آزادسازی ادلب با جنگ یا بدون جنگ
سبحان محقق
اشاره
اکنون همه نگاهها بیصبرانه متوجه «ادلب» سوریه است؛ خیلیها از جمله دولت دمشق میخواهد که کار تروریستها در این استان، هرچه سریعتر تمام شود و روند بازسازی سوریه آغاز گردد.
اما در طرف مقابل، انتظار دیگری وجود دارد؛ این طرف طبق رویه مألوف خود، میخواهد از همه ظرفیتهای «ادلب» و قراردادی که میان رؤسای جمهور ترکیه و روسیه در سوچی امضاء شده، بهره ببرد و در مسیر پیروزی جبهه ضد تروریسم، اختلال ایجاد کند.
مقاله حاضر نگاه هر یک از بازیگران به قضیه «ادلب» و انتظاراتی را که از توافق سوچی دارند، مورد بررسی قرار میدهد و در پایان، جمعبندی خود را ارائه میکند.
سرویس خارجی
زمان به سرعت در حال سپری شدن است و تا پایان موعد مقرری که باید تروریستهای مسلح از مناطق مورد نظر در استان «ادلب» خارج شوند، تنها 14 روز دیگر باقی مانده است.
براساس توافقی که میان «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه و همتای وی «رجب طیب اردوغان» در شهر ساحلی «سوچی» به امضاء رسیده است، آنکارا موظف شد در استان «ادلب» منطقه حائلی را با عمق 20 کیلومتر موسوم به «منطقه کاهش تنش» و یا همان منطقه غیرنظامی شده، ایجاد کند. طبق این توافق که مورد تأیید ایران و سوریه نیز هست، تروریستها سلاحهای سنگین خود را تا دهم اکتبر (21 مهر) از منطقه مورد نظر خارج کرده و خودشان هم تا 15 اکتبر (26 مهر) منطقه مورد نظر را ترک خواهند کرد.
تاکنون خبر رسید که گروه «فیلق الشام» یکشنبه گذشته نیروها و سلاحهای سنگین خود از جمله تانکها و توپها را از نواحی جنوبی و غربی شهر «ادلب» خارج کرده و این کار تحت حمایت ترکیه، انجام گرفته است.
«فیلق الشام» بین 8500 تا 10 هزار عضو دارد. اما طبق گزارش منابع خبری، بزرگترین گروه تروریستی حاضر در «ادلب»، «هیئت تحریرالشام» است؛ این گروه حدود 16 هزار نفر عضو دارد. تحریرالشام که حدود 60 درصد استان ادلب را در اشغال دارد، هنوز موضعش را در قبال توافق سوچی، اعلام نکرده است.
در این میان، گروهی که اعلام کرده با توافق فوق، مخالف است، «جیش العزه» نام دارد؛ این گروه تروریستی طی بیانیهای اعلام کرد که با توافق روسیه و ترکیه در سوچی مخالف است و خواستار آن شد که منطقه حائل مورد نظر توافق سوچی، باید مناطق تحت کنترل ارتش سوریه را هم شامل شود.
یک سؤال مهم
در حال حاضر همه نگاهها روی «ادلب» متمرکز شده و این سؤال بسیار مهم، ذهنها را به خود مشغول کرده است که «آیا بحران ادلب بدون جنگ، حل میشود؟»
اگر یک بار دیگر توافق سوچی را مورد توجه قرار دهیم و انتظار امضاءکنندگان و حامیان آن را تفسیر کنیم و همچنین، اگر واقعیتهای میدانی در «ادلب» را در نظر بگیریم و در مورد قدرتهایی که در خارج از «ادلب» و سوریه، درگیر ماجرا هستند و این تحولات را با نگرانی دنبال میکنند، نگاه واقعبینانه داشته باشیم، متوجه میشویم که به راحتی نمیتوان به سؤال مذکور، پاسخ «مثبت» و یا «منفی» داد و باید به دنبال پاسخ سومی هم بود.
برای حل این معما، باید دید که اگر پاسخ مثبت باشد، چه کسانی میبرند و چه کسانی ضرر میکنند و اگر پاسخ منفی باشد نیز همین طور.
