kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۶۵۲۴
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۳
در گزارش‌های یک‌طرفه افسران آمریکایی و انگلیسی مشاهده می‌شود:

پرداختن به روس‌ها برای تبرئه انگلیسی‌ها




گزارش‏های ‏‏دیگر از سوء رفتار روس‌ها
معاصران، ارتش‏های ‏‏خارجی اشغالگر ایران را درباره قحطی بسیار مقصر می‏‏شمارند. كفری در گزارشی با تاریخ 17 اكتبر 1916، اوضاع وخیم كمبود ارزاق و گندم را به گردن روس‏ها ‏‏و ‏‏ترك‏ها ‏‏می‏‏اندازد:
در سال‏های ‏‏عادی دولت درصد بزرگی از مالیات‏ها ‏‏را از گندم دریافت می‏‏كند، اما امسال مالیات بسیار اندكی گرد آمده است؛ و نیز، مناطق اصلی تأمین‌كننده غله، یعنی نواحی همدان، سلطان‏آباد و كرمانشاه در اشغال عثمانی است و از این رو به هیچ وجه امكان دریافت گندم یا جو از آن مناطق وجود ندارد.
او همچنین می‏‏افزاید:
ارتش‏های ‏‏روسیه و عثمانی مقدار قابل توجهی غله را ذخیره كرده‏اند ‏‏و این خود دلیل دیگری برای بروز كمبود در بازار غله شده است.
طبیعت نیز سهم خود را داشته است: «علاوه بر این دلایل، بخش بزرگی از گندمی كه در همسایگی تهران به دست می‏‏آید با حمله آفت خسارت دیده و محصول بسیار اندك بوده است.» در نتیجه: «ماحصل همه این‏ها ‏‏نان اندك و قیمت‌های سرسام‌آور بوده است.» نمونه‏‏ای از غارت عثمانی‏ها ‏‏و روس‌ها، تاراج پیاپی شهر دولت‏آباد به دست این دو ارتش است. کشیش جرج اف. زوكلر اعمال ارتش عثمانی را پس از اشغال دوباره دولت‏آباد در فوریه 1917 چنین شرح می‏‏دهد:
علیرغم این واقعیت كه به هر حال انضباط عثمانی‏ها ‏‏عالی بود، آنها برای خلاصی مردم از مصیبت هیچ كاری نكردند. از همان ابتدا، احتكار و ذخیره غله‏ای را كه دستشان به آن می‏‏رسید آغاز كردند و آنها را از اینجا بردند. بخش بزرگی از این کار به نام «کمک» برای رسیدن به هدف، به مردم تحمیل می‌شد. در جاهایی كه گفته می‏‏شد مردم گرایش‏های ‏‏ضد عثمانی داشتند، هرچه لازم بود تصرف می‏‏شد. در انبارهای مزارع را می‏‏شكستند و بدون كمترین توجهی به نظر مالك آنها را تخلیه می‏‏كردند. با انبارهای كاه و علوفه نیز به همین شكل برخورد می‏‏شد. در روستاها لباس‏ها ‏‏و جوراب‏های ‏‏پشمی را مصادره می‏‏كردند. پول بی‏ارزش عثمانی‏ها ‏‏به نرخ شناور در گردش بود و هنگام فروش مجدد به كمتر از نصف بهای اولیه خریده می‏‏شد تا فشار مضاعفی بر دوش مردم باشد. از تمام بارهایی که از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌رفت مالیات‌های سنگین اخذ می‌شد. سراسر کشور به شدت خالی شده بود و اگر آنها اندكی دیگر می‏‏ماندند، مصیبتی هولناك این منطقه را دربر می‏‏گرفت.
زوكلر پس از خروج ترك‌ها، از غارت بازار به دست روس‏ها ‏‏هم گزارش می‏‏دهد.
روس‏ها ‏‏در مازندران و گیلان نیز خرابی به بار آوردند. عین‏السلطنه می‏‏نویسد از هر نقطه‏‏ای که توانستند غله و برنج جمع‌آوری کردند و به روسیه حمل نمودند. دیگر این که در آمل آتش‌سوزی مهیبی روی داد که خانه و کاشانه مردم را ویران ساخت، ده هزار تن بی‏خانمان بیرون شهر گرسنه و عریان جمع شده و منتظر کمک دولت مرکزی بودند. دویست هزار کیسه برنج و مقدار معتنابهی مال‌التجاره و اثاث‌البیت آنها طعمه آتش گردید. او می‏‏افزاید انگلیسی‏ها ‏‏وعده دادند به نیروهای نظامی خود دستور داده‏اند ‏‏در این شرایط غلات ایران را جمع‌آوری و احتکار نکنند، و همچنین قول دادند در رفع بحران به دولت ایران کمک کنند. در تابستان 1917 کالدول سفری به شمال ایران دارد و در قزوین، رشت و انزلی توقف می‏‏کند. تلگرامی که از کالدول در 6 اوت 1917 دریافت شده چنین است:
قشون روس در ایران بازارها و دکان‌های ‏همدان، قزوین، ارومیه و دیگر شهرهای ایران را غارت و چپاول کرده‌اند. در برخی موارد بازارها را آتش زده‌اند... دولت ایران بار دیگر خروج نیروهای روسیه را از ایران طلب كرده است.
