نشانههای تسلیم در برابر خدا
محمدرضا پورمحمدی
نویسنده در مقاله پیشرو ضمن بررسی چیستی مفهوم تسلیم، به بیان آثار نشانههای تسلیم در برابر خداوند پرداخته است.
***
هرچند که به فرموده قرآن، هرکسی به نفس خویش آگاهتر و بیناتر است؛ ولی از آنجا که برای هر چیزی نشانههای بیرونی و درونی وجود دارد، توجه به این نشانهها برای تحلیل و ارزیابی خود و دیگر بسیار سازنده و مفید است. از این رو قرآن، همواره پس از آنکه موضوعاتی مهم را مطرح میکند، ضمن بیان آثار و کارکردهای آن، نگاهی به نشانههای آن دارد؛ زیرا بسیاری از امور معنوی و باطنی را تنها میتوان از راه آثار و نشانههای آن تشخیص داد.
یکی از مسائل و موضوعات معنوی و باطنی مسئله تسلیم و اطاعت است که به جز از راه نشانهها نمیتوان آن را یافت؛ زیرا هرکسی میتواند مدعی اطاعت و تسلیم باشد ولی تا زمانی که در بحبوبه عمل و کار نرسیده نمیتوان از تسلیم شخص و یا خود سخن گفت. انسان هنگامی میتواند ارزیابی درستی از مسئله تسلیم و اطاعت محض خود یا دیگری داشته باشد که در هنگام عمل به ویژه اعمال سخت و دشوار، اطاعت و تسلیم خویش را نشان دهد.
در گفتار مردم داستانی از ارادت و تسلیم شخصی نسبت به حضرت اباعبداللهالحسین(ع) آمده است که وی خود را تسلیم محض و مطیع آن جناب میدانسته و آرزو داشته است تا جان خویش را برای آن حضرت(ع) فدا کند. گویند شبی در خواب دید که در روز عاشورا در کربلاست و مامور شده تا در هنگام اقامه نماز ظهر عاشورا به عنوان فدایی در جلوی امام بایستد تا امام(ع) به همراه یاران و اصحاب خویش نماز گزارد. وی به سرعت جلوی امام ایستاد و سینه سپر کرد تا تیراندازان دشمن نتوانند امام(ع) را هنگام اقامه نماز به شهادت برسانند. نخستین تیر که از چله کمان رها شد، مرد سر و تن خویش را پایین کشید و تیر از وی گذشت و به امام(ع) خورد و تیرهای دیگر نیز اینگونه با جاخالی دادن شخص به امام(ع) میخورد.
در داستان تسلیم میتوان به قصه خراسانی اشاره کرد که نزد امام صادق(ع) آمد و ازوی خواست تا قیام کرده و حکومت و خلافت را به دست گیرند. در روایت است که یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نام مامون رقی نقل کرده است که: در محضر سرور و مولایم امامصادق(ع) بودم، سهل بن حسن از شیعیان خراسان واردشد و سلام کرد و نشست.
عرض کرد: ای فرزند رسول خدا کرامت و بزرگی از آن شماست، شما خاندان امامت، چرا بر این حق خود سکوت کرده و قیام نمیکنید و حال آنکه هزاران نفر از شیعیان شما آماده شمشیر زدن در رکاب شما هستند؟
امام(ع) فرمود: ای خراسانی! لحظهای درنگ کن. پس امر فرمود که تنور را روشن کنند، هنگامی که آتش شعلهور شد، به سهل فرمود: داخل تنور شو!
سهل گفت: ای پسر رسول خدا، مرا از این کار معاف بدار.
در این هنگام هارون مکی یکی از اصحاب باوفای امام وارد شد، در حالی که کفشهای خود را در دست گرفته بود، سلام کرد و جواب شنید، امام به او فرمود: کفشهای خود را بر زمین بگذار و داخل تنور شو! او بدون هیچ درنگی وارد تنور شد و در میان شعلههای آتش نشست. امامصادق(ع) رو به خراسانی کرد و از حوادث خراسان برای او گفت، انگار امام در آنجا حاضر بوده است، سپس فرمود: داخل تنور را نگاه کن.
