نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دولت برنامهای ندارد اما مقصر وضع موجود منتقدان هستند!
«سرگیجه روزنامههای زنجیرهای طیف اصلاحطلب» شاید این بهترین توصیف برای حال و روز روزنامههایی باشد که برای آدرس غلط دادن و گمراه کردن مردم همه راهها را رفتهاند و اکنون دچار تناقضگویی شدهاند چرا که شرق ضمن یادداشتی ابتدا مدعی تقصیر منتقدان دولت در ایجاد وضع فعلی میشود اما در ادامه اعتراف میکند که دولت «هیچ» برنامهای برای اداره کشور ندارد! به عبارتی شرق مدعی است منتقدان در برهم زدن برنامههای دولت از هیچ کاری پروا نکردند؛ آن هم دولتی که هیچ برنامهای برای اداره کشور ندارد!
سرویس سیاسی-
شرق ابتدا مدعی میشود که منتقدان دولت نیز در به وجود آمدن وضع موجود مقصر هستند. این روزنامه (به تعبیر خود) با کمال بیانصافی نوشته: «اين کمال بيانصافي است که دولت و دولتمردان را تنها مقصران اين پرونده بدانيم؛ زيرا وضعيت امروز اقتصاد کشور نتيجه تلاش بيوقفه بسياري از نقشآفرينان است.»
سپس این روزنامه مدعی میشود: «رقباي سياسي دولت براي زمينگيرکردن دولت و بحرانآفريني براي آن، از تحميل هيچ هزينهاي به کشور پروا ندارند»!! بارها در این ستون نوشتهایم که اهالی طیف موسوم به اصلاحطلب از بیان افترا به صورت کلیگویی دست بردارند و با مصادیق و استدلالهایشان (اگر دارند) انگشت اتهامشان را بالا بیاورند و نشانه بگیرند. اینکه به صورت کلی مدعی شویم «نقد نمیکنند بلکه تخریب میکنند»! یا اینکه «منتقدان از هیچ اقدامی برای زمینگیر کردن و بحرانآفرینی پروا ندارند» ادعا و افترایی بزرگ است که برای آن دستکم شواهدی چند که عقل جمعی بر بحران آفرین بودن آن رای دهد نیاز است.
تمام آنچه در این باره میگویند حوادث 5 دی ماه مشهد است. حوادثی که متاسفانه با خبرسازیهای دروغ اصلاحطلبان همراه بود (نظیر احضار امام جمعه مشهد به شورای عالی امنیت ملی) اما نکته قابل تامل در این باره این است که منتقدان بلافاصله پس از آنکه دیدند موجسواری دشمنان ملت بر اعتراض مردم آغاز شده به سرعت آن را محکوم کرده و نظرات صریح خود را بیان کردند. تیترهای همه روزنامهها موجود است و قابل بررسی. ضمن آنکه برای فرونشاندن آتش آشوبها نیروهای غیور نظامی و انتظامی به میدان آمدند و شهید هم دادند.
قسمت جالب یادداشت اما آنجاست که نویسنده آورده است: «اما آيا واقعا دولتمردان همه اقدامات ضروري را انجام دادهاند؟ از همه توان فکري و کارشناسي کشور براي غلبه بر امواج بحرانی که میتوانست آن را پيشبيني کرد، استفاده کردهاند؟... اعلام اوليه معاون اول رئيسجمهوري که هرقدر متقاضيان بخواهند ارز براي تخصيص موجود است، در واقع تلاشي بود براي غلبه بر جو رواني و آشفتگي بازار ارز. به بيان ديگر، با درهمريختن بازار ارز و افزايش تقاضا، عاقبت دولت از بيعملي خارج شده و با اعلام برنامه تخصيص دلار چهارهزارو200توماني، آنهم بدون محدوديت، سعي کرد بازار ارز را از تلاطم نجات بدهد، اما مثل هر اقدام ديگري، اين برنامه هم چون شعري با قافيه دشوار، در همان مصرع دوم سراينده را گرفتار دشواري خودساخته کرد. غير از اين تجربه ناموفق، اقدام مؤثر ديگري از طرف مسئولان براي مديريت بحران ماههاي اخير ديده نميشود.»
پس از این سطرها دیگر چه باید گفت؟! یادداشت در ابتدا منتقدان را نیز مقصر مینامند اما در ادامه اعتراف میکند که دولت هیچ برنامهای برای اداره کشور نداشته است!! و تنها اقدام صورت گرفته را تجربه غلط دلار 4200تومانی نامیده. نویسندگان این روزنامه لطفا با «کمال انصاف» (نه از آن نوع که در این نوشته به کار آمده) بگویند چه نیازی است برای تلاش به زمین زدن دولتی که (به گفته خودشان) در شرایط جنگ اقتصادی هیچ برنامهای برای کشور ندارد؟!
اگرچه به اعتقاد ما در هر شرایطی تلاش برای زمین زدن دولت گناهی بزرگ است. اما اینکه چند یادداشت و نوشته و گزارش از رسانههای منتقد را عامل زمین زدن دولت بدانیم این از همان «کمال انصاف معیوبی است» که به کارش گرفتهاند.
