kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۱۶۷۳
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۴

منحنی یادگیری ترامپ! (یادداشت میهمان)

1- بعداز سپری شدن مرداد ماه که رئیس‌جمهور آمریکا براساس اطلاعات غلطِ نفوذیهای داخلی و با جنگ روانی امیدوار بود در این ماه، آشوب سراسر ایران را فرا گیرد و نظام ایران تغییر کند و ایرانیها تلفن بزنند و خواستار مذاکره شوند ولی با سخنان صریح ، قاطع و مستدل رهبرمعظم انقلاب در 22 مرداد و همچنین در دیدار هیئت دولت، هجمه‌های روانی و فضاسازیهای سیاسی - رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی بخصوص در لحن و کلام بی‌ادبانه آمریکایی‌ها بطور محسوسی فروکش و رئیس‌جمهور آمریکا اعتراف کرد «بزرگترین‌اشتباه آمریکا در طول تاریخ حضور در خاورمیانه بود و ما اصلا نباید به خاورمیانه می‌آمدیم». این یعنی اعتراف به شکست در مقابل جمهوری اسلامی! و این همان سیاست اصولی و حرف به حق جمهوری اسلامی است که حضرت امام ره و رهبر معظم انقلاب از اول انقلاب تاکنون بر آن تاکید داشتند که «آمریکا به چه حقی از آن طرف دنیا دستش را دراز می‌کند به این طرف دنیا و در کشورهای اسلامی دخالت می‌کند و می‌خواهد مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین کند؟.....». رئیس‌جمهور آمریکا قبلا هم اعتراف کرده بود «هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردیم اما چیزی بدست نیاوردیم»! این مواضع نشان می‌دهد آمریکایی‌ها علیرغم سرمایه‌گذاری‌های هنگفت، بتدریج متوجه شده‌اند:«اینجا جمهوری اسلامی ایران است و با ملتی مقاوم و هوشیار روبرو هستند»!.
2- اما منطق شکست آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی چیست؟ و چرا بین جمهوری اسلامی و آمریکا امکان ایجاد رابطه وجود ندارد؟.در تحلیل این موضوع باید گفت در آمریکا هر رئیس‌جمهوری که روی کار می‌آید ابتدا بدون اطلاع از واقعیت‌های موجود تلاش دارد براساس فرضیات و ذهنیاتی که مشاوران صهیونیست و لابی‌های قدرتمند اسلحه و کارتلهای نظام سرمایه‌داری و در حقیقت همان «دولت عمیق» برایش درست و او را کانالیزه می‌کنند، علیه جمهوری اسلامی موضع گیری و برنامه‌ریزی کند و با جنگ روانی و فشار سیاسی – رسانه‌ای به اجرا بگذارد. اما در مرحله اجرا علیرغم اینکه تصور می‌کند با یک دولت روبرو است و می‌تواند به نتیجه برسد، با یک ملت هوشیار و رهبری مقتدر مواجه، و متوجه می‌شود «آنگونه که فکر می‌کند حل مسئله به این راحتی نیست!» به این منطق در «روانشناسی سیاسی» می‌گویند «منحنی یادگیری تدریجی و مسئله محور» و براساس این نظریه که هرمان ابينگ هاوس روانشناس آلماني برای اولین بار آن را مطرح کرد، ترامپ بعداز اینکه بتدريج برخی مشکلات داخلي و خارجي آمريکا را متوجه شده، در مصاحبه با خبرگزاري آسوشيتدپرس گفت «من هرگز فکر نمي کردم که آمريکا تا اين حد مشکلات اقتصادي داشته باشد». منحني يادگيري ترامپ علاوه‌بر ايران در‌باره کره شمالي، ديوار مکزيک، اصلاحات بيمه سلامت، ناتو و روابط با روسيه و سازمان‌های بین‌المللی... نیز کاملا ملموس و مشهود است. ترامپ بعداز طی کردن منحنی یادگیری درباره بيمه سلامت گفت«شما باور نمي‌کنيد که این مسئله تا چه حد پيچيده است و هيچ کس هم به من نگفته بود»!، با عقب‌نشینی در‌باره ساخت ديوار مکزیک مجبور شد بگوید «منظورم از ديوار، درختان و موانع طبيعي بوده است»! و در مصاحبه با روزنامه وال استريت ژورنال اذعان کرد«متوجه شدم که حل و فصل مسئله کره شمالي اصلاً ساده نيست»! ترامپ فقط در توئيت‌هاي خود بيش از دويست بار با اطلاعات‌اشتباه و ضد و نقیص به ايران‌اشاره کرده است، بطوري که 90 درصد مخاطبانش، او را «فردي ناآگاه و بي‌شعور» درباره مسائل ايران توصيف کرده‌اند. جيسون برادسکي رئيس اتحاد عليه برنامه هسته اي ايران موسوم به يوآني مي‌گويد: «ترامپ يک تاجر است که در حال يادگرفتن اين است که چگونه مي‌تواند يک سياستمدار و ديپلمات باشد».