او در گزارشی در همان تاریخ جزئیات دیگری نیز ذكر می‏‏كند:
در هر یك از این شهرها تعداد زیادی از نیروهای روس دیده می‏‏شوند اما به نظر می‏‏رسد كه میان آنها بی‏نظمی حاكم است. هیچ سربازی به هیچ افسری سلام نمی‏‏دهد و به طور كلی تمرد برقرار است.
او از یك تمرد گزارش می‏‏كند:
اخیراً هزار سرباز را از باكو برای خدمت در جبهه عثمانی‌ها، میان کرمانشاه و بغداد، اعزام کرده‌اند. آنها هنگامی که به رشت می‌رسند و درمی‌یابند كه قرار است به كجا فرستاده شوند، از ادامه مسیر سر باز می‏‏زنند. این تنها یكی از موارد متعدد و مشابه است.
او از غارتگری سربازان روس خبر می‏‏دهد:
در این رابطه من باید شما را به تلگرام قبلی‏‏ام ارجاع دهم و بیفزایم كه ارزش اموالی كه در جریان غارت بازارها در شهرهای مختلف ایران به دست سربازان روس به سرقت رفته، سوخته و یا تخریب شده‏‏اند، میلیون‏ها ‏‏دلار است.
كالدول گزارشی از آذربایجان با تاریخ جمعه 6 ژوئیه 1917را به قلم كنسول پدوك در ادامه می‏‏آورد كه در آن آمده است: «سربازان روس بازار شهر ارومیه را غارت كرده و به آتش كشیده‏اند.» پدوك می‏‏افزاید كه «اوضاع در شهر «كاملاً» آشفته است» و در پایان می‏‏نویسد:
شنیده‏‏ام نیروهای قزاق از جبهه به اینجا- ساوجبلاغ - فرستاده شده‏اند ‏‏و در باقی مانده سربازان روس، با آن كه هیچ نشانی از بی‏نظمی‏های ‏‏جدی – آن چنان كه در ارومیه وجود داشت - دیده نمی‏‏شود، اما به نظر می‏‏رسد جمعی نسبتاً آشفته هستند.10
كالدول درباره گستره قحطی در پاییز 1917 این طور شرح می‏‏دهد: «حضور شمار زیادی از نیروهای خارجی در ایران را دست کم سبب بخشی از اوضاع نابسامان جاری می‏‏دانند.»محمدولی‌خان سپهسالار تنکابنی، رئیس‌الوزرای پیشین، در یادداشت‏های ‏‏روزانه خود در 19 نوامبر 1917 می‏‏نویسد:
پنج روز است از قوس می‌گذرد یک قطره باران نیامده است خداوند رحم کند، قشون روس بی‌سر و ته بی‌نظام [و] دیسیپلین الآن به قدر پنجاه هزار نفر در کردستان، همدان، کرمانشاه، گروس، زنجان، قزوین حاضر [هستند] ده هزار هم می‌گویند رشت می‌آیند با این گرانی و قحطی آنها هم مهمان ناخوانده برای ما شده‌اند. خیلی هم بی‌نظم و نظام ابداً به حرف رئیس و صاحب‌منصب نیستند و خود را آزاد
می‌دانند.
کالدول در گزارشی با تاریخ 15 ژانویه 1918 با عنوان «اوضاع قحطی» می‏‏نویسد:
همان طور كه در گزیده نامه‏های ‏‏پیوست مشهود است، رنج و بدبختی بسیار سراسر كشور را فرا گرفته است. حضور نیروهای بی‏قانون روسیه كه به اراده خود تمام غله و ارزاق كرمانشاه، همدان، سلطان‌آباد، رشت، قزوین، مشهد، شهرها و روستاهای آذربایجان و دیگر نقاط كشور را غارت و مصادره كرده‏‏اند، باعث شده است تولیدكنندگان خرده‌پا محصول غله آخرین فصل برداشت را انبار كرده و بدین ترتیب قیمت‏ها ‏‏سرسام‌آور شوند.
