شاخص مهم مدیریت نظام اسلامی
مدیریت کارآمد جهادی، خدمتگزار و صادق
امیرعلی ناقدی
کلیه تجویزهای مکاتب مختلف مدیریتی و اقتصادی، برای اینکه بتوانند ماندگار شوند، حداقل باید کارآمدی داشته باشند؛ یعنی بین ادعای نظری با واقعیات محقق شده باید ارتباطی وجود داشته باشد. مثلاً اگر نظریهای ذیل یک گفتمان کلان به تجویز راهکاری برای بهبود وضع معیشت مردم میپردازد، کارآمدی نظریه و گفتمان آن، هنگام تحقق عینی این نتیجه حاصل میشود. میتوان گفت کارآمدی در اثر اتصال صحیح شعارها و آرمانها با واقعیات در راستای رفع مشکلات و بهبود اوضاع حاصل میشود.
این مسئله به یکی از اصلیترین دغدغههای دوستداران انقلاب اسلامی و نیز اسلام ناب محمدی(ص) در دهه چهارم انقلاب تبدیل شده است. دغدغهای که در اثر مشاهده شبهات حاصل از عدم و یا کم بودن تحقق کارآمدی در برخی بخشها، شدت میگیرد. لذا کلانگفتمان انقلاب اسلامی نیز به دنبال تحقق کارآمدی در مدیریت مملکت اسلامی است. در حقیقت، کارآمدی یکی از مفاهیم پیرامون این کلانگفتمان است. در دیدگاه امام خمینی(ره)، کارآمدی حکومت و دولت را میتوان به موفقیت و نتیجهبخش بودن خدمت به مردم تعبیر کرد. لذا کارآمدی نتیجه خدمت به مردم و جامعه از سوی حاکمان است. «حکومت باید در خدمت مردم باشد و به مردم حالی کنند (بفهمانند) که ما خدمتگزاریم؛ حالی کنند لفظاً، حالی کنند (بفهمانند) عملاً.»[3]
اینکه امام خمینی تأکید بر این مسئله دارند که خدمتگزاری مسئولین به مردم اثبات شود، حاکی از این است که کارآمدی باید سبب ادراک در مردم و کسب رضایت در آنها شود. «اقناع و رضایت مردم یکی از نتایج مهم این رفتار [کارآمدی] است. اگر مردم در کمبودها و مشکلات مسئولان را نیز همراه و شریک خود بدانند، طبیعتاً قانع شده و دست از شورش و عصیان برمیدارند. با رعایت همین اصل میتوان کارآمدی دولت را تضمین کرد.»[4] امام خمینی(ره) در اینباره میفرمایند: «اگر یک حکومت و دستگاههای حکومت زندگی شخصیشان جوری باشد که مردم ببینند نزدیک به زندگی آنهاست، مردم قانع میشوند، مردم راضی میشوند، عصیان تمام میشود.»[5] لذا در نقطه مقابل کارآمدی، از نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی، عدم کارآمدی نظام نیز سبب عصیان و شورش مردم علیه نظام اسلامی میشود.
بعد از امام راحل و در ادامه انجام وظیفه خطیر تبیین گفتمان انقلاب اسلامی توسط حضرت آیتالله خامنهای، ایشان برای کارآمدی کارکردی بالاتر از مقبولیت نزد مردم قائل هستند. ایشان اصل کارآمدی را باعث مشروعیت نظام اسلامی میدانند: «مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارایی در انجام وظیفه است. بنده روی این اصرار و تکیه دارم که بر روی کاراییها و کارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متخذ از شرع و قانون اساسی است، بایست تکیه شود. هرجا کارآمدی نباشد، مشروعیت از بین خواهد رفت.»[6]
کلانگفتمان انقلاب اسلامی، کارآمدی را ذیل کلیه اجزای خود مطرح میکند. این بدانمعناست که گفتمان اقتصادی کلانگفتمان انقلاب اسلامی، بهدنبال کارآمدی سیاستها و برنامههای تجویزی از سوی خود است. همچنین گفتمان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی این کلانگفتمان، همگی به نحوی این ویژگی را در خود مستتر دارند. لذا دولت برآمده از این کلانگفتمان نیز باید این ویژگی را مدنظر قرار دهد. کارآمد شدن نظام اسلامی و انقلابی، جایگاه خطیری در دیدگاه رهبر انقلاب دارد. این کلیدواژه در سخنان ایشان بهوفور یافت میشود. اگر بخواهیم بهطور خلاصه کارآمدی را از نگاه ایشان معنا کنیم، باید آن را «توجه به ابعاد مادی زندگی و حیات و بهبود کیفیت آن در کنار نگاه به بعد معنوی زندگی مردم» تعریف کرد.
