تثلیث از منظر قرآن(پرسش و پاسخ)
پرسش: براساس آموزههای وحیانی، تثلیث از چه جایگاهی در میان مسلمانان برخوردار است؟
پاسخ: تحقیقات تاریخی مؤید این است که بسیاری از آموزههای مسیحیت، از جمله تثلیث، تجسم، فدا، رستاخیز، مصلوب شدن، تاریکی جهان هنگام مرگ نجات دهنده، پسر خدا بودن، نازل شدن پسر خدا برای رهانیدن زندگان و مردگان و موارد بسیار دیگر، در آیین بتپرستان سابق، خصوصاً هندوها و بوداییان وجود داشته، و از طریق آنان به کلیسا راه یافته است؛ مثلاً هندوها «برهم» را خدای اکبر میدانند که در سه «اقنوم» یعنی «برهما»، «ویشنو» و «شیوا» متجلی شده است. (1)
در آیات بسیاری از قرآن مجید بر وحدانیت خداوند متعال تکیه شده، چنان که در آیاتی از حضرت عیسی(ع) و حضرت مریم(س) نفی الوهیت شده است(2). اما درمورد تثلیث، در دو آیه به صراحت از بیان آن نهی شده و یا معادل کفر دانسته شده است که ذیلاً ذکر میگردند:
1- در آیه 171 سوره نساء آمده است:
ای اهل کتاب! در دین خود غلو و زیادهروی نکنید و درباره خدا غیر از حق نگویید: مسیح، عیسیبن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه اوست که او را به مریم القا نمود و روحی از طرف او بود؛ بنابراین به خدا و پیامبران او ایمان بیاورید و نگویید: «(خداوند) سه گانه است.» (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است. خدا تنها معبود یگانه است. او منزه است از این که فرزندی داشته باشد. از آن اوست آن چه در آسمانها و زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها خداوند کافی است.
2- آیات 73 تا 75 سوره مائده میفرماید: آنها که گفتند: «خداوند یکی از سه خداست»، به یقین کافر شدند. معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آن چه میگویند دست برندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها خواهد رسید. آیا به سوی خدا بازنمیگردند و از او طلب آمرزش نمیکنند؟ خداوند آمرزنده و مهربان است. مسیح فرزند مریم، فقط یک فرستاده بود، پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند؛ مادرش زن راستگویی بود.
برخی از نویسندگان مسیحی معتقدند که آیات فوق، تثلیث را رد نمیکند، بلکه سه خدایی را رد میکند، که ازنظر مسیحیان راست اندیش نیز اعتقاد درستی نیست. «توماس میشل» مینویسد: قرآن سه خدایی را رد میکند، نه تثلیث را، که عقیده برخی از مشرکان حجاز بوده است. آنان بخشی از مسیحیت را پذیرفته و تحریف کردهاند. (3)
لکن در آیات فوق شواهدی است که ثابت میکند مقصود قرآن همان تثلیث رایج مسیحی است. در آیه اول (نساء: 171) ابتدا خداوند اهل کتاب را از غلو باز میدارد، سپس به صورت حصر میفرماید: «مسیح فقط پیامبر خدا و کلمه(4) اوست.» و پس از عبارت «نگویید سه تا» میافزاید: «خدا منزه است از این که پسری داشته باشد.» این درحالی است که شخصیت دوم تثلیث، «پسر» است. پس اسلام و قرآن این اندیشه رسمی مسیحی رایج را رد میکند.
آیه دوم نیز (مائده: 73-75) الوهیت مسیح را نفی میکند و میفرماید: «مسیح جز پیامبری نبود که قبل از او هم پیامبرانی آمده بودند.»
پس، ازنظر قرآن، مسیح انسانی صرف است و این با تثلیث رایج مسیحی سازگاری ندارد.(5)
از نگاه قرآن حضرت عیسی(ع) شخصیتی است که دو امتیاز مهم دارد: یکی مقام رسالت، و دیگری تولد معجزهآسای او با کلمه تکوینی خداوند.(6)
با دقت در آیات قرآن واضح میگردد که مسیحشناسی قرآن با مسیحشناسی تثلیثی مسیحی سازگار نیست و براساس آن حتی به صورت تشریفی نیز نباید حضرت عیسی(ع) را پسر خدا نامید(7)
پینوشتها:
1- دایرهالمعارف بستانی، ج5 ص321
2- مائده: 17 و 116، توبه:30
3- کلام مسیحی، توماس میشل ص79
4- ترکیب اضافی «کلمهالله» و «روحالله» از نوع «اضافه تشریفی» است. چنین اضافهای در تمامی زبانها یافت میشود و مراد از آن بیان عظمت و احترام است.
5- ر.ک: درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص136-137.
6- «کلمه الله» بودن عیسی(ع) به این معناست که با اراده خاص خداوند، و از راهی غیرطبیعی ایجاد شده است. محمدرضا زیبایینژاد، مسیحیتشناسی مقایسهای، ص361.
7- درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص137.