3-با توجه به اینکه نظرسنجي‌ها از جمله نظرسنجی شبکه
ان‌بي سي آمریکا پيش از انتخابات 2016 و نظرسنجی مشترک چندروز قبل
ان‌بی‌سی و واشنگتن پست ،نشان می‌دهد، بيش از 61 درصد مردم آمريکا ،ترامپ را فاقد تجربه سياسي و صلاحیت لازم براي اداره کشورشان مي‌دانند و ترامپ از زمان پيروزي در انتخابات نیز این موضوع را ثابت کرده است، سؤال این است که چرا و چگونه وی به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد؟! تحلیلگران بین‌المللی معتقدند ترامپ دو روي سکه دارد و کارشناسان روانشناسی سیاسی به این نتیجه رسیدند که رياست جمهوري ترامپ تصادفي نيست و ترامپ با استفاده از روی اولش یعنی دیوانه‌نمایی که شخصیت واقعی اوست، براي ريل‌گذاري روی دومش یعنی ساختار و سياستهاي کلان آمريکا که شخصیت حقوقی اوست،آمده است. براساس این تحلیل او نه جمهوري خواه و نه دموکرات است، و آنچه را که انجام مي‌دهد، اگر چه خشم افکارعمومي را برمی‌انگيزد، ‌اما هيچ کدام از دو حزب اصلي آمريکا متهم نخواهند شد. لذا واقعيت اين است که او تلاش دارد با سیاست «فشار بیاور– امتیاز بگیر» توافق نامه‌های بین‌المللی و دو جانبه و چندجانبه را با توجه به تغییر شرایط جهانی و فضای کنونی دنیا مورد بازنگری قرار دهد تا منافع بلندمدت آمریکا با سياستهاي جدید تضمين شود.
4- اما درباره ايران بيش از چهار دهه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي روسای جمهور آمریکا درحال يادگيري تدریجی هستند. جان فينر در نشريه آمريکايي پوليتيکو تاکید می‌کند «ترامپ واقعا نمي‌داند که چه چيزي در موضوع ايران درست است». از اول انقلاب تاکنون هفت رئیس‌جمهور در آمریکا با فضا سازی و جنگ روانی تلاش داشتند جمهوری اسلامی را به زانو درآورند اما پس از آشنا شدن با واقعیتهای ایران و طی کردن هرچند سینوسی «منحنی یادگیری تدریجی»، هیچگاه به «منحنی یادگیری مسئله محور» نرسیدند و نتوانستند درعمل به حل مشکلات بین دو کشور که اساسی و اصولی هستند، بپردازند که نشان می‌دهد مشکل نه در ایران بلکه در سیستم هیئت حاکمه آمریکاست. تا جایی که سي ان ان در گزارش خود تاکید می‌کند« یقیناً تحريمها موجب صلح جهاني نمي‌شود و اميدوار نباشيد تحريمها ايران را پاي ميز چانه زني بکشاند، زیرا کارتر و کلينتون و بوش هم 20 سال چنين حرکتي را عليه صنعت نفت و تجارت و بانک‌هاي ايران امتحان کردند، اما تاريخ تکرار مي‌شود و ايران به همان اندازه که آمادگي ايستادن در برابر کارتر و بوش و کلينتون را داشت، آمادگي کامل ايستادگي در برابر ترامپ را هم دارد»!.
