kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۵۳۶۱
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۰

قدرت رسانه و غربتِ کودکان یمنی (نگاه)


   
علی اکبری
ماجرای قتل یک روزنامه‌نگار توسط رژیم کودک‌کش سعودی، اولین قتلی نبود که این رژیم مرتکب آن شده باشد و آخرین آن نیز نخواهد بود. رژیمی که همانند دیگر رژیم کودک‌کش منطقه یعنی رژیم ‌اشغالگر صهیونیستی، سابقه‌ای جز جنایت و ترویج تروریسم در‌ گذشته آن دیده نمی‌شود. رژیمی که نام خاندان خود را بر یک کشور گذاشته و در عصر به اصطلاح مدنیت و مردم‌سالاری، همچنان مردم خود را از اولین و بدیهی‌ترین حقوق شهروندی‌ مدنی، محروم داشته و کوچک‌ترین تلاش برای کسب این آزادی‌ها را با زندان و شکنجه و قتل پاسخ می‌دهد. کشوری که با فروش سرمایه امت اسلام، بزرگ‌ترین دشمن امت اسلام است. رژیمی که با تخریب اماکن و مقدسات اسلامی در سرزمین وحی، به دنبال زدودن آثار اسلامی است تا نسل آینده تاریخ و تمدن اسلامی را جز در کتاب‌های تاریخی نتواند بیابد. قتل این روزنامه‌نگار در مقابل دیگر جنایات این رژیم، شاید قابل حساب نیز نباشد اما سؤال این است که چرا این قتل این‌گونه باعث فشار بر رژیم سعودی گردید. نباید فراموش کرد رژیم سعودی آن‌قدر جرئت و جسارت و در عین حال کسب‌مغزی داشت که نخست‌وزیر یک کشور عربی را که اتفاقاً‌ همزمان تبعه کشوری اروپایی بود، به گروگان بگیرد. رژیم سعودی همان رژیمی است که کشتار حاجیان را انجام داد و خم به ابرو نیاورد و تنها به واسطه تشر کشورمان، مجبور شد در مقابل ایران اسلامی پاسخگو باشد و بس و دیگران را اصولاً به حساب نیاورد که بخواهد توضیحی به آنها بدهد. به نظر می‌رسد باید این امر را ورای محاسبات مادی، در موضوعی دیگر؛ یعنی سنت‌های الهی جست‌وجو کرد. جمال خاشقجی، انقلابی دو آتشه نبود و در مبانی، هم‌مسلک دیگر سعودی‌ها به شمار می‌آمد لیکن همان‌طور که رهبر معظم انقلاب نسل جدید و قدیم حاکمان سعودی را با یکدیگر مقایسه کردند، قدری نجیب‌تر و عاقل‌تر از افرادی بود که اکنون در عربستان، قدرت را در دست دارند. حکومت به کفر می‌ماند و به ظلم، هرگز! بن سلمان و حلقه‌به‌گوشان او، نوع جدیدی از طغیانگری را در آغاز قرن جدید شروع کرده‌اند که تنها می‌توان آن را در طواغیتی از جنس فرعون و نمرود مشاهده کرد. آنانی که فریاد «انا ربکم الاعلی» سر می‌دادند. انسان دون‌پایه وقتی خود را مستغنی ببیند، طغیان می‌کند. بن سلمانِ جوان و هرزه که با دلارهای نفتی، خود را یک آقازاده خرپول می‌بیند، فکر می‌کرد و می‌کند که می‌تواند هر غلطی بکند و زبان دیگران را با زر و اگر نشد با زور و تزویر ببندد. از رشوه دادن به سازمان ملل، تهدید به قطع فروش نفت و یا خروج سرمایه از آمریکا تا قتل منتقدان و مخالفان در داخل یا خارج از کشور عربستان و البته او فراموش کرده بود که در جهانی که شیران و قدرتمندان حضور دارند، او تنها نقش گاو شیرده‌ای ر ا بر عهده‌دارد که اگر شیرش به درد نخورد، گوشت او خوراک خوبی برای صاحبان و یا در مرتبه بعدی، سگان صاحبان او خواهد بود. گاوی که خوشحال است که در آخوری لاکچری، غذای تمیز و تازه می‌خورد و همزمان برای فربه‌شدن او، موسیقی دلنوازی نیز پخش می‌شود و فراموش می‌کند تمام این امکانات، برای این است که او خوب شیر بدهد و اگر قرار باشد به‌جای شیر دادن، شاخ بزند و لگد‌پرانی کند، با تازیانه صاحبان خود مواجه خواهد شد. بن سلمان در توهم، خود را فرعون می‌بیند در حالی که به گفته ترامپ اگر حمایت آمریکا نباشد دو هفته هم دوام نخواهد آورد. کوه موش زایید! بن سلمانی که خود را رب‌اعلی می‌بیند در حمله به فقیرترین کشور جهان، همانند چهارپایی است که در گل گیر کرده است و نمی‌تواند خود را خلاص کند.
