سود صد در صدی در معامله با خدا(خوان حکمت)
آنچه وظيفه ماست در پيشگاه ذات اقدس اله دو راه است كه اين دو راه را بايد كنار هم جمع بكنيم و حداقل يك راه [را بايد داشته باشيم] و آن دو راه يكي اين است كه خدا را از راه انديشه بشناسيم و مطابق انديشه،او را بپرستيم و اطاعت كنيم كه البته يك راه معمولي است اما ضعيف است، يك راه دیگر، راه انگيزه است كه آن راه قلب است، آن راه گرايش است كه آن، در دعاها و مناجاتها پيدا ميشود نه در كتابها.
در قرآن كريم براهين فراواني بر توحيد اقامه شده كه خداي سبحان آفريدگار انسان، جهان و پيوند انسان و جهان است ،اين مثلث مبارك را خدا آفريد و خدا ميپروراند، هم او خالق است، هم او ربّ است، اما اينها يك سلسله مفاهيم است؛ مفهوم تا اندازهاي انسان را از نظر انديشه آرام ميكند ولي آن گرايش و عطش را مفهوم تأمين نميكند. قرآن ضمن ارائه براهين براي توحيد در خلقت و ربوبيّت، دستور نيايش و ناله و دعا و اينها را هم ميدهد؛ انساني كه ناله ميكند و گريه ميكند، مطابق با فكر و انديشه گريه ميكند يا مطابق با آن سوزش دل؟ فرمود: (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَهًْ)[1] در تنهايي، ناله كنيد، ضجّه بزنيد.
تضرع و ناله، روشی برای تحول روحی
فرمود گاهي ما شما را با برهان متوجه ميكنيم كه ناله كنيد، نميكنيد؛ گاهي فشار ميآوريم، حادثهاي براي شما پيش ميآيد، به جاي اينكه ناله كنيد بيصبري ميكنيد: (فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا)[2] ما فشاري آورديم يا فشار فقر يا فشار مرض يا فشارهاي ديگر، چرا تضرّع نكرديد؟ شما يا به اين بد گفتيد يا به او بد گفتيد ،ما خواستيم شما را به خودمان مشغول كنيم ولي نشد، چرا ضراعت نكرديد ؟ ناله و لابه و شيون و ضجّه را ميگويند تضرّع، فرمود اين دلتان باز بشود با ما سخن بگوييد، ما كه مفهوم نيستيم كه شما در دانشگاه و حوزه ما را بفهميد، آنچه كار دانشگاه و حوزه است زبان انتقال و فرهنگ است كه با يكديگر حرف ميزنند، يك استاد بخواهد با شاگرد سخن بگويد، يا همبحث بخواهد با ديگري مباحثه كند، از راه زبان، استدلال، فرهنگ، حكمت، فلسفه و كلام بحث ميكند اما اينها مفهوماتي است در ذهن ما، در حالی که مفهوم خدا، مفهوم توحيد، مفهوم (لاَ شَرِيكَ لَهُ)[3] اينها مفاهيمي است قائم به ذهن ما، اينها مشكل ما را حل نميكنند، آن كه مشكل ما را حل ميكند راه ناله است.آن كه بتواند قلب را زير و رو بكند و مظهر «مقلّبَ القلوب»[4] باشد آن حالت تضرّع و ناله در سحرها است. فرمود شما آن را اگر پيدا كرديد محبوبتان را مييابيد، وگرنه كلّ دنيا را به شما بدهند تازه اول عطش شماست.
