یکدل باش اگر با حسین(ع) ره میسپاری... (یادداشت روز)
1- با امام حسین علیهالسلام باید یکدل بود. به تعبیر قرآن «ما جعلالله لرجل من قلبین فی جوفه. خداوند در سینه انسان، دو قلب (برای دوست داشتن اضداد و نقیضین) قرار نداده است». هنگامى که سرور آزادگان تصمیم گرفت از مکّه رهسپار عراق شود، فرمود: «مرگ بر گردن فرزندان آدم، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان... براى من شهادتگاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید... خشنودى خداوند، خشنودى ما اهل بیت است. ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد... مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْشاءَالله تَعالى. هرکس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند ساخته، با ما رهسپار شود، که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح، عازم و رهسپارم». پیام پرطنین «من کان باذلا فینا و موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا»، یعنی هر کس آرمانگرا و غیرتمند است باید حرکت کند. اما کسی میتواند راه بیفتد و اقدام کند که از وابستگیهای دنیا دل کنده و آماده از خودگذشتگی باشد.
2- اینجا کسی نمیتواند بیطرف باشد. بیطرف در این دو قطبی بزرگ، ملعون ازل و ابد است؛ «وَ لَعَنَاللَّهُ أُمَّهًْ سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِه». امام چنان مرزبندی روشنی ترسیم کرد که نتوان همزمان، حسینی و یزیدی بود؛ با ابن زیاد و عمرسعد و شمر بود و ادای حرّ و مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر را درآورد. نمیشود رفتار شریح قاضی را در کتمان و تحریف حقایق پیشه کرد و مدعی شد ما هم پا در راه
هانی بن عروه نهادهایم! و شریح قاضی - آن ریاکار دزد لباس پیامبر (ص)- چه داغی بر دل تاریخ گذاشت، هنگامی که قبیله «هانی» نگران از حال رئیس خود، دارالاماره کوفه را محاصره کردند. قرار شد شریح به دیدار هانی در داخل مقرّ ابن زیاد برود و خبر بیاورد. رفت و دید که جناب هانی را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و او نیمه جان با سر و صورت خونین افتاده است. اما بیرون آمد و اطمینان داد که هانی زنده است! جماعتی هم که میتوانستند فتنه را همانجا پیش از فربه شدن ساقط کنند، به خانه بازگشتند و اقلیت اموی نفوذ کرده، به تهدید و تطمیع و پراکندن مردم از اطراف سفیر امام ادامه دادند. آن روز 18 هزار نفر با مسلم بن عقیل بیعت کرده بودند اما ظرف مدتی کوتاه، مسلم ماند و کوچههایی که بوی عافیتطلبی، خیانت، نفوذزدگی و در یک کلام، ترس و تطمیع میداد.
3- نمیشود به قول رئیسفراکسیون کذا (معاون رئیسجمهور در دولت مدعی اصلاحطلبی) با معاندان فرومایه در حد «گوگوش تا سروش» ائتلاف کرد و در عین حال از انقلاب و اسلام دم زد. نمیشود یک سال مدعی شد داستان کربلا داستان مذاکره و سازش است و سالی دیگر گفت «کربلا و محرم یادآور فداکاری و ایثار، و درسآموز ماست که چگونه باید ایستادگی، استقامت و فداکاری کرد. داستان کربلا داستان ایستادگی و مقاومت و تسلیم نشدن است». امام حسین درس عزت و ایستادگی داد حتی زیر سم اسبهای دشمن. آنها که گفتند خزانه خالی است و آمریکا میتواند ظرف پنج دقیقه تمام توان نظامی ما را نابود کند و نسخه انفعال و تحمیلپذیری پیچیدند، باید تناقضات بزرگ خود با گفتمان سالار آزادگان را حل کنند. همانها اگر به لوازم گفتمان مقاومت عمل کرده بودند، خسارت محض را برای کشور به ارمغان نمیآوردند.
