kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۳۰۳۷
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۷

این دست‌های نامرئی دیدنی است!(یادداشت روز)

۱- این ضرب‌المثل در گذشته‌ای نه چندان دور زبان به زبان می‌چرخید و کاربرد خاص خود را داشت، می‌گفتند؛« بعضی‌ها آنقدر بی‌دست و پا هستند که اگر سوار شتر هم بشوند، بازهم سگ پاچه آنها را می‌گیرد»!
دیروز نرخ دلار از مرز ۱۶ هزار تومان گذشت و موج دیگری از گرانی افسار‌گسیخته را به مردم تحمیل کرد. نرخ ارز را چه کسانی تعیین می‌کنند؟! این افزایش پر‌شتاب بر چه اساسی صورت می‌پذیرد؟! چرا بی‌آنکه در عرصه اقتصادی کشور اتفاق خاصی افتاده باشد، قیمت دلار افزایش می‌یابد؟! اگر افزایش جهشی نرخ ارز طبیعی است چرا هیچیک از مسئولان درباره آن توضیح قابل قبولی نمی‌دهند و اگر طبیعی نیست
-که نیست- این پدیده پلشت و فاجعه‌بار، کار کیست؟! و کدام دست نامرئی در میان است که دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی و اطلاعاتی کشورمان قادر به شناسایی آن نیستند؟! و اگر این دست‌های ویرانگر را می‌شناسند چه ملاحظاتی در میان است که با آن برخورد نمی‌کنند؟! و ملت را در چنگ حرامیان رها کرده‌اند؟! کدام سنگ‌ها را بسته‌اند که سگ‌ها با خیال راحت و بدون واهمه از کمترین مانع به جان مردم افتاده‌اند؟!
۲-  شواهد و اسناد برگرفته از قول و عمل دشمن، کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که افزایش نرخ ارز یکی از تاکتیک‌های جنگ اقتصادی حریف علیه ایران اسلامی است. این تاکتیک به تنهایی کار‌آمدی چندانی ندارد ولی هنگامی که با بی‌توجهی ناشی از انفعال و یا - در خوشبینانه‌ترین حالت-  با انفعال
ناشی از بی‌عرضگی برخی از دست‌اندر‌کاران و مسئولان خودی روبرو می‌شود به حربه‌ای خطرناک برای ما و در همان‌حال، اهرمی ارزان و کم‌هزینه برای دشمن تبدیل می‌شود که متاسفانه شده است! توضیح آنکه بر اساس آنچه تا‌کنون و مخصوصا طی دو سه سال اخیر شاهد بوده‌ایم، با افزایش نرخ ارز، قیمت تمامی کالا و خدمات عمومی از لوازم خانگی و مسکن و اجاره بها و عدس و نخود و لوبیا و گوجه فرنگی و سبزی‌خوردن و کرایه حمل و نقل و انواع میوه‌جات گرفته تا تخمه آفتاب‌گردان و... به صورت جهشی افزایش یافته و افسار پاره می‌کند! از این روی دشمن بی‌آنکه هزینه چندانی متحمل شده باشد و فقط با مدیریت نفوذی‌هایی که در این سوی و آن‌سوی مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز به کار گرفته است، جنگ اقتصادی علیه کشورمان را که تنگی معیشت مردم اصلی‌ترین نقطه هدف‌گذاری شده آن است، پیش می‌برد.
اکنون سؤال این است که کدام عقل سلیم می‌تواند در وجود این چرخه و خطر بزرگی که در پی داشته و دارد کمترین تردیدی داشته باشد؟! و پرسش بعدی آن است که چرا برخی از مسئولان دست‌اندر‌کار، دست روی دست گذاشته و مقابله چندانی نمی‌کنند تا آنجا که به نظر می‌رسد این عرصه سرنوشت‌ساز را به مشتی از حرامیان سود‌جو و غارتگر واگذار کرده‌اند؟!
۳- روز شنبه ۱۰ شهریور ماه آقای همتی رئیس‌کل بانک‌مرکزی که در بیست و نهمین همایش بانکداری اسلامی سخن می‌گفت، در پاسخ تلویحی به این سؤال که چرا بازار ارز را به حال خود رها کرده و برای کنترل آن اقدامی نمی‌کنید؟ توضیح داد که ۹۷ درصد معاملات ارزی در سامانه نظام یکپارچه معاملات ارزی (نیما) صورت می‌پذیرد که تحت کنترل بانک مرکزی است و فقط ۳ درصد باقی‌مانده در صرافی‌ها و بازار آزاد انجام می‌شود.
