عاشورا تجلی اسلام ناب(۹)
دین عقلانیت
سیدمحمدسعید مدنی
* ولاتقف مالیس لک به علم... (اسراء/36)
از آنچه به آن آگاهی نداری پیروی مکن.
* قال رسولالله(ص): «المعرفهًْ رأس مالی و العقل اصل دینی» شناخت سرمایه من است و عقل ریشه دین من است (بحارالانوار، ج 69، ص 30)
نبرد عاشورا، تداوم دهنده پیکار پیامبر خاتم(ص)، رسول نور و عقلانیت با جبهه کبر و استبداد است که جاهلیت و ناآگاهی و ظلمت را دامن میزند تا در سایه آن مسلط بر روزگار و سوار بر گرده مردم باشد. نهضت پیامبر(ص) و انقلاب اسلام، انقلاب توحید و عقلانیت، علیه کفر و جاهلیت بود. انقلاب هر آنچه عقلانی است و عقل درستی آن را تأیید میکند علیه همه آنچه که جاهلانه و ظلمانی است، بود. چه عقل و حق ملازم یکدیگرند و جهل و ظلم قرین و همزاد هم. هر آنچه را عقل به آن میخواند، حق (دین خدا) نیز آن را تأیید میکند. قاعدهای است معروف به ملازمه که میگوید: کل ما حکم بالشرع، حکم بالعقل».
یکی از عرفا و علمای اسلامی، جناب ملامحسن فیض کاشانی جمله بسیار قابل تأملی دارد: «اگر عقل نبودی، شرع نیز شناخته نشدی»! یعنی ابزار شناخت شرع، عقل است و بس!
نبرد تاریخ از آغاز تا امروز، پیکار جنود عقل (حق) و جهل (باطل) بوده است.
... در آوردگاه کربلا نیز حکایت جز این نیست. در آنجا نیز این حق و جبهه حق است که علیه باطل به پیکار آمده، عدالت است که علیه بیداد و ستم به میدان آمده، راستی و اخلاص و صداقت است که علیه دروغ و سالوسی فریب، بیرق اعتراض افراشته است.
«عقلانیت»؛ یکی دیگر از نشانههای اسلامی است که امام حسین(ع)، وارث همه انبیاء راستین خدا، معرف و مفسر و امام آن است. اسلامی که امام حسین(ع) در کربلا تعریف و به تاریخ و آینده ارائه میکند، اسلام قرآن و عترت است. همان قرآنی که این همه به عقل و عقلانیت و تدبر و اندیشه برای آگاه شدن از حقایق هستی تأکید دارد، تا آنجا که دوستی و دشمنی با خدا، با «معیار عقل» مشخص میشود. تا آنجا که صاحب قرآن در آیات متعدد بر این نکته تأکید میورزد که حتی آیات و نشانههای الهی را کورکورانه و بدون تعقل قبول نکن و مپذیر! در اواخر سوره مبارکه فرقان، آنجا که نشانههای «نجات یافتگان» را برمیشمرد، میفرماید «الذین اذا ذکروا بآیات ربهم لم یخّروا علیها صما و عمیاناً» (فرقان / 73)، یعنی: ]یکی از نشانههای نجات یافتگان این است که[ و کسانی که هر گاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور آن را نمیپذیرند و قبول نمیکنند.) همان قرآنی که میگوید و نهیب میزند «از آنچه نمیدانی و نمیشناسی پیروی مکن»! «ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسنولاً»(اسراء- 36). از آنچه به آن آگاهی نداری پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند. دشمن بزرگ پیامبر و دعوت توحیدی ایشان «ابوجهل»! نسبت دارد در حالی که تنها عالمان و روشنفکران راستین، «خاشعان» در برابر خدا هستند: «انما یخشی الله من عبادهالعلما» (فاطر- 28) علامه طباطبایی(ره) در تفسیر گرانقدر خود مینویسد: «بیش از 300 آیه در قرآن، مردم را به تفکر و تعقل دعوت کرده است»، در مقابل حتی یک «آیه» در کتاب خدا پیدا نمیکنید که از انسانها خواسته باشد، نفهمیده و تعقل ناکرده ایمان آورند. اسلام از پیرو نادان بیزار است، مسلمان بیمعرفت و ناآگاه را نه تنها مسلمان نمیداند، بلکه موجب وهن دین و همه مقدسات میداند!