حضرت آیتالله خامنهای خدمت به مردم را جلوه کارآمدی نظام اسلامی معرفی و به مسئولان توصیه میکنند که برای خدمت به مردم، با همدیگر مسابقه داشته باشند: «القای ناکارآمدی نظام، متوجه مسئولین کشور است. در قوای مجریه، قضائیه، مقننه، در نیروهای مسلح، نهادهای انقلابی و همه مؤسساتی که کاری از کشور را برعهده دارند، مدیران باید خود را برای مدیریت کارآمد و لایق، آماده و مجهز کرده و برای مردم کار کنند. وقتی از نهضت خدمترسانی حرف میزنم، به این جهت است. وقتی میگویم برای خدمت به مردم مسابقه بگذارید، به این دلیل است. تأکید من بر مبارزه با فساد هم به همین علت است، زیرا اگر مدیری خدای نخواسته فاسد شد، دیگر نمیتواند به مردم خدمت کند و برای آنها مفید باشد. پس اول باید کارآمدی نظام را نشان داد.»
مفهوم کارآمدی دارای گستره عظیمی از مصادیق است. هرآنچه سبب خدمت صحیح به مردم شده و رضایت ایشان را حاصل کند، سبب کارآمدی میشود. اصول و شاخصههای کارآمدی دولت در نگاه امام خمینی(ره) را میتوان به انواع اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی تقسیم کرد.[7] رضوانی در پژوهش خود تا بیست شاخص ذیل پنج نوع اصلی مذکور، برای کارآمدی دولت انقلاب از نگاه امام خمینی برمیشمرد. در اینجا به فراخور شرایط فعلی کشور و نیاز به انتخابی صحیح در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، به مرور پارهای از این ویژگیها میپردازیم:
1. خدمت به مردم
روحیه خدمترسانی به مردم، اصلیترین شاخصه کارآمدی در نگاه امامین انقلاب اسلامی است. همانطور که در کلام امام راحل این مسئله مشاهده میشود و در ابتدای مقاله ذکر شد، در کلام امام خامنهای بهمراتب بیشتر میتوان این مسئله را دید، زیرا اگر عصر امام خمینی، عصر تأسیس، تثبیت و چارچوببندی اولیه نظام اسلامی بوده است و به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای، دوره گذراندن «انقلاب اسلامی» و ورود به مراحل بعدی از میان مراحل پنجگانه ساختن تمدن اسلامی بود، عصر رهبری آیتالله خامنهای، عصر پیش بردن باقی این بنای عظیم است. لذا توجه به کارآمدی نظام اسلامی، خصوصاً برای رسیدن و ساختن کامل مرحله جامعهای اسلامی، نیاز میشود، زیرا کارآمدی سبب همسویی آحاد اعضای جامعه با اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی خواهد شد. به طوریکه آحاد جامعه، نظام اسلامی را همسو و در خدمت خود میبینند و خود نیز همسو و خادم این نظام میشوند.