قتل خاشقجی یک سناریو از سوی آمریکا و غرب برای به دام انداختن شاهزاده سعودی برای دوشیدن بیشتر او یا مشابه آنچه در چراغ سبز به صدام در حمله به کویت رخ داد، باشد یا یک خبط و ‌اشتباه مرگبار از سوی بن سلمان، در نتیجه تفاوتی نخواهد داشت. هیچ‌کس باور نکرد و نخواهد کرد که عناصری سرکش بدون دستور بن سلمان و بدون اطلاع او، از کشور عربستان خارج شوند، به ترکیه بروند و در روز ملاقات با فردی که قبلاً نام او در لیست ترور حکومت سعودی قرار داشته و توسط کنسولگری به حکومت سعودی اطلاع داده شده بود که مقرر است به کنسولگری مراجعه کند، در میانه یک بحث اختلافی، او را به قتل برسانند و نزدیک به بیست روز حقیقت را مخفی کنند و آنگاه مشخص شود که خاشقجی از کنسولگری خارج نشده و به قتل رسیده است. این سناریو را اگر برای مرده تعریف کنند، به خنده خواهد افتاد. همه می‌دانند که این منتقد به دستور شخص بن سلمان و به‌منظور زهرچشم گرفتن و خفه کردن دیگر منتقدان و معترضان به خیره‌سری‌های این جوان جاه‌طلب، با نهایت سبعیت کشته شد و مسئولیت اصلی این قتل بر عهده بن‌سلمان است. نباید فراموش کرد که اعتراض به بن سلمان تنها در افراد خارج از کشور محدود نمی‌شود. اخبار منتشر شده در رسانه‌های جهانی درخصوص نارضایتی در ارتش، نیروهای ویژه عربستان، سیاستمداران، شاهزادگان، امرای دربار و... که البته حکومت سعودی تلاش زیادی برای مخفی ماندن آن به عمل آورده است بخشی از واقعیت کنونی کشور عربستان است. اکنون افکار عمومی آماده است که دیگر حقایق درخصوص این حکومت فاسد و منحط را بشنود و باور کند و این، یعنی حکومت سعودی در مدار سقوط و اضمحلال قرار گرفته است.
مهم‌ترین حقیقتی که باید برای افکار عمومی جهان تبیین شود؛ موضوع جنایت سعودی در یمن است. بزرگ‌ترین هولوکاست عصر معاصر در کشور یمن در حال وقوع است. یمن، کشوری که نه تردید در عربیّت آن وجود دارد و نه در مسلمان بودن آن، با بهانه مضحک مقابله با تروریسم توسط رژیمی که داعیه خادم‌الحرمین بودن و حمایت از اعراب را دارد و البته بزرگ‌ترین صادرکننده ترور و تروریسم است، آماج تجاوز، تهاجم و بمباران است. عربستان که به گفته سناتورهای آمریکا از مجموع 19 مظنون حادثه 11 سپتامبر، 15 نفر آن از اتباع سعودی هستند، عربستانی که بزرگ‌ترین منبع مالی داعش است، در کشور یمن برای مقابله با مردم و مبارزان یمنی، دست به دامن القاعده شده است و با واگذاری دلارهای نفتی و تسلیحات پیشرفته غربی، تروریست‌های القاعده را برای جنگ با مردم یمن تجهیز و تشویق می‌کند. حمله به بیمارستان کودکان، کاروان عروسی، اتوبوس کودکان دبستانی، بازار، استفاده از تجهیزات ممنوعه و... که افراد غیرنظامی، زنان و کودکان قربانی آن هستند، بخشی از جنایات هرروزه سعودی‌ها در یمن است. عربستان نه‌تنها به جغرافیای یمن حمله می‌کند، بلکه با وقاحت تمام و به دور از تمام مسائل انسانی و بشردوستانه، با محاصره کشور یمن، مانع از رسیدن غذا و دارو به مردم یمن شده است. گزارش‌های ارسالی از کشور یمن حاکی از مرگ‌ومیر کودکان و بیماران به علت مشکلات تغذیه‌ای و دارویی است. سازمان ملل متحد، دیده‌بان حقوق بشر، سازمان‌های مردم‌نهاد، پزشکان بدون مرز و دیگرانی که بعضاً در موضوعات دیگر، یکی به نعل می‌زدند و یکی به میخ، همگی بر اوضاع نابسامان انسانی در یمن تأکید دارند.