این جمله نورانی از آن مرتضی علی(ع) است. همان که امام حسین(ع) قیام خود را مبتنی بر سیره و روش ایشان اعلام کرده است: «... اسیر بسیره جدی و ابی،
علیابن ابیطالب.» ایشان فرموده است: «پیامبران برای شکوفا کردن گنجینههای عقول ظهور کردهاند.» و امام جعفر صادق(ع)، درباره عقل میفرماید: «عقل چیزی است که به وسیله آن خدا پرستش میشود و بهشت به دست میآید.» (اصول کافی، ج1، ص 35)
این است که در دینی که امام حسین(ع) در کربلا تعریف میکند و طی یک قیام خونین با خط سرخ شهادت برای بشریت به یادگار میگذارد، حتی عبادت غیرعالمانه و غیرعاقلانه را از سر عادت و اجبار و... را مردود میشمارد و بر اساس گفته پدر بزرگوارش آن را با حرکت «الاغ آسیابان» شبیه میکند: «المتعبد بغیر فقه کحمار الطاحونه، یدور و لایبرح من مکان»! کسی که بدون معرفت و شناخت مثلا عبادت میکند، مثل «الاغ آسیابان» است که خیلی حرکت میکند و عرق میریزد و زحمت و سختی تحمل میکند، اما فقط دور خودش میچرخد و قدمی به جلو برنمیدارد! (غررالحکم، الامدی، ص41)
در هر حال همه چیز این دین، دین عاشورایی، دینی که «اسلام غدیر» را عینیت میبخشد، با عقل و عقلانیت آمیخته است، حتی «غیرت و شمشیر» را. اگر غیرت بدون تعقل به جوش آید و کشیدن شمشیر مبنای عقلانی نداشته باشد، دیروز «ابن ملجم» و امروز طالبان و «داعش» از آن تولید میشود!
اما در اسلام عاشورا، در مکتب امام حسین(ع)، مجاهد فیسبیلالله کسی است که به حکم و تشخیص «عقل» شمشیر از نیام برمیکشد و بر فرق باطل و ستمکار فرود میآورد. این است که علی(ع) قهرمان اسلام، شیر و شمشیر خدا، با اشاره به شمشیرش میفرماید « و لا ضربنک بسیفی الذی، ما ضربت به احداً،اموراً الادخل النار»! (با این شمشیرم کسی را نزدم، جز آن که به جهنم رفت!) و مولانای بزرگ چنین شمشیر «اسدالله الغالب» را وصف میکند:
من تیغ از پی حق میزنم
بنده حقم نه مامور تنم
آن شمشیری که بر مبنای هوی و هوس و ارضای غرایز و شهوات و خودخواهی و... و نه بر مبنای «عقل»، از نیام خارج میشود، دست هر کس که باشد، به هر بهانهای که باشد، «شمشیر عاشورا» نیست!
تاکید میکنیم، قیام عاشورا، قیاسی کاملا عقلایی و منطقی است و هرگز به خاطر احساسات و هیجانزدگی و عصبانیت و... به شکل انفجاری و ناخودآگاه رخ نداده است. قیام عاشورا، قیامی است که امام مسلمین برپا میکند، امام، فارغ از خودخواهی و مسائل شخصی و مصلحتاندیشیها جز مبلغ و موج و احیاگر اسلام راستین و اصول و آموزههای آن نیست. اسلام عاشورا، اسلام عقلانیت است و از خاک تا افلاک با اسلام خوارج و بنیامیه و تکفیریها و... فاصله دارد. و اتفاقا همین یکی از اصلیترین دلایل ماندگاری قیام بزرگ امام حسین(ع) است. «عاشورا» چون مبتنی بر عقلانیت است، کهنه شدنی نیست، اتفاقی که مربوط به شرایط 1400 سال پیش باشد، نیست. چون مربوط به عقل و ناشی از عقلانیت است، حی و زنده است و خواهد بود! آیا مفاهیم و ارزشهایی چون تقوی و عدالت و توحید و شجاعت و صداقت و سخاوت و وفا و عزتمندی، ذلتناپذیری، اصلاح جامعه و خدمت به همنوع و... اینها کهنه شدنی و فقط مربوط به 1400 سال پیش است!