مامون رقی میگوید: من هم جلو رفتم و داخل تنور را مشاهده کردم، هارون مکی در میان آتش نشسته بود و برخاست و از تنور خارج شد.
امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر مانند او را میشناسی؟
عرض کرد: به خدا قسم احدی را نمیشناسم.
امام حرف او را تایید کرد و فرمود: در زمانی که ما حتی پنج نفر از اینگونه یاران نداریم چگونه قیام کنیم؟ (مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 237؛ بحارالانوار، همان، ص 123؛ مدینهًْ المعاجز، همان، ج 6، ص 114)
تسلیم در برابر خداوند نیز نشانههایی دارد که میبایست از راه آن نشانهها دریافت که واقعا مطیع مولا و تسلیم فرمان اوییم یا اینکه تسلیم و اطاعت تنها به زبان است و دل و جان، آن را تصدیق نمیکند؟ آیا همانند حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) تسلیم پروردگار هستیم یا نه؟
چیستی تسلیم اصولا تسلیم چیست و در زندگی انسان چه نقشی دارد؟ قرآن تسلیم را به معنای اطاعت، انقیاد، فرمانبرداری و سرسپردگی به خدا میشمارد بهگونهای که شخص به هر آنچه خداوند خواهد، راضی و خشنود باشد و جز خشنودی او نخواهد.
اصولا در تحلیل قرآنی، ایمان واقعی جز تسلیم به امر، اراده و مشیت خداوندی نیست؛ چنانکه ایمان به دین و پذیرش آن در کنار عمل به آموزههای دینی، همان معنا و مفهوم تسلیم است و از نظر قرآن اهل تسلیم کسانی هستند که به مجموعههای دینی ایمان و عمل کنند. از این رو در آیات 136 سوره بقره و آیه 84 سوره آلعمران پس از بیان مجموعه مطالبی که ما آن را دین میشناسیم، آن را به معنای تسلیم میگیرد.
آیه 125 سوره نساء نیز تسلیم در برابر خداوند را به همراهی ایمان باطنی با عمل ظاهری و کارهای شایسته میداند و هرگونه ایمان بیعمل را ناقص و یا ناقض تسلیم میشمارد. از این رو در آیه 84 سوره یونس مقام تسلیم عملی را بر ایمان بیعمل برتر میداند و چنانکه علامه طباطبایی بیان میکند اصولا تسلیم، مرحله کمالی ایمان است. (المیزان ج 10 ص 113)
آیه 102 سوره آلعمران با اشاره به اهمیت تقوا در مجموعه آموزههای دینی، عمل کامل به تقوا را از مصادیق تسلیم بر میشمارد و تسلیم مومنان تا دم مرگ را واجب میداند.
تسلیم راستین آن است که شخص در اندیشه اجرای وظیفه باشد و بر مشیت و اراده خداوند در همه امور خرد و کلان باور داشته و بدان توجه داشته باشد. (توبه آیه 51) این بدان معناست که همواره مشیت الهی را مقدم بر مشیت خویش بداند و هرگز اراده مستقل و کامل برای خود باور نداشته باشد: «ما تشاوون الا ان یشاءالله. (تکویر آیه 29 و انسان آیه 30).
تسلیم میبایست در برابر خداوند و مشیت او و نیز در راستای باورمندی به الوهیت و ربوبیت وی باشد. (حج آیه 34 و توبه آیه 51)
در ارزش و اهمیت تسلیم در برابر خداوند همین بس که از مهمتر سفارشهای دم مرگ پیامبران (ع) به فرزندان خویش، تسلیم است که میتوان از جمله به وصیت ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) اشاره کرد که در آیه 132 سوره بقره آمده است.
