kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۵۰۹۲
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۳

اشارات(در حاشیه فرهنگ و رسانه)

علیرضا چخماقی

«نشریات زرد» بنا به تعریف و فلسفۀ وجودی‌شان، شاید فی‌النفسه آن قدر‌ها هم بی‌ارزش و مستوجب تمسخر و سرزنش‌ فهمیدگان و خواص نباشند که بعضی از  «نشریات روشنفکری» هستند؛ دلیل سادۀ این امر هم آن که نشریات زرد، خوب یا بد، خودشان هستند با خط مشی جنجال‌آفرینی خبری و هیاهوی رسانه‌ای، به قصد کسب درآمد، اما عمدۀ نشریات به ظاهر روشنفکری، همین جنجال‌آفرینی و ایجاد هیاهو را، به شیوه‌ای متفاوت ارائه می‌دهند و اگر آن زرد‌ها، بیشتر در پی درآمد و تجارت‌اند، این روشنفکران قلابی، قبل از هر چیز در نشریاتشان، مقصدی را نشانه گرفته‌اند که مقصود از آن، جز انحراف مردم از مسیر خودباوری و کسب استقلال نیست.
گروه زرد‌ها، پیچیدگی چندانی ندارند و دستشان تقریبا روست، مدعیان روشنفکری اما، به مصداق «چپ آوازه افکند و از راست شد»، همیشه از در دیگری که توقع نمی‌رود، وارد می‌شوند، اینان برخلاف ادعاهایشان، در عین دگم بودن و توقف در گذشته‌های منسوخ، اصرار دارند  که خود را «روزآمد» و مدرن نشان دهند و البته دلسوز و همراه با خواسته‌های مردم و ملت !... نمونه‌ها اگر چه  بسیارند اما به دو جهت، یکی این که از موضوعات، همچنان که  از عنوان مطلب پیداست قرار است به اشارتی درگذریم و دیگر این که با پرهیز از نام بردن و ذکر اسامی‌ خاص تا مبادا، شبهۀ القای فکری  و قصد و غرضی پیش آید؛ از ذکر آن‌ها خودداری و  یافتن مصداق‌ها را به خوانندگان فهیم و تیزبین وا می‌گذاریم.
***
آشی که چند وقتی است  توسط برخی از چهره‌های هنری- ورزشی و گاه سیاسی در فضای مجازی پخته و عرضه می‌شود، به تازگی چنان شور شده است که  خوردن که نه، بلکه امکان چشیدن را هم از مصرف‌کنندگان و مشتریان قبلی آن سلب کرده است. اظهارنظر دربارۀ همه چیز (اگر نه همیشه و از سوی همۀ چهره‌ها) اما معمولا به قصد اظهار وجود و تداوم شهرت، آن هم  فقط از منظری که زاویۀ دید آن تنگ و محدود است و ناظر یک‌سو‌نگر و دنبال‌کنندگانش را به اشتباه مضاعف می‌اندازد؛ بلایی است که هم بازیگران این عرصه را در جایگاهی نامناسب قرار می‌دهد و هم  به تدریج از حیثیت  فردی و اعتبار حرفه‌ای ایشان می‌کاهد. عجیب است که این گونه افراد گاه با جدیت هر چه تمام‌تر از این موضوع ابراز گله و شکایت می‌کنند که فرضا هیچ‌کس در جایگاه  تخصصی خودش قرار ندارد و در آن جایی که باید باشد نیست، اما بعد می‌بینیم که خود همان‌ها، بر خلاف حرفه و تخصصی که دارند، علاوه بر اظهار نظر در زمینه‌هایی که به دانش و آگاهی آنان مربوط نمی‌شود، راهکارهایی ارائه می‌دهند که سوای ساده‌دلان، هیچ اهل فن و صاحب‌نظری نمی‌تواند خریدار حرفشان
باشد.