شما که نماینده واقعی نبودید!
روزنامه آفتاب یزد ستونی را در صفحات داخلی شماره دیروز خود به اظهارات نماینده جنجالآفرین روزهای اخیر اختصاص داده است. در ادامه یکی از روشهای این دست نمایندگان که یکی به نعل و یکی به میخ میکوبند را خواهیم دید.
پروانه سلحشوری که این روزها با اظهارات بیربط و سخنان حزبی و جناحی خود از تریبون خانه ملت توانسته خود را به صدر جدول حاشیهسازان برساند در اظهاراتی که آفتاب یزد آن را منتشر کرده، گفت: «پروانه سلحشوری، نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: این سازمان [رسانه ملی] از اساس یکسری سیاستهای کلی برای خودش تعریف کرده و برمبنای آن سیاستها پیش میرود...» یعنی اعتراض این نماینده به این موضوع است که چرا رسانه ملی یک سری سیاستها برای خودش تعریف کرده؟ یا اینکه چرا رسانه ملی فقط برای خودش سیاست تعریف میکند و برای دیگر سازمانها نه؟! یا اینکه سازمانهای دیگر سیاستهای کلی را سفارش میدهند برایشان تعریف کنند؟!!
سپس در ادامه این نماینده عضو کمیسیون فرهنگی جلوهای از دغدغههای فرهنگی!! خود را مینماید: «...در برخی موارد [در رسانه ملی] میخواستند بر مبنای نیاز مخاطب پیش بروند اما این بار دست به سانسور یا کلا حذف برنامه زدند که نمونه آن حذف برنامهای بود که مرحوم ملک مطیعی در آن حضور داشت.»
آنچه خواندید حد انتقاد نماینده کمیسیون فرهنگی مجلس است، که چرا رسانه ملی یک بازیگر را نشان نداده است! حالا اصلا به محتوای فیلمهایی که او در آنها نقشآفرینی کرده کاری نداریم و مبنای ما این پرسش نیست که خانم نماینده عضو کمیسیون فرهنگی آیا میتوانید فیلمهایی که آن بازیگر بازی کرده را با تمام صحنههای غیراخلاقی و گاه شوخیهای مستهجنش در محیط خانواده با فرزندانتان تماشا کنید؟! چه چیزی را تبلیغ میکنید؟!
در ادامه این خبر آمده است: «عضو فراکسیون امید اظهار داشت: حتی در برخی موارد شاهد حذف و سانسور صحبتها و سخنرانیهای نمایندگان مجلس در صحن مجلس هنگام پخش از صداوسیما هستیم و این رسانه به صورت منتخب و سلیقهای سخنرانی و صحبتهای برخی از نمایندگان را پخش میکند که این جای تاسف دارد که حتی با نمایندگان ملت نیز سلیقهای برخورد میکنند.»
خانم سلحشوری حتما به یاد دارند که در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بودند که خودشان و بقیه لیست امید نماینده واقعی برای مردم تهران نیستند! با توجه به این باید متذکر شد: یا ایشان حالا در عرض چند روز نظرشان عوض شده و معتقدند که نماینده واقعی هستند! که باید گفت این حرکت زیگزاکی (یکی به نعل و یکی به میخ) قطعا برای مردم قابل درک نیست و خواهند پرسید چه منافعی باعث اینگونه رفتار است؟! و اگر همچنان بر همان عقیدهاند که نماینده واقعی نیستند پس بهتر است به رسانه ملی هم توصیه کنند وقت آنتن برنامههایش را به نمایندگان واقعی مردم اختصاص دهد که به فکر «اقتصاد و معیشت» جامعه ایرانی هستند و نه امیال ناصواب حزبی و جنجالآفرینی.
راههای فرار: «تقصیر دولت قبل»؛ «دولتِ هیچکاره»
روزنامه ایران دیروز در گفتوگویی نوشت: «شاهدیم که امروز وزارت اقتصاد و وزارت خارجه و ارگانهای دولتی تصمیمساز اصلی در موضوع اقتصاد و سیاست نیستند و تصمیمسازی در موضوعات اقتصادی و سیاسی خارج از این دستگاهها پیگیری میشود.»
امان از این «فرافکنی» بیپایان. زمانی در دولت یازدهم دولتمردان هیچگاه نپذیرفتند که تصمیمی اشتباه اتخاذ کردهاند و همواره گزارهای به این صورت که «تقصیر دولت قبل است» مامور جمع و جور کردن همه چیز میشد!
در دولت دوازدهم دیگر عملا استفاده از گزاره «دولت قبل» میسر نبود، لذا گزارههای دیگری با عنوان «دولت هیچ کاره است» و یا «سایههایی که چوب لای چرخ دولت میگذارند» به میدان فراخوانده شدند.
