kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۲۳۹
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۰
ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

هایزر: برای سرکوب انقلاب، قتل عام ضروری است (پاورقی)


تالیف: کامران غضنفری
تلاش برای پیدا کردن دقیق آخرین نتیجه‌گیری واشنگتن از راه تلفن امن، ممکن نبود. به همین علت فکر کردم تعبیر خود را از دستورات داده شده نقل کنم. به براون گفتم: « برداشت من این بوده که اولویت اول واشنگتن روی کار آمدن یک دولت غیر نظامی دوست آمریکا بوده است. بعد هم اگر این دولت، دوست آمریکا نبود یا در آستانه سقوط بود، ارتش وارد عمل شود و حالا همین پرده را بازی می‌کنم.»49
سولیوان (سفیر آمریکا در ایران) نیز در مورد دستوراتی که از آمریکا به هایزر داده می‌شد، می‌گوید:
«هایزر به طور مرتب دستوراتی از واشنگتن دریافت می‌کرد که او را به تقویت و احیای روحیه نیروهای مسلح برای مقابله با انقلاب ترغیب می‌نمود...50 دستوراتی که هایزر از طریق وزارت دفاع آمریکا دریافت می‌کرد با اقدامات من در تضاد بود از او خواسته شده بود که نیروهای مسلح ایران رابرای مقابله و سرکوب مخالفان در صورت لزوم آماده کند. هایزر هم چنین تحت فشار قرار گرفته بود که حوزه‌های نفتی ایران تحت کنترل نیروهای مسلح در آورد و در صورت امکان صنعت نفت را به کمک نظامیان به کار بیندازد.»51
هایزر، بخش دیگری از اقدامات مورد نیاز برای کنترل امور کشور را این گونه توضیح می‌دهد:
« به عنوان اولین گام، پیشنهاد کردم که دریادار حبیب‌اللهی، استراتژی در دست گرفتن قدرت و کنترل‌ عوامل صنعتی و ذخایر مالی کشور را تحت رهبری بختیار تهیه کند. به نظر من، این کار بهتر از یک کودتای نظامی مستقیم بود. کاملاً روشن کردم که اگر هم قرار باشد ارتش رأساً وارد عمل شود و کنترل کشور را در دست گیرد، همین برنامه‌ریزی لازم است.»52  
هایزر به ناهماهنگی سرلشکر قره‌باغی با برنامه‌های وی اشاره کرده و همچنین برخی برنامه‌ریزی‌های انجام گرفته را به این صورت توضیح می‌دهد:
« از این که قره‌باغی، شوق بیشتری برای تهیه طرحی جهت شکستن اعتصابات و سازمان‌دهی حرکت ارتش برای اداره مملکت- کودتا- نشان نداده بود، متأسف بودم. وی نیاز به یک اقدام اضطراری را کاملاً تأیید می‌کرد. امـّا هیچ نشانه‌ای از این که بخواهد این اقدام را انجام دهد، در دست نبود... وی به وضوح از تهدیدات اپوزیسیون ترسیده بود. در عین حال اعتقاد داشت که آمریکا کاری نمی‌تواند بکند، حتی در این مرحله ...53   در ملاقات همان روز من با طوفانیان، وی بحث را به هیئت [طراح کودتا] کشاند و به تفصیل جزئیات مباحث آن را شرح داد و قبول کرد که هیئت هیچ‌گونه برنامه‌ای نداشته است. به او گفتم که ژنرال گاست و من، درباره‌ هیئت با قره‌باغی صحبت کرده و به او پیشنهاد کرده‌ایم که کار برنامه‌ریزی، فوراً آغاز شود. طوفانیان گفت که تیمسار قره‌باغی با این پیشنهاد موافقت کرده است لذا هر چه بتوانم برای آغاز کار خواهم کرد...