 آن قدرتی که در موضوع قتل یک روزنامه‌نگار سعودی توانست این‌گونه نقش‌آفرینی کند می‌تواند در موضوع یمن نیز همین فشار را بر رژیم کودک‌کش سعودی وارد کند. البته قطعاً تمام رسانه‌هایی که در موضوع خاشقجی ورود کرده‌اند در موضوع یمن وارد نخواهند شد و خطوط قرمز رسانه‌ای در غرب مانع این اقدام خواهد شد لیکن زمینه و فضا برای حملات رسانه‌ای به عربستان و به ویژه بن سلمان، این شاهزاده کم‌خرد، فراهم است. باید موج بعدی مطالبه‌گری از عربستان در موضوع یمن باشد. کودکان، مظلوم‌ترین قربانیان تجاوز سعودی به یمن هستند. افکار اروپایی‌ها اگر برای کودکان یمنی نیز نگران نباشند، برای امنیت خود قطعاً نگران خواهند بود. بخش اندکی از تجهیزاتی که عربستان به القاعده در یمن می‌دهد، اگر توسط این گروهک به اروپا منتقل شود، می‌تواند برای امنیت اروپا، فاجعه‌آفرین باشد. جریان و شعار «هر فرد، یک رسانه» شاید از سوی غرب برای ‌اشراف اطلاعات و یا مبارزه با جبهه مقاومت شکل گرفته باشد لیکن می‌تواند از سوی جریان مقاومت مورد بهره‌برداری صحیح قرار گیرد. آزاده بودن به مسلمان بودن نیست چراکه حضرت سیدالشهدا به دشمنان خود فرمودند اگر دین ندارید، لااقل آزادمرد باشید. اعتصاب غذای برخی هنرمندان غربی در اعتراض به کشتار کودکان یمنی توسط حکومت سعودی که اخبار آن منتشر شده است، می‌تواند آغازی مناسب برای شروع فشار برای توقف تجاوز عربستان به یمن باشد. جوانان و دانشجویان غربی و دیگر اقشاری که مورد خطاب مقام معظم رهبری در نامه‌های ارسالی معظم‌له قرار داشتند اکنون بهتر می‌توانند تفاوت اسلام سعودی و آمریکایی با اسلام حقیقی را دریابند و همین افراد می‌توانند سربازان جبهه حق و حقیقت باشند. کودکان مظلوم یمنی چشم‌انتظار این تلاش رسانه‌ای هستند و البته اقدامات عملی در رساندن دارو و غذا به این غریب‌ترین غریبان عالم در قرن جدید، می‌تواند همزمان با این نبرد رسانه‌ای در دستور کار قرار گیرد. چه کسی می‌تواند مانع از ورود کشتی‌های نجات حامل مواد غذایی و دارویی به بندرهای یمن شود؟ مخالفت عربستان با این امر، باعث خواهد شد که جنگ رسانه‌ای علیه این رژیم تشدید گردد و رسیدن کشتی‌ها به مقصد، پایانی بر گرسنگی و رنج کودکان یمنی و مادران آنها خواهد بود. این حرکت و روانه کردن کشتی‌های نجات به سمت یمن برای آزادمردان جهان، پیروزی و برای رژیم کودک‌کش سعودی، شکست و خذلان را به دنبال خواهد داشت.