باری، این آیه قرآن میفرماید: «هل یستویالذین یعلمون والذینلایعلمون؟» آیا آنها که میدانند، با آنها که نمیدانند، یکسان هستند (زمر- 9) بر مبنای همین آیه است که باید بین آنها که دوستدار امام حسین(ع) و پیرو مکتب عاشورا هستند، آنهایی که نام مبارک سیدالشهدا(ع) را به بزرگی یاد میکنند و همواره بر زبان دارند با آنها که در این وادی نیستند، حتی آن را کتمان هم میکنند! و این حادثه را مربوط به گذشته و صرفا یک حادثه تاریخی و فناتیک! میدانند، فرقی وجود داشته باشد. آنها که میدانند و میشناسند، باید این دانسته و شناخت را براساس «عقل» کسب کرده باشند و عقلایی از حقایق این قیام ماندگار و این شخصیت جاودان دفاع کنند. متاسفانه در برخی موارد مشاهده می شود که آنها که از امام حسین و عاشورا طرفداری میکنند و کسانی که آن را روشنفکرانه! رد میکنند! در یک نقطه مشترک هستند و آن اینکه هر دو طرف موافق و مخالف امام حسین(ع) و عاشورا و پیام آن را نمیشناسند! و آنچه مسلم است نشناختن و نداشتن و دلبستن به «صورت» عاشورا و غفلت از «سیرت» آن، اکتفا کردن به « اسم حسین» و غافل شدن از «رسم و مکتب حسین(ع)» دردی از دردهای فردی و گرهی از گرههای اجتماعی باز نمیکند، سهل است که گاه دشمن از این حادثه، به نفع اهداف شوم خود استفاده میکند! این در حالی است که به قول حضرت آیتالله جوادی آملی (دامعزه): هدف رهبران الهی، تطهیر انسان از آلودگیها و پلیدیها و نیز پرورش خرد و فطرت اوست، دل هدف دشمنان انسان، آلوده کردن او به شبهه و شهوت است، تا آب حیات آموزههای وحی به پای نهال فطرت وی نرسد و آن را شکوفا نکند. «یصدون عن سبیلالله.» (شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی(ع)).
خلاصه کلام آن که، اصولا یکی از اصلیترین هدفهای امامحسین(ع)، آگاهانیدن مردم نسبت به دروغها و فریبها و انحرافات و خرافههایی بود که حاکمیت بنیامیه و یزید ... به نام اسلام به خورد مردم و جامعه میدادند، آنها با راهانداختن جریان «حدیث سوزی» و «حدیثسازی» سعی میکردند مردم را از معارف الهی و آموزههای راستین اسلام دور کنند و با تکیه به تئوریهای علمای خودفروخته «جبری» و مرجئه قدرت و حاکمیت خود را مشروعیت بخشند و «خواست خدا» بدانند و...! امام حسین(ع) برای دراندن چهره این فریب و فریبکاری قیام کرد و... حالا خیلی تاسف بار است که گاه شاهد باشیم بزرگداشت قیام عقلانی و ضدخرافی حسینی، ناآگاهانه یا براساس طرح و توطئه حساب شده و دقیق و ظریف دشمن، به دروغ و بدعت و انحراف و خرافه آلوده شود...!
آری، در رثای حسین(ع) و مظلومیت او باید گریبان چاک داد و بگرییم و بگریانیم، اما برای این کار «محبت مکنون» حسین(ع) در قلوب همه انسانهای باوجدان، ما را از دست یازیدن به هر وسیله و ترفند (حتی دروغ و خرافه و...!) بینیاز میکند. حماسه حسینی آن قدر بزرگ و پرعظمت هست، که اگر درست درک شود، قلوب را به لرزه درمیآوردو احساسات را تحریک و اشکها را سرازیر میسازد. بنابراین آلوده ساختن آیین بزرگداشت دینی و یا قهرمانانی که پیامآور عقلانیت و راستی و آگاهی هستند، به دروغ و خرافه و بدعت و... جز نقض غرض و حتی بالاتر از آن «خیانت» به آرمانهای عاشورا و هدف الهی قیام امام حسین، و بازی در زمین دشمن و مطابق خواست و میل بدخواهان عاشورای آگاهیبخش، معنای دیگر، ندارد...!