حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - 15
تشکر مردم از آیتالله کاشانی برای جلو گیری از نفوذ سپهبد کیا
در همین موقع، فردی به نام عباسعلی یگانه، که کارمند املاک اختصاصی شاه در چالوس بود نیز، از سرهنگ علی کیا، شکایت نمود.156
این گزارشها نتیجهای نداشت، تا اینکه در دوران نخستوزیری دکتر محمد مصدق، مجدداً نوشته شد:
«سرتیپ علی کیا جاسوس همدست رزمآرا که با چپاول مرزبانی در هنگام ریاست آن و ثبت املاک دولتی حوزه چالوس میلیونها تومان ثروت اندوخته... روی اصول جاسوسی برای عشایر خدمتگزار کجور مازندران مشغول پروندهسازی است و از ایجاد فساد بین آن غفلت ندارد. این تحریکات را فقط با استفاده از لباس مقدس سربازی انجام میده.»157
ولی در این نوبت، به گزارشها ترتیب اثر داده شد و سرتیپ حاجعلی کیا از کار برکنار گردید؛ تا مردم منطقه در نامهای خطاب به آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی(ره)، که در این زمان ریاست مجلس شورای ملی را عهدهدار بود، بنویسند:
«از اینکه سرتیپ کیا خائن، همکار رزمآرا جاسوس که مرتب مشغول توطئه بر ضد آزادی و استقلال کشور بوده و به سیره گذشته، همواره سعی داشت وسیله نوکران خود سراسر محال تنکابن، کجور و کلارستاق را متشنج سازد از صحنه ارتش برکنار شد؛ ما به نمایندگی دهها هزار نفر مردم کالج بخش کجور با ابراز تشکر از آن جناب، این اقدام خیرخواهانه و خداپسندانه را تأیید نموده، استدعای جدی داریم دستنشاندگان این عنصر خائن را شدیداً تحت تعقیب قانونی قرار دهند.»158
با بازگشت حاجعلی کیا در سال 1333ش به ارتش، باز هم تعدیات او و افرادی که تحت نظر وی سازماندهی شده بودند، فزونی گرفت. در این موقع، فردی به نام عباسعلی خجیر یگانه در شکوائیهای نوشت:
«تیمسار معظم سرتیپ علی کیا، برای ربودن املاک مسلم خاندان جلیل سلطنتی و احشام، باندی از بدسابقهترین افراد کجور را به وسیله مسئولین امر در 14 سال اخیر تقویت نموده است، با اینکه مقام شامخ ارتش مقدس شاهنشاه، که استقلال و عظمت کشور بسته به وجود ارتش است، از مقام افسران مرزبانان نوشهر سوءاستفاده نموده و مینمایند.»159
سپهبد کیا در این زمان به یکی از زمینداران بزرگ تبدیل شده بود و در نقاط مختلفی چون: چالوس، دماوند، گرمسار و... دارای املاک بود، در بهمن ماه سال 1335ش، برای توجیه تصرفات غیرقانونی خود، طرحی را تحت عنوان «عمران زمینهای بایر» برای محمدرضا پهلوی ارسال نمود؛ که از نتیجهی آن، اطلاعی در سوابق موجود نیست؛160 تا اینکه در بهمن ماه سال 1338ش، بازرس وزارت دارایی در بنگاه جنگلها، از حیف و میل نمودنِ مقدار زیادی از اراضی نزدیک چالوس، توسط سپهبد کیا و سرلشکر اخویه خبر داد.161 و حدود دو ماه بعد نیز، عدهای از اهالی گرمسار و ورامین، شکایاتی علیه تیمسار سپهبد علی کیا، مبنی بر در اختیار در آوردنِ املاک و حقابه خود، با زور و اعمال نفوذ، برای مقامات مسئول کشور ارسال نمودند.162
این شکایات در رابطه با زمینخواری چند میلیون متری و سودجویی او در ایجاد روستای جنتآباد توسط وی در آن منطقه بود؛163 که خودِ وی در یکی از جلسات هفتگی منزلِ خویش، ضمن صحبت درخصوص «برنامه عمرانی خود در ایوانکی»، اظهار داشت:
«در نظر دارم به زودی یک میلیون متر از اراضی ده خود را بین چند نفر کشاورز همان محل بلاعوض واگذار کنم و در مقابل فقط مخارج چاه عمیق را که زدهام از هریک از این صد نفر، آنهم به اقساط 6 ساله، فقط سه هزار ریال دریافت نمایم. البته همه اطلاعات و تجارب خود را نسبت به نوع محصولی که در آن اراضی قابل کشت است، در اختیار آنان خواهم گذارد و حتی تخم و درخت هم مجانی به آنان خواهم داد.»164