نیت امضاءکنندگان و حامیان سوچی
روسیه مثل ایران و سوریه، «ادلب» را آخرین سنگر تروریستهای فعال در سوریه میداند و میخواهد که این سنگر، چه با جنگ و چه بدون جنگ، فتح شود.
اگر «ادلب» پس از یک نبرد تمام عیار، به دست جبهه ضد تروریسم بیفتد و به دامان کشور سوریه برگردد، هرچند این پیروزی، یک دستاورد بزرگ، بیاد ماندنی و باشکوه خواهد بود، ولی به طور قطع خسارات جانی و مالی نیز به دنبال خواهد داشت و این اتفاق، خوراک خوبی برای جنگ تبلیغاتی و روانی جبهه حامی تروریسم خواهد بود.
علاوه بر آن، اجرای عملیات آزادسازی «ادلب»، ممکن است تبدیل به بستر مناسبی برای اجرای نمایشنامه شیمیایی شود و مداخله نظامی آمریکا و متحدان اروپاییاش را زمینهسازی کند. البته، ناگفته نماند که مداخله آمریکا خطرات یک جنگ مستقیم و درازمدت را به دنبال نخواهد داشت و به مثل حملات دو فروردین سال جاری و سال گذشته، یک حمله موشکی محدود خواهد بود.
اثر دیگر عملیات جبهه ضد تروریسم در ادلب، ایجاد ترک در پیوند نیمبند میان ترکیه و کشورهای حامی سوریه است که پیامد منفی آن در شرایط جاری برای این کشورها خواهد بود.
لذا، برای اینکه بدانیم روسیه، ایران و سوریه به عنوان یک طرف توافق سوچی، در ارتباط با این توافق و «ادلب»، چه ذهنیتی دارند، باید موارد ذکر شده را در نظر بگیریم و تفسیر نهایی ما، این باشد که آنها در هر صورت، چه با جنگ و چه بدون جنگ، قصد دارند که «ادلب» را آزاد کنند و به آغوش سوریه برگردانند. این اراده را میتوان در اظهارات روز شنبه گذشته «ولید معلم» وزیر خارجه سوریه، به وضوح مشاهده کرد. وی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی «راشا تودی» اظهار داشت: دمشق امیدوار است که مجبور به استفاده از نیروی نظامی در «ادلب»، به رغم برخورداری از این حق، نشود. از این اظهارات، به خوبی میتوان استنباط کرد که دمشق به توافق سوچی، نگاه راهبردی ندارد و این توافق را در حد یک ابزار برای پاکسازی «ادلب» میبیند. این نگاه را روسیه و ایران نیز دارند.
در ارتباط با نگاه روسیه به توافق سوچی، «فاتح حسون» از فرماندهان گروه تروریستی «ارتش آزاد» که تحت حمایت ترکیه قرار دارد، گفت که روسیه از طریق اظهارات مقامات خود، تلاش میکند این پیام را به ترکیه ارسال کند که توافقات و تفاهمهای میان این دو کشور قطعی نیستند، بلکه توافقهای مرتبط با سوریه، بسته به شرایط سیاسی و میدانی، تغییر میکنند.
به عبارت دیگر، توافق سوچی اگر خواستههای روسیه را برآورده نکند، به راحتی کنار گذاشته میشود. حسون البته مدعی شد که اختلافات مهمی میان ترکیه و روسیه وجود ندارند، اما وقتی به خود اختلافات اشاره میکند، ما متوجه میشویم که ترکیه اصولا اراده طرف مقابل را نادیده میگیرد.
به گزارش ایسنا، حسون گفت: بیشترین اختلافات، به عمق(و گستره) منطقه عاری از سلاح(کاهش تنش) برمیگردد؛ مسکو میخواهد ادلب و دیگر شهرهای اصلی(استان ادلب) مشمول منطقه عاری از سلاح شوند، ولی ترکیه مخالف آن است. این فرمانده گروه تروریستی «ارتش آزاد» به دیگر موارد اختلافی میان روسیه و ترکیه اشاره کرد و گفت که طرفین بر سر سرنوشت شهر ادلب و سرنوشت گروههای تندرو(تروریستی) با هم اختلاف دارند: آنکارا خواستار انتقال عناصر تندرو به مناطق کردنشین است، اما روسیه میخواهد بیگانگان حاضر در میان تندروها، کشته شوند. علاوه بر آن، مسکو توافق سوچی را یک توافق موقتی میداند، ولی ترکیه میگوید که این توافق، یک توافق دائمی است.