رهبر انقلاب اسلامی، مسئولان را به مسابقه خدمترسانی به مردم دعوت مینمایند: «القای ناکارآمدی نظام، متوجه مسئولین کشور است. در قوای مجریه، قضائیه، مقننه، در نیروهای مسلح، نهادهای انقلابی و همه مؤسساتی که کاری از کشور را برعهده دارند، مدیران باید خود را برای مدیریت کارآمد و لایق، آماده و مجهز کرده و برای مردم کار کنند. وقتی از نهضت خدمترسانی حرف میزنم، به این جهت است. وقتی میگویم برای خدمت به مردم مسابقه بگذارید، به این دلیل
است.»[8]
ایشان فساد را که سبب ادراک عدم مردمی بودن نظام میشود، عامل ناکارآمدی نظام میدانند، زیرا در صورت شکلگیری این ادراک، نظام اسلامی دیگر حامی اجتماعی ندارد. ایشان در ادامه این سخنان میفرمایند: «تأکید من بر مبارزه با فساد هم به همین علت [افزایش کارآمدی] است، زیرا اگر مدیری خدای نخواسته فاسد شد، دیگر نمیتواند به مردم خدمت کند و برای آنها مفید باشد. پس اول باید کارآمدی نظام را نشان داد.»[9]
2. داشتن روحیه تلاش برای رفع مسائل
یکی دیگر از پارامترهای اصلی مرتبط با خدمترسانی در یک دولت انقلابی، روحیه جهادی است. جهاد در منابع دینی بهمعنی تلاش و کار مجدانه است. یکی از انواع جهاد، جهاد نظامی است که به صورت کفایی بر مسلمین واجب میشود، اما همانطور که دفاع مقدس و نیز مبارزات انقلاب اسلامی، سبب ایجاد عرصهای برای نشان دادن کارایی الگوی انقلاب اسلامی گردید، روحیه جهادی نیز با مدیریت دفاع مقدس و نیز حکومت نوپای جمهوری اسلامی، بهمنصه ظهور رسید.
روحیه جهادی نقطه مقابل تنبلی، خستگی و بیحوصلگی در مدیریت است. نگاهی مدیریتی که اصلاً افق دیدش این نباشد که باید تمدن نوینی برپا کرد، هیچگاه بهدنبال کارهای نوین، ساختن الگوهای بومی مدیریت برای حل صحیح مسائل، استفاده از ظرفیتهای داخلی، استفاده از نیروهای جوان و تازهنفس و... نخواهد بود. حتی بهدلیل تنبلی شاید در امور جاری و بهاصطلاح روتین نیز سستی داشته باشد؛ مصیبتی که درحالحاضر قوه مجریه کشورمان را به خود گرفتار کرده است.
3. مدیریت با الگوهای ناکارآمد غیربومی، در نتیجه بیاعتقادی به تمدن اسلامی
شاید یکی از دلایل مدیریت غربزده را علاوه بر انحراف فکری، بتوان در سستی دانست. این نوع مدیریت، در بهترین حالت و حتی اگر اهل کار کردن هم باشد، بهدنبال الگوهای وارداتی و غیرمنطبق بر مسائل کشور است، زیرا به خیال خود و تبلیغ سازندگان الگوی بیگانه، این الگوها قرار است بهصورت کپسولی مسائل کشور را حل نماید. الگوهایی که صرفاً در اقلیمهای دیگر و با ملاکهای ارزشی آنجا بهصورت محدود جواب داده است.
در اینباره سریعالقلم، یکی از تئوریسینهای فکری دولت یازدهم، با نگاهی کاملاً به بیرون و بیاعتقاد به پیشرفت درونزا، چنین میگوید: «از جهان باید بیاموزیم. سرنوشتمان به این جهان گره خورده است. این تفکر در کشور که بهدنبال اندیشهها و راهحل درونی در داخل هست، غافل از این است که میتوان از تجربه دیگر کشورها آموخت... [الآن در کشور ما] علاقه به فهم جهان و فهم الگوهای کشورهای دیگر بسیار کاهش یافته است، درحالیکه میتوانیم از جهان در تمام حوزههای مدیریت اجتماعی موارد زیادی بیاموزیم.»[10] این دیدگاه که غرب و الگوهای آن را مساوی جهان میداند، با ادبیاتی مغالطهگرایانه، اسلام و دستورات آن را جزیی از جهان تلقی نکرده و با تمسخر نگاه درونزا، الگوهای آماده غربی را تجویز میکند. در این میان، حتی برخی مدیران معتقد، ولی سست، چهبسا این الگوها را بدون در نظر گرفتن پیوست فرهنگی، بهراحتی بپذیرند.