سپهبد کیا که علاقه به فرمانروایی داشت، در روستای جنتآباد، که قصد داشت نام آن را «کیاشهر» بگذارد،165 مدرسه دایر نمود و به گونهای با روستاییان تعامل کرد که سنت ارباب و رعیتی بیش از پیش در رفتار آنان نمود یافت:
«دو سال پیش که در جنتآباد به دیدن ایشان رفتم، شاهد بودم که اطفال دبستانی که ایشان برای کشاورزان خود تأسیس کردهاند، چه احساسات پرشوری به نفع ایشان کردند واشعاری به نفع نامبرده سروده بودند که خواندند و تیمسار به هر یک از آنان مبلغ 10 ریال انعام دادند.»166
با روی کار آمدنِ دکتر علی امینی و شروع دستگیریهای پر سر و صدایِ او، سپهبد کیا نیز دستگیر شد و یکی از اتهامات وی، ثبت اراضی بایر به نام خود بود که البته در محافل مختلف، به علت اینکه توقع داشتند به اتهامات اصلی او، از جمله «سؤال از کجا آوردهای» رسیدگی شود، طرح مسئله زمینخواری، «غصب فقط مقدار کمی زمین بیارزش بیابان» عنوان گردید.167
یکی دیگر از مصادیق اتهامِ زمینخواریِ سپهبد کیا، شراکت او با مهدی ابراهیمی دریانی و تأسیس شرکت شهرآراء بود که مورد توجه قرا داشت.168
سپهبد حاجعلی کیا به میزانی زمین در تصرف خود داشت، که در سال 1341ش، در ملاقاتی خصوصی، به مأمور ویژه ساواک، پیشنهاد واگذاری 10000 متر مربع از زمینهای روستای جنتآباد را نمود:
«در پایان هم سپهبد کیا به مأمور ویژه پیشنهاد میکند که مقدار ده هزار متر از زمینهای جنتآباد به او بدهد تا برای خود به کشت و زرع و احداث باغ بپردازد، ولی مأمور مزبور نمیپذیرد.»169
یکی از مصادیقِ بارز اعمال نفوذِ وی، در دریافتِ وامهای کلان ظهور و بروز داشت؛ که از آن جمله دریافت وام پانصد هزار تومانی با حمایت وزیر وقت کشاورزی، سپهبد اسماعیل ریاحی، از بانک کشاورزی است.170
این گزارشها نتیجهای نداشت، تا اینکه در دوران نخستوزیری دکتر محمد مصدق، مجدداً نوشته شد:
«سرتیپ علی کیا جاسوس همدست رزمآرا که با چپاول مرزبانی در هنگام ریاست آن و ثبت املاک دولتی حوزه چالوس میلیونها تومان ثروت اندوخته... روی اصول جاسوسی برای عشایر خدمتگزار کجور مازندران مشغول پروندهسازی است و از ایجاد فساد بین آن غفلت ندارد. این تحریکات را فقط با استفاده از لباس مقدس سربازی انجام میده.»157
ولی در این نوبت، به گزارشها ترتیب اثر داده شد و سرتیپ حاجعلی کیا از کار برکنار گردید؛ تا مردم منطقه در نامهای خطاب به آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی(ره)، که در این زمان ریاست مجلس شورای ملی را عهدهدار بود، بنویسند:
«از اینکه سرتیپ کیا خائن، همکار رزمآرا جاسوس که مرتب مشغول توطئه بر ضد آزادی و استقلال کشور بوده و به سیره گذشته، همواره سعی داشت وسیله نوکران خود سراسر محال تنکابن، کجور و کلارستاق را متشنج سازد از صحنه ارتش برکنار شد؛ ما به نمایندگی دهها هزار نفر مردم کالج بخش کجور با ابراز تشکر از آن جناب، این اقدام خیرخواهانه و خداپسندانه را تأیید نموده، استدعای جدی داریم دستنشاندگان این عنصر خائن را شدیداً تحت تعقیب قانونی قرار دهند.»158
با بازگشت حاجعلی کیا در سال 1333ش به ارتش، باز هم تعدیات او و افرادی که تحت نظر وی سازماندهی شده بودند، فزونی گرفت. در این موقع، فردی به نام عباسعلی خجیر یگانه در شکوائیهای نوشت:
«تیمسار معظم سرتیپ علی کیا، برای ربودن املاک مسلم خاندان جلیل سلطنتی و احشام، باندی از بدسابقهترین افراد کجور را به وسیله مسئولین امر در 14 سال اخیر تقویت نموده است، با اینکه مقام شامخ ارتش مقدس شاهنشاه، که استقلال و عظمت کشور بسته به وجود ارتش است، از مقام افسران مرزبانان نوشهر سوءاستفاده نموده و مینمایند.»159
سپهبد کیا در این زمان به یکی از زمینداران بزرگ تبدیل شده بود و در نقاط مختلفی چون: چالوس، دماوند، گرمسار و... دارای املاک بود، در بهمن ماه سال 1335ش، برای توجیه تصرفات غیرقانونی خود، طرحی را تحت عنوان «عمران زمینهای بایر» برای محمدرضا پهلوی ارسال نمود؛ که از نتیجهی آن، اطلاعی در سوابق موجود نیست؛160 تا اینکه در بهمن ماه سال 1338ش، بازرس وزارت دارایی در بنگاه جنگلها، از حیف و میل نمودنِ مقدار زیادی از اراضی نزدیک چالوس، توسط سپهبد کیا و سرلشکر اخویه خبر داد.161 و حدود دو ماه بعد نیز، عدهای از اهالی گرمسار و ورامین، شکایاتی علیه تیمسار سپهبد علی کیا، مبنی بر در اختیار در آوردنِ املاک و حقابه خود، با زور و اعمال نفوذ، برای مقامات مسئول کشور ارسال نمودند.162
این شکایات در رابطه با زمینخواری چند میلیون متری و سودجویی او در ایجاد روستای جنتآباد توسط وی در آن منطقه بود؛163 که خودِ وی در یکی از جلسات هفتگی منزلِ خویش، ضمن صحبت درخصوص «برنامه عمرانی خود در ایوانکی»، اظهار داشت:
«در نظر دارم به زودی یک میلیون متر از اراضی ده خود را بین چند نفر کشاورز همان محل بلاعوض واگذار کنم و در مقابل فقط مخارج چاه عمیق را که زدهام از هریک از این صد نفر، آنهم به اقساط 6 ساله، فقط سه هزار ریال دریافت نمایم. البته همه اطلاعات و تجارب خود را نسبت به نوع محصولی که در آن اراضی قابل کشت است، در اختیار آنان خواهم گذارد و حتی تخم و درخت هم مجانی به آنان خواهم داد.»164
سپهبد کیا که علاقه به فرمانروایی داشت، در روستای جنتآباد، که قصد داشت نام آن را «کیاشهر» بگذارد،165 مدرسه دایر نمود و به گونهای با روستاییان تعامل کرد که سنت ارباب و رعیتی بیش از پیش در رفتار آنان نمود یافت:
«دو سال پیش که در جنتآباد به دیدن ایشان رفتم، شاهد بودم که اطفال دبستانی که ایشان برای کشاورزان خود تأسیس کردهاند، چه احساسات پرشوری به نفع ایشان کردند واشعاری به نفع نامبرده سروده بودند که خواندند و تیمسار به هر یک از آنان مبلغ 10 ریال انعام دادند.»166
با روی کار آمدنِ دکتر علی امینی و شروع دستگیریهای پر سر و صدایِ او، سپهبد کیا نیز دستگیر شد و یکی از اتهامات وی، ثبت اراضی بایر به نام خود بود که البته در محافل مختلف، به علت اینکه توقع داشتند به اتهامات اصلی او، از جمله «سؤال از کجا آوردهای» رسیدگی شود، طرح مسئله زمینخواری، «غصب فقط مقدار کمی زمین بیارزش بیابان» عنوان گردید.167
یکی دیگر از مصادیق اتهامِ زمینخواریِ سپهبد کیا، شراکت او با مهدی ابراهیمی دریانی و تأسیس شرکت شهرآراء بود که مورد توجه قرا داشت.168
سپهبد حاجعلی کیا به میزانی زمین در تصرف خود داشت، که در سال 1341ش، در ملاقاتی خصوصی، به مأمور ویژه ساواک، پیشنهاد واگذاری 10000 متر مربع از زمینهای روستای جنتآباد را نمود:
«در پایان هم سپهبد کیا به مأمور ویژه پیشنهاد میکند که مقدار ده هزار متر از زمینهای جنتآباد به او بدهد تا برای خود به کشت و زرع و احداث باغ بپردازد، ولی مأمور مزبور نمیپذیرد.»169
یکی از مصادیقِ بارز اعمال نفوذِ وی، در دریافتِ وامهای کلان ظهور و بروز داشت؛ که از آن جمله دریافت وام پانصد هزار تومانی با حمایت وزیر وقت کشاورزی، سپهبد اسماعیل ریاحی، از بانک کشاورزی است.170