خداوند؛ بهترین خریدار و اجرت دهنده
آنقدر ذات اقدس اله با ما نزديك است كه ميفرمايد با من داد و ستد كنيد ،اگر بخواهيد اجاره بدهيد ،من مستأجر خوبيام ،بخواهيد بفروشيد من خريدار خوبيام، چه كار ميخواهيد بكنيد؟ بالأخره شما عمري داريد ،علمي پيدا كرديد، قدرتي پيدا كرديد، آن هم من به شما دادم، آن را در چه راهي ميخواهيد صرف بكنيد؟ بالأخره كسي كه سرمايهاي دارد، اين سرمايه را يا در خريد و فروش به كار ميبرد، يا در اجاره، فرمود كجا ميخواهيد مصرف بكنيد؟ اگر بخواهيد اجاره بدهيد من مستأجر خوبيام و اجرت خوبي ميدهم. اين تعبير اجر در قرآن كم نيست، اجر براي جايي است كه انسان براساس عقد اجاره كار ميكند، اگر بخواهيد اجير من بشويد ،من به شما اجاره ميدهم، مِلك و مال و عِرض و آبرويتان را به من اجاره بدهيد ،من مالالاجاره ميدهم. اگر بخواهيد بالاتر از اجير و اجاره باشيد نميخواهيد موجر باشيد ،نميخواهيد مستأجر باشيد، نميخواهيد براساس اجاره درآمد داشته باشيد ،ميخواهيد براساس فروش درآمد داشته باشيد ،باز به من بفروشيد: (إِنَّ اللّهَاشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)[5] فرمود من بهترين اجرت را به شما ميدهم (يك) بهترين بها را هم به شما ميدهم (دو) از من بهتر در عالَم پيدا نميكنيد چرا؟ براي اينكه شما اگر خواستيد چيزي را بفروشيد ولو سود هم ببريد، بالأخره كالا را ميدهيد، آن بها را ميگيريد، منتها بها براي شما سودآور است ولي كالا را از دست داديد؛ اگر خواستيد اجير بشويد ،براي صاحبكارتان كار ميكنيد، يك اجرت خوبي ميگيريد ولي بالأخره يك كار را تحويل صاحبكار ميدهيد؛ ولي اگر خواستيد با من معامله كنيد، من عوض و معوّض هر دو را به شما ميدهم، اينچنين نيست كه چيزي از شما بگيرم، خداي سبحان در همه موارد خريدار خوبي است. فرمود من بهترين خريدارم ،من كه جان شما را نميخواهم ،من جان شما را كامل كرده ،سالم كرده ،تقويت كرده و تحويل شما ميدهم، اين دستهايي كه جانبازان در راه خدا ميدهند فرمود من اين دست را تكميل كرده، اجلال كرده، ترفيع كرده و تحويلش ميدهم، بنابراين عوض و معوّض هر دو را به ما ميدهد، اجرت و آن كار را هر دو را به ما ميدهد، اين طور نيست كه اگر ما به خدا چيزي را اجاره داديم، خودمان را اجير كرديم ـ معاذ الله ـ خدا محتاج به كار ما باشد بلکه اين را تكميل ميكند، اضافه ميكند و به ما برميگرداند
معامله خسارت بار با شیطان
اما اگر كسي با شيطان معامله كرد ،معامله با شيطان تنها خسارتآور نيست كه كسي خانهاي را بفروشد، ضرر بكند اين طور نيست؛ شيطان اگر طرف معامله شد عوض و معوّض هر دو را ميگيرد، اگر ما را به عنوان اجير ـ خداي ناكرده ـ استخدام كرد ،هم اجرت را ميگيرد ،هم كار را؛شيطان اين است، او سواري ميخواهد. در سوره مباركه اسراء آمده است كه حرف شيطان اين است (لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ)[6] احتَنَك باب افتعال است يعني حنك و تحت حنك او را گرفت، صريحاً شيطان اعلام كرد كه من احتناك ميكنم، ديديد اين سواركار وقتي بر اسب سوار شد، افسارش را ميگيرد ،شيطان گفت من سواري ميخواهم و از عدّهاي هم سواري ميگيرد و خدا هم تكذيب نكرد، نفرمود تو نميتواني سواري بگيري، فرمود يك عدّه به تو سواري ميدهند ولي راه باز است گفت: من افسار و دهنه اينها را ميگيرم و سواري ميخواهم، بنابراين اگر كسي در تجارتش خواه به صورت بيع، خواه به صورت اجاره، با خدا معامله كرد خدا فرمود: (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِه)[7] به شما تبريك ميگويم براي اينكه با خدا معامله كرديد، عوض و معوّض هر دو را به شما داد يعني اينچنين نيست كه انسان اگر مطلبي را در راه ذات اقدس اله صرف كرد، چيزي را از دست داده باشد نه، عين آن و عوض آن هر دو جمع ميشود ولي اگر ـ خداي ناكرده ـ با شيطان معامله كرد عوض و معوّض هر دو را ميبازد ،آن وقت در هنگام مرگ با دست تهي ميرود.
