حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - 20
ملاقات خصوصی سپهبد کیا با دبیر اول سفارت انگلیس
و در همین ایام نیز شایعه نخستوزیری سپهبد کیا با حمایت انگلیس مطرح گردید:
«سازمان کوک وابسته به تیمسار سپهبد کیا، که اعضاء آن در وزارتخانهها و مؤسسات دولتی هنوز ارتباط خود را با یکدیگر حفظ کردهاند، مرتباً از تیمسار کیا در زندان دستور میگیرند و اجرا میکنند. با شروع محاکمه نامبرده، طبق دستوری که به آنها داده شده، در همه جا شایع کردهاند که به زودی با حمایت دو سیاست روس و انگلیس، حکومت نظامی که دستنشانده تیمسار کیا خواهد بود، روی کار خواهد آمد.»216
انگلیسی بودنِ سازمان کوک، مطلبی بود که به نقل از یکی از قضات دادگستری که از اعضایِ این سازمان بود، به شکل زیر نیز مطرح گردید:
«به طور قطع سازمان امنیت مخالف و مانع ارجاع مشاغل حساس در وزارتخانهها به اعضای سازمان کوک میباشد و اگرچه مأمورین سازمان به خوبی میدانند که اعضای این سازمان عموماً شاهدوست و وطنپرست هستند، ولیکن چون بودجه سازمان امنیت بیشتر توسط آمریکاییها تأمین میشود و در حقیقت تا حدی زیر نظر آمریکاییها اداره میشود و از طرفی سازمان کوک را هم وابسته به سیاست انگلستان و اعضای آن را طرفدار انگلیسها میدانند، بدین لحاظ مانع پیشرفت و ترقی اجتماعی اعضای سازمان کوک میشوند.»217
و این درحالی بود که دستگیری او نیز، به سازمان جاسوسی آمریکا نسبت داده شد:
«در محافل مطبوعاتی شایع گردیده است که پروندهسازیهای اخیر علیه عده[ای] از رجال سرشناس کشور، به تحریک و راهنمایی اداره جاسوسی آمریکا صورت میگیرد تا بدینوسیله از متنفذین معروف به طرفداری از سیاست انگلستان در ایران انتقام بگیرند و با لجنمال نمودن آنان، راه را جهت روی کار آمدن ایادی سیاست آمریکا در ایران باز نمایند.218
و پس از آزادی وی از زندان و تشکیل جلسات هفتگی که همزمان با طرح اصول ششگانه انقلاب سفید و از جمله اصلاحات ارضی بود، ضمن نسبت دادنِ این اقدامات به آمریکا، علت آن انتقام گرفتن از عوامل انگلیس تحلیل میگردید:
«در دوره ریاستجمهوری کندی، سیاست انگلستان به شدت ضعیف شده بود و با تقسیم اراضی، مالکین بزرگ که عامل انگلیسها بودند، از بین رفتند.»219
ملاقات سپهبد کیا در فروردین ماه سال 1343ش با دبیر اول سفارت انگلیس در ایران، در منزل رضا صرافزاده یزدی220 که از تجار مشهور و از مرتبطین سیدضیاءالدین طباطبائی بود نیز، نشانگر میلِ سیاسی اوست. البته این درحالی است که وی به عنوان یک تاجر کارکشته و سرمایهدار بزرگ، چگونگیِ بهرهگیری از شرایط سیاسی موجود را به خوبی میدانست که در فصل سپهبد کیا و آمریکا به آن پرداخته شده است.
در سال 1344ش که اوضاع سیاسی به سمت و سویِ ثبات پیش میرفت، سپهبد حاجعلی کیا نیز دستگیری خود را به سیاست آمریکاییها نسبت داد و به صورت گلایه گفت:
«سیاست بیگانگان موفق شد فاصله و شکافی بین شاهنشاه و خدمتگزاران و شاه دوستان واقعی ایجاد کنند، تا شاهنشاه از حمایت و پشتیبانی کامل ملت محروم شوند و ناگزیر از انجام خواستههای بیگانگان شوند... در حکومت دکتر امینی، سیاست آمریکا و کمونیستها مشترکاً علیه من اقدام کردند و چند ماه غیرقانونی زندانی شدم»221
سپهبد حاجعلی کیا در نقلِ خاطرات خود، ضمناشاره به اینکه در یکی از سفرهای ملکه انگلیس به ایران، آجودان وی بوده است، میگوید:
«من ژنرال آجودانش بودم. آنجا آن نشانی که به من دادند، به حساب من sir هستم در انگلستان حال.»222
سپهبد کیا و آمریکا
پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، حضور آمریکاییها در ایران به شکل گستردهای افزایش یافت و طبیعی بود که این حضور در بخش نیروهای نظامی، از انسجام و فراوانی بیشتری برخوردار بود. گزارش بازرسی از واحدهای جنوب شرقی ایران که توسط سرتیپ آمریکایی رابرت مک کلور، که فرمانده کودتای 28 مرداد و در سال 1333ش، رئیسهیئت مستشاری بود، به ستاد ارتش ارسال گردیده، گویایِ این حضور گسترده و تصمیمگیر است:
«وضعیت عمومی ظاهری نظافت و وضع آسایشگاهها از درجه رضایتبخش، به درجه عالی رسیده بود. واحدهای مقیم زاهدان، خاش و کرمان بسیار خوب بودند. هرچند وضع بهداشت آشپزخانهها به طور قابل ملاحظهای احتیاج به اصلاح دارد. تیمساران امانپور و نقدی برای کوششی که کردهاند تا با وسایل محدودی که در اختیار دارند، توانستهاند روحیه سربازان را قوی کنند، تشویق شوند. رابرت. الف. مک کلور. سرتیپ ارتش آمریکا»223
در جریان مرحله گذارِ کشور از وابستگیِ تمام و کمال به انگلیس، به سویِ وابستگی به آمریکاییها، حذفِ رجال و سیاستمدارانی که از سویِ انگلیس مورد حمایت قرار داشتند، یکی از مسائلی بود که در دستور کار قرار گرفت؛ تا جایی که شخصیتی مانند امام جمعه میگفت:
«چگونه میتوان به آمریکاییها گفت که ما از انگلیسها بریدهایم و قصد نزدیک شدن به آمریکاییها را داریم.»224
در این موقع، سپهبد کیا ریاست اداره دوم ارتش را عهدهدار بود و سازمان کوک را نیز رهبری میکرد؛ سازمانی که دارای ساختاری به سبک و سیاقِ فراماسونری بود و به وابستگی به انگلیس نیز شهرت داشت225 و این در حالی بود که وی از قبل با آمریکاییها نیز مراوده داشت. ایشان در رابطه با جریان ترور رزمآراء میگوید:
«اقلاً سه چهار هفته قبل از اینکه رزمآراء را بکشند، یک آمریکایی از همین سازمان اطلاعاتیشان درآمد از من سؤال کرد، که من رئیسمرزبانی بودم؛ کهها، اگر مثلاً رزم آراء مثلاً بمیرد، باز هم تو این طور فعالیت میکنی یا فلان؟ گفتم من نوکر رزمآراء نیستم. من نوکر مملکت هستم.»226