ترکیه
به طور حتم، ترکیه یکی از طرفهای مهم در بحران «ادلب» است. مقامات این کشور طی یکی دو ماه اخیر در ارتباط با عملیات ارتش سوریه، به شدت واکنش منفی نشان دادهاند و این حساسیت به قدری بالا است که مشاور رئیسجمهور ترکیه اخیرا اعلام کرد: حمله به ادلب، حمله به ترکیه است!
در ارتباط با این همه حساسیت ترکیه، تحلیلهای زیادی میشود؛ خود مقامات آنکارا میگویند که اگر ارتش سوریه دست به عملیات بزند، در «ادلب» فاجعه انسانی رخ خواهد داد و هزاران نفر آواره و به سمت مرزهای ترکیه، سرازیر میشوند.
اما، برخی از کارشناسان نکتهبین و موشکاف، نظر دیگری دارند؛ به اعتقاد آنها، مسائل انسانی که آنکارا سنگ آن را به سینه میزند، بهانه است، چرا که ارتش ترکیه در سالهای گذشته بارها به شهرهای شمالی سوریه، حمله و هزاران نفر را آواره کرده است. به اعتقاد این کارشناسان، ترکیه از پایان یافتن بحران سوریه، هراس دارد و مقامات آنکارا به خوبی میدانند که اگر پرونده «ادلب» و سوریه بسته شود، همزمان با این اتفاق، پرونده ترکیه به اتهام مداخله در سوریه، باز خواهد شد. علاوه بر آن، فرار هزاران تروریست جانی از «ادلب» و پراکنده شدن آنها در خاک ترکیه، برای آنکارا چالش بزرگی خواهد بود.
نتیجه اینکه، اراده و میل آنکارا در توافق سوچی، با اراده و میل طرفهای مقابل، کاملا زاویه دارد و میتوان گفت که دو طرف، منافع مشترک راهبردی ندارند.
اروپا
اروپا و به طور مشخص، سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان نیز مثل ترکیه، با نگرانی تحولات ادلب را دنبال میکنند. البته، آنها هم هرچند سنگ غیرنظامیان را به سینه میزنند، ولی برای این کشورها نیز غیرنظامیان، یک پوشش بوده و اروپا نگران چیزهای دیگری است.
کشورهای اروپایی مثل ترکیه، نگران باز شدن پرونده مداخله هفت و نیم سالهشان در سوریه هستند، آنها هم از بازگشت تروریستهای اعزامی خود به وطن، شدیدا واهمه دارند و میدانند که مقابله با این آدمکشهای حرفهای، کار آسانی نیست و ورود آنها به وطن، ممکن است همه چیز را به هم بریزد.
اروپا میداند که اگر آخرین سنگر تروریستها در سوریه درهم کوبیده شود، تاریخ غرب آسیا و حتی جهان، عوض میشود و کل دنیای غرب بزرگترین شکست و تحقیر را باید به جان بخرند و به حمایت از عزیز و دردانه خود، یعنی رژیم نامشروع اسرائیل، باید پایان بدهند.
بنابراین، از نگاه اروپا، پایان «ادلب» یعنی پایان همه چیز، و نتیجه میگیریم که اروپا در خصوص توافق سوچی، همه تلاش خود را به کار میگیرد که این توافق، میوه روسی، سوری و ایرانی ندهد.