گریه و ناله؛ سرمایه انسان
اگر كسي ـ انشاءالله ـ اهل قرآن بود، پيام قرآن اين است كه با يك دست ما را با برهان آشنا ميكند، با دست ديگر با عرفان؛ هم راه عقل را و هم راه قلب را ميگشايد، آن وقت انسان راحت ميرود. فرمود: (ادْعُوا رَبَّكُمْ) اما (تَضَرُّعاً) شما ميبينيد در دعاي كميل وجود مبارك حضرت امير(ع) میفرماید ما بالأخره با دشمن دروني يعني شيطان بايد بجنگيم، جنگ هم كه بدون سلاح نميشود، انساني كه مسلّح نيست، نميتواند بجنگد و بهترين اسلحه در جنگ با هوس درون و وسوسه ابليس، هماناشك است: «و سلاحه البكاء»[8] كسي كه اهل ناله نيست، مسلّح نيست، وقتي اسلحه نداشت ،شيطان بر او مسلّط ميشود. در دعاي ابوحمزه ثمالي هم وجود مبارك امام سجاد(ع) از ذات اقدس اله مسئلت كرد خدايا كمك بكن كه مناشك بريزم: «و أعنّي بالبكاء»[9] ميبينيد بعضيها ولو در مجلس سيّدالشهداء(ع) هم باشند ،حالت گريه ندارند ،چون عمري را با خنده گذراندند لذا اينها مسلّح نيستند، آن وقت به اندك چيزي تسليم شيطان ميشوند. وجود مبارك امام سجاد در اين دعاي ابوحمزه ثمالي به ما آموخت به خدا عرض كنيم خدايا كمكي بكن كه من اهل ناله باشم.
جريان كربلا در تاريخ بيسابقه است قبلاً مثل كربلا اتفاق نيفتاد، بعداً هم الي يوم القيامه كسي مثل حسين بن علي نميآيد، بنابراين اين در تاريخ تك است، اما زينب كبرا(س) در اين مجلسين آنجا كه جاي سخنراني و جاي حماسه و جاي مقاومت بود گريه نكرد ولی وقتی تنها شد، البته گريه كرد ،اين ميشود عظمت! پس اين گريه يك سرمايه است، اين سرمايه را انسان بايد به پاي دوست بريزد. فرمود انساني كه اهلاشك است، تسليم دشمن نميشود، نه دشمن درون، نه دشمن بيرون كه ما همه اميدواريم ذات اقدس اله با عنايتش با همه ما رفتار بكند و توفيقي عطا كند كه هم با براهين، مسئله توحيد براي ما حل بشود هم بااشك و ناله و آه و دعاي قلبي اين فضيلت الهي نصيب ما بشود تا ما عبد صالح او باشيم!
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 2/6/91
_____________________
مرکز اطلاعرسانی اسرا
[1]. اعراف ،55. [2]. انعام ،43. [3]. انعام، 163. [4]. تهذيبالأحكام، ج2، ص74. [5]. توبه ،111. [6]. اسراء ،62. [7]. توبه، 111. [8]. مصباحالمتهجد، ص850. [9]. مصباحالمتهجد، ص591.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.