نشانههای تسلیم
با آنچه گذشت میتوان به سادگی دریافت که یکی از مهمتر نشانههایی که برای تسلیم میتوان ذکر کرد، اخلاص در عمل است. به این معنا که شخص هر آنچه را باور دارد در هنگام عمل نیز به کم و کاست بیاورد و چیزی کم نگذارد و همواره خداوند و رضایت و خشنودی او را در نظر داشته باشد. گامی بر ندارد مگر آنکه پیش و پس و همراه آن، خداوند را در نظر آورد. همانند حضرت ابراهیم در مقام تسلیم محض بگوید: «قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ بگو: « در حقیقت، نماز من و (سایر) عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خدا، پروردگار جهانیان است.(انعام آیه 162)
بنابراین اگر کسی هرگامی را بیتوجه به خواست و خشنودی خداوند بردارد بیرون از دایره تسلیم است؛ زیرا اهل تسلیم در اعمال خویش تنها خشنودی خداوند را با توجه به اجرای کامل دستورها و آموزههای او در نظر میگیرند و هرگز رفتاری را انجام نمیدهند که بیرون از دایره خواست و اراده و مشیت او باشد.
از این رو اهل تسلیم افزون بر توکل، اهل تفویض هستند و همه کارها را خداوند واگذار میکنند و در عمل نشان میدهند که برای عقل خویش در برابر خواسته خداوند، ارزشی قائل نمیشوند و برای تدبیر خویش در برابر تقدیر الهی بهایی نمیبینند. اینگونه است که ایمان چنان در دلهای ایشان نفوذ کرده است که جز اهل تعبد نیستند و در قول و عمل بدان پایبند هستند.
بر این اساس هرگز اهل منیتها و خودبینیها نیستند و جز تسلیم محض در ذات و وجودشان چیزی نیست. آنان همانند مردهای هستند که خداوند آنان را به هر سمت و سو میکشاند و آموزههای الهی است که جریان زندگیشان را شکل میبخشد و جهت هرکاری تنها وجهالله است.
اینگونه است که خداوند اهل تسلیم را در مقام بینش و نگرش، اهل تقوای کامل میشمارد (آلعمران آیه 102 و انعام آیات 71 و 72) و تعبد به همه آموزههای وحیانی را نشانه اهل تسلیم میداند. (بقره آیه 136 و آلعمران آیه 84)
در حوزه باورها ایشان از هرگونه شرکت آشکار و خفی و اخفی به دور هستند و هرگز حتی مشیت و خواست خود را در برابر یا در کنار مشیت خدا قرار نمیدهند. از این رو تسلیم محض مشیتالهی هستند و مشیت خویش را در طول مشیت الهی میبینند و بر این باورند که تا خدا چیزی را نخواهد آنان چیزی را نمیخواهند.
به هر حال، اهل تسلیم، به معنای واقعی کلمه اهل تفویض هستند و برای اراده و مشیت خویش جایگاه و ارزشی جز در طول اراده و مشیت خدا قائل نیستند. (بقره آیه 133 و انعام آیات 161 و 163 و نحل آیه 120)
چنین تسلیمی را برخلاف آنچه در خراسانی دیده شد میتوان در ساحر آن زمان فرعون یافت. ایشان با آنکه تنها در یک نبرد با موسی (ع) آشنا شده بودند و هیچگونه پیشینه ایمانی نداشته و حتی بسیاری از ایشان از شهرستانهای دور به پایتخت آورده شده بودند، با این همه هنگامی که حقانیت معجزه روشن شد و اهل بینایی و بصیرت گردیدند، چنان اهل تسلیم شدند که تمام شکنجههای سخت و شدید فرعونی را پیش از مرگ تحمل کردند ولی حاضر نشدند دست از دین و ایمان خویش بردارند. اینگونه است که دستها و پاهایشان به میخ آهنین کشیده میشود و مصلوب شده و دست و پاها یکی پس از دیگری قطع میشود ولی همچنان ندای توحید و تسلیم سر میدهند و دست از آیین اسلام در برابر خداوند برنمیدارند. (اعراف آیه 146)
انسانی که خداوند را پروردگار جهانیان میداند که به سبب احاطه علمی و شنوایی و بینایی کامل به امور ریز و درشت و خرد وکلان، چیزی از او پوشیده نیست و توانا و قادر به هر کاری است و هیچ مشیت و ارادهای فوق او نیست، چنین کسی در مقام تسلیم چنان است که هیچ جز او را نمیتواند از آن بیرون برد.