آمریکا
آمریکا طرف اصلی بحران «ادلب» است و این را دوست و دشمن میدانند. این کشور هر چند نمیخواهد «ادلب» به دست نیروهای ارتش سوریه آزاد شود، ولی در دو حوزه جنگ نرم و جنگ سخت، گزینههای زیادی را در دست ندارد و به همین خاطر میخواهد شرایط موجود را به گونهای مدیریت کند که جبهه مقابل به اهداف خود نرسند.جدای از آن، تنها گزینهای که برای آمریکا وجود دارد این است که در صورت آغاز عملیات آزادسازی ادلب توسط ارتش سوریه، ابتدا یک سناریوی شیمیایی راه بیندازد و سپس، حملات موشکی محدودی را علیه ارتش سوریه ترتیب دهد. اما، ممکن است که برخی از کارشناسان به ویژگیهای شخصیتی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا، نظر داشته باشند و بگویند که ترامپ قابل پیشبینی نیست و ممکن است به بهانه حمله شیمیایی ارتش سوریه، جنگ تمام عیاری را علیه این کشور راه بیندازد. چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد، چون هر چند ترامپ ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند، ولی او مقهور رویههای نهادی در آمریکا است. همین رویههای نهادی بودند که دست ترامپ را در ماجرای موشکباران فروردین گذشته بستند و به او اجازه ندادند برای آمریکا در سوریه مخاطره ایجاد کند و او را مجبور کردند پس از پرتاب چند موشک، عقبنشینی کند و به حملات ادامه ندهد. در مجموع، کاخ سفید میداند که پایان کار تروریستها در «ادلب»، پایان کار آمریکا در منطقه نیز خواهد بود، اما گزینههای چندانی برای تغییر دادن مسیر تحولات ندارند. با این حال، توافق سوچی لااقل ممکن است این فرصت را به واشنگتن بدهد که به تداوم اخلالگری خود در سوریه بیندیشد. در هر صورت، اراده آمریکا با اراده امضاکنندگان توافق سوچی (اگر بپذیریم که ترکیه هم به دنبال صلح در ادلب است)، یکی نیست و آمریکا بارها ثابت کرده است درختی که برای او میوه ندهد، آن را از ریشه میکند!
راه سوم
در حال حاضر همه بازیگران انرژی خود را روی «ادلب» متمرکز کردهاند، و همه این بازیگران میخواهند در «ادلب» جنگی رخ ندهد. اما نیتهای آنها متفاوت است؛ دمشق و حامیان آن میخواهند پیروزی خود علیه تروریسم در سوریه را کامل کنند و بدون آنکه جنگی رخ دهد، «ادلب» را هم فتح نمایند و به آغوش سوریه برگردانند. در مقابل ترکیه، اروپا و آمریکا هم میخواهند در «ادلب» جنگی رخ ندهد، فقط بدین خاطر که پرونده سوریه تا حصول به نتیجهنهایی (تغییر نظام این کشور و رفتن بشاراسد)، باز بماند. طبیعی است که حاصل این دو اراده متضاد، شکست توافق سوچی و خارج شدن نشدن تروریستها از «ادلب» خواهد بود.
به نظر میرسد که جبهه حامی تروریسم طی روزهای آتی، راه سومی را به میان بکشد و آن انتقال «ادلب» از جبهه نظامی به حوزه چانهزنی سیاسی است.
به عبارت دیگر، به جای دو گزینه آزادسازی استان «ادلب» با جنگ و آزادسازی این استان با صلح، ترکیه، اروپا و آمریکا احتمالا «ادلب» را تبدیل به کالایی برای معامله سیاسی خواهند کرد. به عنوان مثال، ترکیه،(و یا آمریکا) اعلام خواهد کرد که اگر جبهه مقابل، «ادلب» را میخواهد، باید این امتیاز مشخص مثل رفتن «بشار اسد» از قدرت و یا ایران از سوریه را به ما بدهد. معنی این درخواست نیز این است که چالش همچنان باقی خواهد بود و تروریستها نیز ادلب را ترک نخواهند کرد.
جمعبندی
این امکان که ترکیه در سایه قرارداد سوچی، «ادلب» را تقدیم سوریه بکند، به احتمال زیاد منتفی است و نباید درباره آن فکر کرد، در ارتباط با این موضوع، میان ترکیه و اروپا و آمریکا، نگاه و منافع مشترک وجود دارد. در جبهه مقابل هم چشمپوشی از «ادلب» و پذیرش حضور تروریستها در این شهر، منتفی است و نباید راجع به آن، چون و چرا کرد.
در نتیجه، تنها تاثیری که توافق سوچی بر روند تحولات دارد، این است که این توافق، عملیات آزادسازی «ادلب» را چند ماه عقب میاندازد.
البته، این احتمال هم وجود دارد که ارادههای متفاوت توصیف شده، باعث شوند که بحران «ادلب» تبدیل به یک بحران مزمن و طولانی شود.