5-ترامپ پس از دیدار با پوتین در هلسینکی در توئیتی علت وخامت روابط روسیه و آمریکا را نتیجه«حماقت آمریکا» خواند و در مصاحبه با فاکس نیوز اذعان کرد«موضوع روسیه در آمریکا ترفندی ساختگی و شیطانی است که عده‌ای ایجاد کردند تا میان واشنگتن و مسکو فاصله انداخته شود». اما ترامپ بعداز اینکه به آمریکا برگشت مجبور شد تحت فشار «دولت عمیق» و هیئت حاکمه آمریکا و لابی صهیونیستی که او را متهم به خیانت به آرمان‌های لیبرال دمکراسی کردند، حرف خود را پس بگیرد و در سخنانی متناقض روسیه را بعنوان خطر برای آمریکا معرفی کند. پس گرفتن سخنان رئیس‌جمهور آمریکا بخوبی نشان داد این «دولت عمیق» است که تصمیم ساز و تصمیم گیر است و رئیس‌جمهور چه دمکرات و چه جمهوری خواه فقط مجری این سیاستها خواهد بود.
6- کمی تامل در ایجاد «گروه اقدام علیه ایران» بخوبی نقش «دولت عمیق» را آشکارتر می‌کند. برایان هوک که بعنوان رئیس‌این گروه منصوب شده کسی است که در کارزار انتخاباتی مخالف سیاستها و ریاست جمهوری ترامپ بود و به‌همراه 120 نفر دیگر از شخصیتهای آمریکایی با امضاء نامه‌ای علیه ترامپ موجب بروز جنجال سیاسی در آمریکا شدند.اما همین فرد بطور تعجب آوری در تیم ترامپ جایگزین می‌شود و مهم‌ترین تصمیمات سیاست خارجی آمریکا با نظر او اجرا می‌شود، بطوریکه در برخورد با جمهوری اسلامی نقش اصلی در خروج آمریکا از برجام را ایفا می‌کند. نقش «دولت عمیق» در آمریکا آنقدر آشکار است که حتی اروپایی‌ها هم هنگام مذاکره با آمریکایی‌ها اولین سؤالشان این است «چه تضمینی وجود دارد توافقات آنها مورد تائید تصمیم گیران اصلی آمریکا باشد؟!» تا جایی که هنگام مذاکره با تیلرسون دریافته بودند وی مورد تایید دولت عمیق نیست و نکته جالب اینکه بعداز اخراج تیلرسون و تیمش از وزارت خارجه آمریکا، تنها عضوی که از این گروه در وزارت خارجه آمریکا و تیم پمپئو باقی ماند، برایان هوک رئیس‌گروه اقدام علیه ایران است!
7-لذا مواضع جمهوری اسلامی آنقدر از استدلال منطقی برخوردار است که رسانه‌های جهان بعد از این همه جنگ روانی علیه ایران تاکید می‌کنند «رد هرگونه مذاکره با آمریکا از سوی ایران سخني بي پايه نيست و فقط ريشه در تجربيات ايران ندارد، بلکه سياست آمريکا همواره براساس پایبند نبودن به قول و قراردادهایش استوار است». رسانه‌های غربی– عربی با ‌اشاره تلویحی به شکست جنگ رسانه‌ای خود علیه ایران تاکید می‌کنند «رئیس‌جمهور آمریکا با عقل اندک و جهلش نسبت به تحولات بین‌المللی قابل آموزش دادن نیست» البته این خصلت ترامپ ارثی است.جان اف کندي هم هنگام دادن پیشنهاد پست مشاور امنيت ملي به رابرت مک نامارا گفته بود«فکر نمي‌کنم هيچ مدرسه‌اي براي روساي جمهور آمریکا وجود داشته باشد و من هم احساس نمي‌کنم شایسته ریاست جمهوری باشم»...!!!

دکتر محمدحسین محترم