4- مکتبی که تربیت شده آن، جهاد شهادت را «احلی منالعسل» میداند، با ترس از تهدید و جنگ دشمن یا ترساندن مردم از این طریق قابل جمع نیست. امام حسین کجا جبهه خودی را از سایه جنگ و تهدید دشمن ترساند تا مثلا رای بگیرد یا در رقابتهای رایج سیاسی استفاده کند؟ کجا مستکبران را «کدخدا» و «مودب» خواند و توهم «بستن با کدخدا» را پیش کشید؟ آیا یزید و ابن زیاد را فاسق و «الدّعیبن الدّعی» خواندن، همان منطق مماشات با قدرتهای زورگوست؟ «فمثلی لا بیایع مثله»، یعنی همین که میگویند باید ساختار و رفتار جمهوری اسلامی را مطابق هنجارها و اوامر اردوگاه استکبار (سند 2030، کارگروه مافیایی FATF، و فلان و بهمان کنوانسیون دستساز قدرتها) تغییر دهیم؟!
5- دولتمردی اسفند 96 در هرمزگان گفت «امروز تحولات مربوط به دنیای ارتباطات چنان با زندگی ما مخلوط شده و سبک زندگی را تحت تأثیر قرار داده که به هیچوجه نمیتوانیم خود را از این دگرگونیها جدا نگاه داریم. دیگر این اختیار را نداریم که بگوییم کدامیک از این تحولات و دستاوردهای ناشی از آن خوب است یا بد، حلال است یا حرام». اگر این ادعای خلاف واقع، در منطق دین پذیرفته بود، امام حسین اصلا نباید قیام میکرد؛ بلکه نعوذبالله، نه پیامبر(ص) باید رسالت را میپذیرفت و نه خداوند پیامبری مبعوث میکرد و نه سنت الهی «بازنمایی مومن و منافق از یکدیگر» و «مجاهدت برای تغییر و اصلاح»، مفهوم پیدا میکرد! چرا با این ادبیات گمراهکننده کوشیدند اختیار و آزادی را که رهآورد انقلاب اسلامی است، از ملت ایران دریغ کنند؟ آن وقت میخواستند این اختیار را پای چه کسانی قربانی کنند؟ تزریقکنندگان این ادبیات مسموم و منتهی به نسخه تسلیم، چه کسانی بودند که در مراکز تصمیمساز و تصمیمگیر نفوذ کردند؟
6- فتنهگران سبز اگر در آغاز فتنه شعار «یاحسین، میرحسین» سر دادند، لابد حق داشتند بههنگام به زیر کشیده شدن، از عاشورای امام حسین(ع) انتقام بگیرند و به مساجد، حسینیهها و پرچمهای عزاداری حمله کنند و یکی از متواریان آنها- جام شراب در دست - کتیبههای عزا را به استهزاء بگیرد. همینها در دوره موسوم به اصلاحات و در نشریات، حق را به جانب یزید ملعون دادند و گفتند او حق داشت شورشیان را سرکوب کند و انتقام خون اجداد کشته شده خود در بدر و احد را از اولاد محمد و علی[علیهما السلام] در کربلا گیرد! براستی فتنه گران چگونه در برخی مراکز دولتی طمع کردند، مهره چیدند و مدعی مظلومیت سران فتنهای شدند که همین حرمتشکنان عاشورای سال 88 را «مردمان خداجو» مینامیدند؟
7- فتنه سال 88 الیالابد خط قرمز است، چون عاشورا و مرام الهی آن خط قرمز ماست. امام سجاد علیهالسلام در دعای 44 صحیفه سجادیه، توفیق مسالمت و آشتی با قهرکنندگان را از خداوند مسئلت، و در عین حال کسانی را استثنا میکنند. «وَ وَفِّقْنا فيهِ ... اَنْ نُراجِعَ مَنْ هاجَرَنا، وَ اَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنا، وَ اَنْ نُسالِمَ مَنْ عادانا، حاشى مَنْ عُودِىَ فيكَ اَنْ نُراجِعَ مَنْ هاجَرَنا، وَ اَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنا، وَ اَنْ نُسالِمَ مَنْ عادانا، حاشى مَنْ عُودِىَ فيكَ وَ لَكَ، فَاِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذى لانُواليهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذى لانُصافيهِ. و ما را توفیق بده تا با كسی كه با ما قهر كرده آشتى کنیم، و با كسى كه به ما ستم نموده به انصاف به خرج دهیم، و با کسی که با ما دشمنی کرده آشتی و سازش كنيم؛ مگر کسی كه دشمنى با او به خاطر تو و در راه تو بوده، چرا که او دشمنى است كه هرگز با وى دوستى ننمائيم، و حزبى است كه دل ما با او صاف نمیشود».