حقیقت آن است که خودنمایی غالب این افراد، تحت تأثیر شهرت خود و بیشتر از آن، زیر فشار تحریک‌کنندگانی از سوی رسانه‌ها و افراد بی‌مسئولیت و هرج و مرج‌طلب به منصۀ ظهور می‌رسد که به چهره‌های معروف، به چشم یک وسیله برای پیش بردن مقاصد غیرموجه  و نامبارک خودشان می‌نگرند و از این رو، شایسته‌تر این است که به جای سرزنش بیش از حد چنین افرادی، حتی‌الامکان  و به هر طریق ممکن، آنان را از بیراهه‌ای که به ناکجاآباد می‌رسد و از گذرگاهی که به بن بست ختم می‌شود؛ خارج کنیم و به قول معروف به راهشان بیاوریم و همراهشان سازیم با اهداف و منافع ملی در پیمودن مسیری که اتفاقا  قبل از هر کس و هر چیز، به سود و مصلحت خود آنهاست.  
***
نامۀ موسوم به «دفاع از آزادی» را که عده‌ای از روزنامه‌نگاران ایرانی، خطاب به همتایان خویش  در جهان و خصوصا آمریکا و اروپا نگاشته و در اقدامی هماهنگ در تاریخ دوشنبه بیست و دوم مهرماه، به جای سرمقالۀ در چند روزنامه نشر داده‌اند، اگرچه در بدو امر، اقدامی مثبت و ضروری به نظر می‌رسد و لابد با نگاهی مثبت‌اندیشانه، قصد تنظیم‌کنندگان هم در نگارش آن، در جهت خیر و مصالح ملی بوده است، اما مضمون آن، متأسفانه  دربردارندۀ نکته‌ای است که نه تنها آن را از ارزشی که می‌توانست داشته باشد، بی‌بهره  و خالی می‌سازد؛ بلکه درواقع امر، برخلاف ظاهر خیرخواهانه‌اش، جهتی معکوس در گرا دادن به دشمنان را ترسیم می‌کند، آنجا که در سطر‌های ابتدایی نامه آمده است:
«دولت ایالات متحده مدعی است تحریم‌ها، حاکمیت ایران را نشانه رفته است و دولت ایران معتقد است ما از تحریم‌ها آسیبی نمی‌بینیم اما ما به عنوان روزنامه‌نگاران مستقل و آزاداندیش دیدگاهی مستقل از دولت‌ها داریم و معتقدیم برخلاف نظر دولت‌های آمریکا و ایران، تحریم‌های ظالمانه ایالات متحده، بر زندگی و زیست میلیون‌ها شهروند ایرانی که از آزادی حق زیستن در شرایط مطلوب برخوردارند، آثار مخربی گذاشته است. دولت ایالات متحده آشکارا دروغ می‌گوید وقتی مدعی می‌شود تحریم‌های این کشور، علیه مجموعه حاکمیت ایران اعمال می‌شود حال آنکه فشار و محاصره اقتصادی علیه ایران، بر زندگی آحاد مردم و بویژه اقشار فرودست آثار زیانبار و بعضا هولناکی برجا گذاشته که با هیچ خوانشی از حقوق بشر همسو و همخوان نیست...»
یعنی نامه، در انشایی واضح و روشن، بر جدایی دولت  و حاکمیت از ملت، و استیصال ملت از عوارض تحریم‌ها تأکید دارد و با این وصف، در صفوف متحد دوستان، چه چیزی بدتر از بر طبل تفرقه کوفتن و برای دشمنان چه هدیه‌ای بهتر از اظهار تفرقه و میل به تسلیم در اردوگاه مقابل؟! ...
نامۀ موسوم به «دفاع از آزادی»، از ابعادی دیگری نیز قابل کنکاش و ارزیابی است که فعلا به اشارتی بسنده می‌شود تا دیگر فرصتی که اگر به خواست خدا دست دهد، بشود با حلاجی پنبۀ نامه، بهتر فهمید که دعوای نامه‌نگاران بر سر لحاف کیست؟...