طوفانیان در ادامه افزود: تنها راهی که برای ماندن من در ایران وجود دارد، این است که به محض رفتن شاه، ارتش یک کودتا صورت دهد. پرسیدم آیا فرماندهان ارتش آماده‌اند کودتا کنند؟ به آرامی افسرده شد و صادقانه گفت: نه، هیچ برنامه‌ای برای کودتا وجود ندارد.»54  
هایزر، بخشی از کارهائی که می‌بایست توسط ارتش انجام گیرد را این چنین طرح می‌کند:
« اگر قرار بود پیشرفتی در تأمین ثبات حاصل شود، ارتش باید در طرح اجرائی نخست‌وزیر، عامل مهمی تلقی شود. ارتش تنها عامل حمایت کننده مرئی بود که وجود داشت و بدیهی بود که باید کنترل مقتدرانه کشور را به منظور درهم شکستن اعتصابات و در دست گرفتن اداره و حفاظت از تأسیسات مهم و مراکز حساس در دست گیرد...55   هدف‌های اولیه‌ من طبق دستور پرزیدنت کارتر در شرف تحقق بود، رهبری نظامی در ایران باقی می‌ماند و آماده کار گروهی بود. [در جلسه‌ نهم ژانویه] به موضوع دوم پرداختم: این گروه باید یک طرح نوشته شده داشته باشد. باید طرح عملیات نظامی «روز موعود» را بریزد، باید برنامه‌ریزی را از پیش آغاز کنید. باید راهی برای مقابله با جنگ روانی آیت‌الله پیدا کنید. بدیهی است که آیت‌الله می‌خواهد بدون شلیک یک گلوله، کشور را در اختیار بگیرد. ما تمامی یک «ماشین نظامی» را در اختیار داریم. امـّا ماههاست که از آن استفاده نکرده‌ایم.»56  
هایزر، در جای دیگری، اشاره می کند که مقامات نظامی آمریکا در ایران ، مستقیماً زیر نظر وی کار می کرده اند :
« من ارتش را می‌دیدم که ظرف ده سال گذشته، از یک سطح پایین، خود را به اوج رسانده بود. مقامات ارتش آمریکا در ایران، که هم نیروهای ایرانی را زیر نظر داشتند و هم با آنها کار می‌کردند، ظرف مدت سه سال و نیم گذشته، مستقیماً زیر دست من کار می‌کردند. من سابقاً بارها از ایران دیدن کرده بودم تا پیشرفت ارتش را ببینم و از واحدها بازدید کنم. در ارزیابی کلّی، ارتش بسیار منظم و با انضباط بود. آموزش‌های سطح بالائی دیده بود که مبتنی بر استانداردها و معیارهای ارتش آمریکا و ارتش انگلیس بود، امـّا این که ارتش یک ضعف عمومی داشت، انکارناپذیر بود. ارتش آموزش ندیده بود که خودش مشکلات را حل کند. ارتش به رهبری پرقدرتی متکی بود که در وجود شاه و آمریکا خلاصه شده بود.»57  
هایزر در جلسه‌ 12 ژانویه [22 دی ماه]‌ خود با سران ارتش، مجدداً بر آماده کردن طرح اجرائی کودتا، تأکید می‌کند:
« به آنها گفتم در اصول، با کودتای نظامی مخالف نیستم امـّا اول باید طرح آن آماده شود و در حقیقت، اگر اوضاع ایجاب کرد، کودتا قابل توجیه است.»58  
همان روز، ژنرال هایزر در یک مکالمه تلفنی با براون (وزیر دفاع آمریکا) در مورد کودتای نظامی صحبت کرده و اشاره می‌کند که ممکن است قتل عام پنج‌ هزار الی ده هزار نفر نیز برای سرکوب انقلاب و حفظ منافع نامشروع آمریکا لازم باشد. وی می‌گوید:
« براون در مورد احتمال یک کودتا صحبت کرد. یادآوری کردم که هرگونه اقدام ناگهانی برای در دست گرفتن قدرت، کاملاً خلاف آن چیزی است که رئیس‌جمهوری به من گفته است. رئیس‌جمهور خواهان تشکیل یک دولت غیرنظامی بود. امـّا احتمال کودتا باید به دو دلیل وجود می‌داشت، اول اینکه اگر دولت غیرنظامی سقوط می‌کرد، کودتا از هر اقدام دیگری بهتر بود. دوم اینکه، اپوزیسیون همیشه گوش به زنگ خواهد بود که احتمال کودتا وجود دارد. ارتش هم برگ‌های برنده را در دست خواهد داشت. این احتمال، اعتصاب‌ها را خواهد شکست و کشور را تحت کنترل در می‌آورد. اگر چه حادثه، یک واقعه‌ خونین خواهد بود. امـّا به طور قوی با نظر رئیس‌جمهور موافق بودم که باید خونریزی به حداقل می‌رسید. امـّا تا چه حداقلی؟ پنج الی ده هزار نفر کشته امروز، بهتر از یک میلیون نفر کشته در آینده است.»59
منابع در دفتر روزنامه موجود است