پدوك در گزارش 9 ژانویه 1918 بر نقش روس‏ها نیز در این تراژدی تأكید می‏‏كند:
مصادره گندم و جو و مصرف آن از سوی نیروهای نظامی روس نیز به خاطر كم شدن عرضه، تأثیر به سزایی بر قیمت‏ها داشته است و آن‌گونه كه دكتر شد از ارومیه خبر داده است، اقدامات نظامی، ملاكان را هراسان كرده و آنها نیز غله‏های ‏‏خود را مخفی كرده‏اند. اخیراً نظامیان [روس] پا را از حد فراتر گذارده و بیشتر انبارهای غله، حتی انبارهای دولتی را در ناحیه مراغه به سمت جنوب و منطقه مهم غله‌خیز هشتری تا جنوب غربی تبریز مهر و موم كرده‏اند. همه بر این باورند که این کار اقدامی اولیه برای انتقال بخش عمده گندم مورد نیاز این کشور فلاکت‌زده به روسیه بوده است. زیرا این مقدار بیشتر از نیاز قشون روس حاضر در اینجاست و گزارش‌هایی توسط همکاران سرکنسول روسیه در اینجا، از جمله خود من و البته مقامات ایرانی به اطلاع وی رسیده است، اما وی اظهار داشت که نمی‌تواند در امور ارتش روسیه، از جمله رفتارهای فعلی‌اش دخالت کند. البته واقعیت این است که اگر چیزی هم خارج شده باشد، مقدار اندکی بوده است. ممکن است با خروج نیروهای روسیه از این استان مقداری از این گندم برای مصرف داخلی در دسترس قرار گیرد و باقی آن به شهر راه پیدا کند. برای مدتی دستگاه نظامی روسیه شمار زیادی از گاوهای این منطقه را به منظور استفاده ارتش در جبهه قفقاز به آنجا برده است، شاید این کار برای جامعه دهقانی که به خوردن گوشت عادت ندارند سودآور بوده است، زیرا غله‌ای که بنا بود این گاوها بخورند در کیسه‌شان می‌ماند و در ازای آن وجه نقدی دستشان را می‌گیرد که در شرایط عادی به دستشان نمی‌رسید. با این همه، واقعیت این است كه این كشور دچار كمبود غله شده است.
روس‏ها ‏‏باعث ویرانی فراوان در همدان و حوالی آن شدند. عین‏السلطنه در اوایل بهار 1918 می‏‏نویسد:
بدتر از همه درویشعلی همدانی با برادرش، پسرش، زن و بچه اینجا [الموت] آمده‏‏اند، لوت، عریان... این آدم کاسب بود همه ساله متاع می‏‏آورد، بعد پوست خریداری می‏‏کرد. حالیه این قسم شده. می‏‏گوید روس‏ها ‏‏تمام مال ما و اهل آبادی ما را بردند.
فرانسیس وایت نیز در گزارش خود درباره قحطی در غرب ایران تقصیر را متوجه روس‏ها ‏‏می‏‏داند:
به نظر می‌رسد که مشکلی نیست مگر رفتار روس‌ها در تمام مناطق تحت اشغالشان در ایران که به سرزنش‌شدنی‌ترین شکل رفتار کرده‌اند. تمام روستاهای میان قصرشیرین و قزوین دچار سرنوشت شومی شده‌اند که آنها هر چه به دستشان رسیده غارت و چپاول کرده‌اند. سربازان روس به جای آن که بروند در زمین‌ها و تپه‌های اطراف روستاها به دنبال هیزم بگردند، تیرک‌ها، حصارها و دیگر چوب‌ساخته‌های خانه‌ها را از جا درآورده و می‌سوزانند. از این رو در طول جاده، روستاهای ویران و در بسیاری موارد بی‌سکنه دیده می‌شوند که گویی بلایی بر آنها نازل شده است. هر چه مردم داشته‌اند از آنها ربوده شده و خشک‌سالی سال گذشته نیز بر وخامت اوضاع افزوده و باعث شده است مردم در قحطی و گرسنگی قرار بگیرند.
ساثرد هم درباره اشغال ایران به دست روس‏ها ‏‏نظر مشابهی دارد:
به نظر می‌رسد در میان تمام نیروهای مهاجم، روس‌ها بیشترین لطمه را به ایرانیان وارد کرده‌اند. در طول مسیر بغداد- خزر همچنان می‌توان روستاهای متروک و خانه‌های ویرانی را دید که در اثر اشغال روس‌ها به این روز افتاده‌اند. هیزم بسیار اندکی در این کشور وجود دارد و گفته می‌شود که نیروهای روس چوب سقف، پنجره یا چارچوب درهای خانه‌ها و هر بخش چوبی دیگری را که در کلبه‌های دهقانی ایرانی به کار رفته است، به جای هیزم برمی‌دارند. با این کار، به طور طبیعی این خانه‌ها خالی از سکنه شده و در اثر برخی از این خرابی‌ها که در زمستان رخ داده است، دهقانان بی‌سرپناه شده‌اند و بسیاری نیز مرده‌اند. همچنین گفته می‌شود که روس‌ها آنچه که از غذا یافت می‌شد برده‌اند و حیوانات مردم را که برای امرار معاش نگهداری می‌شده‌اند، کشته‌اند و تمام اندک ذخیره بذر غله در زمستان 17-1916 را خورده‌اند و به این ترتیب به طور کلی تا حد زیادی مسئول قحطی شدید در آن بخش از ایران در زمستان گذشته هستند. به نظر می‌رسد که روس‌ها در ایران بسیار بد رفتار کرده‌اند و برخورد آنها با امکانات و بیمارستان خیریه آمریکایی‌ها در همدان در گزارش شماره هفت من با تاریخ 4 سپتامبر 1918
آمده است.