4. صداقت در وعده به مردم
یکی از شاخصهای کارآمدی، صداقت در وعده به مردم است. نداشتن صداقت سبب بیاعتمادی مردم و کمفروغ شدن کارآمدی میشود. امام خمینی(ره) یکی از انواع سیاست را سیاست شیطانی و فاسد معرفی مینمایند و از ویژگیهای آن، به دروغگویی و نداشتن صداقت اشاره میکنند.[11] ایشان این نگاه رایج سکولار که سیاستورزی را مساوی دروغگویی معرفی میکند، نقد میکنند و با خاطرهای، اساس سیاستورزی انقلابی را برمبنای صداقت توصیف میکنند: «آمد یک نفر... گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی است... گفتم: ما از اول وارد این سیاست که شما میگویید، نبودهایم.»[12]
لذا دادن وعدههای مشخص به مردم همچون وعدههای صد روزه، در صورت عدم تحقق و مشخص شدن تبلیغاتی بودن اینگونه وعدهها، به ناکارآمدی دولت در نگاه مردم کمک میکند. البته این مسئله به این معنی نیست که اصولاً دولت نباید وعده به مردم بدهد، بلکه به این معنی است که وعده تا جای ممکن صادقانه باشد و نه صرفاً تبلیغاتی و برای کسب رأی.
5. فساد در هر صورت عامل ناکارآمدی است
همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، فساد اقتصادی که سبب ناامیدی مردم از نظام اسلامی میشود، یکی از عوامل ناکارآمدی نظام اسلامی است. رهبر انقلاب در بیانات متعددی به این مهم اشاره میکنند. توجه به این مسئله زمانی اهمیت مییابد که به صحنه مدیریتی حال حاضر کشور نگاه شود. جریانی آلوده به فساد به نام تکنوکرات، از سالها پیش بهجای تلاش برای زدودن مفاسد اقتصادی از دامن خود، تلاش نمود که این مسئله را توجیه نماید. بدینترتیب در جریان محاکمه شهردار اسبق تهران،[13] این جریان به شکل مضحک تلاش میکرد که فرد مفسد را مدیری توانمند نشان دهد و چون امکان اخذ برائت برای وی نبود، تقابلی بین محاکمه وی با توان مدیریتی ساختگی از او در ذهن افکار عمومی ایجاد شود. ماجرا به جایی رسید که حتی هیئت دولت هفتم و نیز حزب ساخته شده توسط دولت سازندگی، یعنی کارگزاران سازندگی، به حمایت از شهردار مفسد در مقابل دستگاه قضایی پرداختند. «اعلامیه کارگزاران سازندگی، کرباسچی را شهردار فداکار، دلسوز و توانای تهران بزرگ میخواند که دیناری از بیتالمال در عرصه زندگی شخصی او راه نیافته. هیئت دولت خاتمی هم در اولین جلسه خود، همه مباحثات را به این دستگیری اختصاص داد و کارنامه کرباسچی را کارنامهای درخشان و افتخارآمیز و او را مدیر موفق و ممتاز جمهوری اسلامی دانست.»[14] این رویکرد قبیلهگرایانه با فساد، استمرار یافت و در سال 88، یکی از سران فتنه رسماً در تبلیغات انتخاباتیاش از این فرد مفسد و سابقهدار بهعنوان معاون اول دولت فرضی خود نام برد.[15]
رهبر انقلاب اسلامی با حمایت صریح از دستگاه قضایی، با رویکرد قبیلهگرایانه در حمایت از مفسدین مقابله میکنند. ایشان سالها بعد نیز رسماً این ایده غیردینی و غیرانقلابی غربگرایان و بهخصوص تکنوکراتها را زیر سؤال میبرند و فساد را نقطه مقابل خدمترسانی میدانند: «اگر مدیری خدای نخواسته فاسد شد، دیگر نمیتواند به مردم خدمت کند و برای آنها مفید باشد. پس اول باید کارآمدی نظام را نشان داد.»