8- این رویکرد که دست روی دست بگذارند، و محاسبات و راهبرد و رفتار را بر مبنای وعده و وعیدهای یزید و ابن زیاد و عمر سعدهای روزگار بچینند، سر سوزنی با منطق سرور آزادگان شباهت ندارد. امام روز عاشورا فرمود «الا و ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلهًْ و الذلهًْ و هيهات مناالذلهًْ... آگاه باشيد كه زنازاده پسر زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده است؛ شمشیر (كشته شدن) يا تسليم و ذلت و خواري، و ذلت از ما دور است، خدا نمیپسند كه ما ذليلانه تسليم شويم و پيغمبر خدا، مؤمنان و دامنهاي پاك و پاكيزهاي كه در آن پرورش يافته ايم و آن مرداني كه از تن دادن به زيربار ستم منزهاند، راضي نيستند كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كريمان و بزرگواران برگزينيم».
9- استاد شهید مطهری در تبیین حماسه حسینی میگوید«حسین بن علی علیهالسلام یک روح بزرگ است. روح که بزرگ شد، تن به زحمت میافتد. روح کوچک دنبال خواهشهای تن میرود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت میکند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن میرود اگرچه از راه دریوزگی و تملق باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام میرود، ولو با گرو گذاشتن ناموس. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی میدهد. روح بزرگ وقتی کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش میبیند، به تن میگوید این سر را توی تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوهزنان کوتاهی نکن! روح وقتی بزرگ شد، خواهناخواه باید روز عاشورا 300 زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسبها لگدمال میشود، جریمه یک روحیه بزرگ را میدهد، جریمه یک حماسه، جریمه حقپرستی و جریمه روح شهید را میدهد.»
10- ما نمیگوییم هر کس در حوزه فرهنگ و سیاست و اقتصاد، خلاف فرهنگ علوی و حسینی عمل کرده، مانند جناب حرّ، کفش بر گردن بیاویزد و در منظر عمومی از مقتدای خویش عذرخواهی کند؛ این حرّیت، جایگاه والایی است که هرکس به آن نمیرسد. اما بازگشت از بیراهه و جبران و اصلاح، تنها راه خروج از سرگردانی است. به تعبیر حافظ «سر عاشق که نه خاک درِ معشوق بود - کی خلاصش بود از محنت سرگردانی». باید خیلی جلوتر از اینها برای روزهای امتحان و ابتلا – که ردخور ندارد و سنت همیشگی الهی است- آماده میشدند؛ اما الان هم دیر نیست. بلکه چون شیطان «کلب معَلَّم» (سگ دستآموز خدا) است، پارس کردن و پاچه گرفتن او و فرزندانش، اسباب رشد و اقتدار و عزتمندی است؛ اگر قدر بشناسیم و به سنت مومنان راستین، از تهدیدهای بزرگ، فرصت بزرگ بسازیم.
11- بیراه نیست یک ضربت علی بن ابیطالب علیهالسلام در جنگ پرمهابت احزاب (خندق)، از زبان پیامبر اعظم (ص) «افضل از عبادت جنّ و انس» خوانده شد. تشخیص و اقدام بهنگام، چنان از تهدید، فرصت میسازد که جنگی حتمی و مهیب را آغاز نشده، به پایان میرساند و آن چنان بزرگ است که خداوند فرماید «وَ رَدَّ اللَه الَّذينَ کَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ کَفَي الله الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ کانَ الله قَوِيًّا عَزيزاً. و خداوند کسانی را که کفر ورزیدند با غیظ و خشم و در حالی که به هیچ مال و پیروزی دست نیافته، بازگرداند و مؤمنان را از جنگ بینیاز کرد، و خداوند همواره نیرومند و مقتدر غالب است»(آیه 25 سوره احزاب). آن روز جبهه کفر با تمام ظرفیت آمده بودند کار را در مدینه یکسره کنند، اما منهزم شدند. نیم قرن بعد، در روزگار کم فروشی خواص دین به دنیا فروش، فرزند امیرمومنان (ع)، صحنهآرایی اشرافیت و استکبار برای یکسره کردن کار دین را با فدیه جان خود و عزیزانش به هم ریخت. این رسالت پیروز، الیالابد
بر دوش انسانهای رشید و آزاده سنگینی میکند.
محمد ایمانی