در حقیقت ریشه چنین تسلیمی را میبایست در باورهای توحیدی شخص جست که معتقد به توحید ذات و فعل و صفات و عبادت است و در هیچ مرتبهای برای خدا شریک و همانندی قائل نیست. از این رو خداوند در آیه 131 سوره بقره و نیز 71 سوره انعام اعتقاد به توحید ربوبی بر همه هستی را زمینهساز مناسب برای تسلیم بشر بر میشمارد.
اصلا اعتقادات و بینشهاست که نگرشها و رفتارها را میسازد و به آن جهت میدهد؛ لذا بسیاری از رفتارهای شخص را آینهای از اعتقادات و باورهای وی برمیشمارند. بر این اساس میتوان گفت که اگر کسی در برابر خداوند تسلیم محض است و همه کارهای خویش را به خدا واگذار میکند و براساس آموزههای قرآنی و وحیانی عمل میکند، انسانی است که در اعتقادات خویش قوی بوده و معرفت کاملی به خداوند و دانش استواری نسبت به او یافته است.
البته گاهی انسان اعتقادات کامل و باورهای محکمی نسبت به توحید در همه جهات و حتی توحید ربوبی دارد ولی متوجه نیست و شیطان در توجه وی مانع تراشی میکند و نمیگذارد تا آن باور در مقام عمل، خود را نشان دهد (بقره آیه 208 و انعام آیه 71) و یا به سبب برخی از مسائل شخص دچار نوعی لجاجت و عناد میشود و با باورهای خویش به جنگ میرود (آل عمران آیه 19) از این رو خداوند توجه انسان به اموری چون نعمتهای خداوند (نحل آیه 81) و توجه به بازگشت همه امور خرد و کلان به خداوند (بقره آیات 208 و 210) را در کنار توجه به شیطان و توطئههای وی و دوری از عناد و لجاجت بازی، عاملی مهم در بسترسازی تسلیم شخص بر میشمارد.
از آنجا که سرپیچی از فرمانهای تعبدی الهی در بسیاری از موارد در کنار بیتقوایی و عمل به منکرات و رفتارهای زشت و نابهنجار عقلانی و شرعی، مانع عمده دیگر دانسته شده است (بقره آیات 208 و 210 و آل عمران آیه 20) از مردمان خواسته شده است که به همه فرمانهای الهی عمل کرده و اجرای آن را در سرلوحه اعمال زندگی خویش قرار دهند و از بیتقوایی پرهیز کنند. (همان)
توجه و آگاهی شخص به حکمت و عزتالهی ازدیگر علل و عوامل بسترساز برای تسلیم محض شخص میباشد که آیات 208 و 210 سوره بقره به آن اشاره میکند.
اگر انسانها به مقام تسلیم دست یابند و همانند پیامبران (مائده آیه 44) و حواریون (مائده 111 و آل عمران آیه 52) و انسانهای مومنی چون بلقیس (نمل آیه 44) ساحران (اعراف آیه 146) و آسیه و مانند آنها شوند، در آن زمان است که به نوعی آرامش خاص دست مییابند که میتوان آن را همانند آرامش بهشت دانست که نه اندوهی از گذشته در آن است و نه ترسی از آینده درآن موج میزند، زیرا شخص در چنین حالتی هر چند در زمین و کالبد جسمانی است ولی در آرامش روحانی بهشت است. از اینرو همانند اهل بهشت زندگی میکند و در میان مردمان ناشناخته و در میان آسمانیان شناخته شده و انگشتنماست و همه فرشتگان مطیع اویند و همه هستی به عنوان سربازان بیجیره و مواجب او عمل میکنند.
آرامشی که اهل تسلیم از آن برخوردار هستند همسنگ و هم وزن آرامش بهشت است که آیه 112 سوره بقره به آن اشاره میکند.
بهرهمندی از رحمت خاص خداوند (نحل آیه 89) و بشارتها و مژدههای خاص او (همان) در کنار فرود و نزول فرشتگان بر او برای دستیابی به آرامش و آسایش و در اختیار گرفتن امکانات شگفت و نعمتهای متعدد در دنیا و آخرت (نحل آیات 120 تا 122) در کنار دستیابی به بصیرت و بینایی ویژهای که دیگر در حکم کشفالغطا پیش از مرگ میباشد (نساء آیه 66) از جمله دستاوردها و پیامدهای تسلیم است.