 آقای غلامرضا پناهی، معاون بانک مرکزی نیز - چند هفته قبل که نرخ دلار به ۱۴ هزار تومان رسیده بود- در این خصوص گفته بود؛ «الان با ارز ۱۳ و ۱۴ هزار تومان که برخی رسانه‌ها مطرح می‌کنند، آیا واردات توجیه دارد؟ این ارز ۱۳ و ۱۴ هزار تومانی کمتر از ۳ در‌صد بازار است، چرا ما همه تحلیل‌ها را
بر مبنای این نرخ ارز می‌گذاریم»؟!
آقای همتی ۲ ماه و چند روز است که در جایگاه ریاست کل بانک مرکزی قرار گرفته‌اند و بدیهی است که روی سخن در این یادداشت فقط با ایشان نیست، چرا که افزایش پر شتاب نرخ دلار به گونه‌ای که امروز شاهد آن هستیم، از مهرماه سال گذشته آغاز شده و قیمت دلار که در آن هنگام
۳ هزار و هشتصد تومان بود، امروزه از مرز ۱۶ هزار تومان هم فراتر رفته است. به بیان دیگر این حرکت پلشت و فاجعه‌آمیز اگرچه از دوران قبل از ریاست جناب همتی بر بانک مرکزی آغاز شده ولی در دوران ایشان نیز نه فقط متوقف نشده بلکه با همان شتاب ادامه یافته است.
 و اما، ظاهرا منظور آقایان همتی و پناهی این بوده و هست که بازار ۳ درصدی ارز کم‌اهمیت‌تر از آن است که نوسانات نرخ ارز به آن نسبت داده شود! و این بازار در عرصه واردات و صادرات نقشی ندارد!
۴- در این باره گفتنی است که افزایش قیمت‌ها با نگاه به نرخ ارز در همین بازار آزاد ۳ درصدی صورت می‌پذیرد و دست‌های بیرون آمده از آستین دشمن و یا کلان سودجویان حرامخوار که آنها نیز خواسته یا نا‌خواسته -و در بسیاری از موارد، آگاهانه- در خدمت دشمن هستند، با دستکاری نرخ ارز در همین بازار، امواج سهمگین گرانی را پدید می‌آورند و معیشت مردم مظلوم را به تنگی و سختی دچار می‌کنند. آقایان اگر به آنچه در این عرصه می‌گذرد نگاهی گذرا داشته باشند به وضوح می‌بینند که تقریبا هیچکس از نرخ ۸ هزار و چند صد تومانی دلار در سامانه نیما خبر ندارد و یا چنانچه با خبر باشد به آن توجهی ندارد، چرا که همه جا سخن از افزایش نرخ دلار به ۱۶ هزار و چند صد تومان است و افزایش سرسام‌آور قیمت کالا و خدمات در مقایسه با همین نرخِ بازار آزاد صورت می‌پذیرد. به بیان دیگر، فاجعه در همین بخش به قول آقایان ۳ در‌صدی شکل می‌گیرد و با سرعتی باور نکردنی به تمامی بازارها سرایت می‌کند و فضای کسب و کار و معیشت مردم را به سختی و تنگی می‌کشاند.
 مقابله با این پدیده فاجعه‌آمیز و خسارت‌آفرین نه فقط دشوار نیست بلکه دست‌هایی که از آستین حرامیان به این عرصه دراز شده‌اند به آسانی قابل شناسایی و قطع کردن است. آیا تاسف‌آور نیست که سرنوشت اقتصاد و معیشت مردم، در دست‌های آلوده یک مشت حرامی حرامخوار باشد که بعضا از آن سوی آب‌ها به این‌سو دراز شده‌اند؟!
 ۵-  خدای مهربان بر درجات شهید چمران بیفزاید، آن شهید بزرگوار می‌فرمود؛ «می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آنرا می‌پذیرم، اما می‌گویم؛ آنکس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست». از رئیس‌جمهور محترم انتظار نیست که یک کارشناس برجسته اقتصادی باشد ولی این انتظار منطقی و قانونی وجود دارد که اقتصاد‌دانان برجسته و متعهد را به کار گیرد و از نگاه و تخصص آنان برای مقابله با مشکلات استفاده کند. این فقره اما در دولت کمتر دیده می‌شود که خود حدیث مفصل دیگری است و فرصت جداگانه‌ای
می‌طلبد.

حسین شریعتمداری