همه چیز در عصر اطلاعات در دسترس است. تصمیمهای اشتباه دولت و زمان اجرای آنها نیز مشخص است. خب دولت بیاید و شفافسازی کند که برای نمونه تصمیم فاجعهآمیز و غیرکارشناسی دلار 4200تومانی که از سوی اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت اعلام شد اگر تصمیم جهانگیری نبوده، تصیم چه کسی بوده؟!!
یا اینکه در شرایطی که آمریکا جنگ دلار را با ما آغاز کرده تصمیم اشتباه و فاجعهآمیز سرازیر کردن ارز در کیسه واردکنندگان عروسک و دمکنی و اسباببازی و... اگر تصمیم بانک مرکزی دولت نبوده پس تصمیم چه کسی بوده است؟!
یا اینکه در شرایطی که در جنگ اقتصادی هدف دشمن تضعیف پول ملی کشور است سکه کردن منابع طلای کشور که پشتوانه پول ما هستند و ریختن آن در بازار آن هم با رانت که به افزایش بیش از پیش نقدینگی منجر شد اگر تصمیم کابینه دولت نبوده پس تصمیم چه کسی بوده است؟!هدف ما در کیهان سرزنش دولتمردان برای اقدامات اشتباهشان نیست اما متاسفانه وقتی روزنامه ایران (ارگان دولت) میآید و در تلاشی ناصواب میخواهد آدرس غلط دهد و دیگران را برای تصمیمهای اشتباه وزرای دولت مقصر جلوه دهد ناچاریم که این موارد را یادآوری کنیم.
دولت محترم اگر عزم جدی برای بهبود اوضاع دارد ضمن توجه به اشتباهات گذشته و لزوم اتخاذ سازوکاری برای عدم تکرار آنها به آرای کارشناسان طیفهای مختلف رجوع کند و از این پس بنا را بر مشورت با نخبگان دلسوز و صاحبان تجربه و کارشناسان متعهد قرار دهد. منتقدان نیز اگر عزم دولت را در حرکتی بر مدار صلاح ببینند از اقدامات شایسته دولت حمایت خواهند کرد. چنانکه در همین چند روز اخیر کیهان دستور رئیسجمهور محترم را در عزل و محاکمه آنهایی که با اهمال خود به نظام ارزی کشور ضربه میزنند «دستور مثبت رئیسجمهور نامید» که اگر کمی زودتر صادر شده بود حتی جلوی بسیاری از خسارتهای اخیر را میگرفت. امیدواریم که دولت عزمی جهادی را برای بهبود اوضاع به کار بندد.
دغدغه اصلاحطلبان: اختلاف قیمت تتو در شمال و جنوب شهر!
معمولا اخبار خودشان را به رسانهها تحمیل میکنند و از آنها گریزی نیست اما مطالبی که یک رسانه آنها را در قالب گزارش انتخاب میکند گویای حد و اندازه یک رسانه و رسالت حرفهای خبرنگاران آن است. در ادامه حد و اندازه رسالت حرفهای که یک روزنامه زنجیرهای برای خود قایل است را بخوانید: در حالی که مردم این روزها با تورم افسارگسیخته دست و پنجه نرم میکنند و مستاجران با قیمتهای اجارهبها در بنگاههای املاک داغ میشوند روزنامه شهروند دیروز گزارشی را با تیتر «اختلاف میلیونی قیمت تتو از جنوب تا شمال شهر» منتشر کرد و روتیتر زد: «تتوکاران ایرانی با گرفتن چه مقدار پول، روی بدن مشتریان طرح میزنند و چه نکاتی را باید رعایت کنند؟»[!]
این روزنامه دولتی در گزارش خود زیر و بم این عمل کریه و ناپسند را تشریح و از سیر تا پیاز آن را تعریف کرده. ساز و کار و شرایط کاسبکاران آن، مظنه و نرخها، نحوه پاک کردن و حتی تاریخچه آن. خلاصه آنکه در جهت تعالی فرهنگ ملی ایرانیان رپورتاژ آگهی برای تتوکاران رفته است!! در بخشی از این گزارش آمده است: «روي دست راستش اژدهايي چنبره زده با رنگهاي سبز و قرمز و مشكي تا خشمش را به خوبي به نمايش بگذارد، اما روي دست چپش درختي مشكي خودنمايي ميكند كه ريشههايش تا آرنج ميرسد؛ درختي برعكس. طرحها را بيهدف انتخاب كرده و تنها ملاكش شلوغي طرح بوده و بس. تيشرت مشكي گلهگشادي به تن كرده و به شيوه خاصي راه ميرود. «كامبيز صدايم ميزنند اما اسمم مجتبي است! تتو مد شده و خيلي شيك است، براي همين پول توجيبيهايم را جمع كردم و مدتي هم كار كردم تا پول تتو را جمع كنم.» تازه ٢١سالگي را تمام كرده، اما مانند هنرپيشههاي رنگينپوست هاليوود رفتار ميكند. «طرح تتو كه اهميتي ندارد، مهم خفن بودن طرح است.» براي نقش اژدها ٢ميليون داده و براي درخت وارونه يكميلیون و دويست!»