به یاد شهید اسفندیار قربانی
شهادت با تیر مستقیم به صورت(حدیث دشت عشق)
شهید اسفندیار قربانی، بیست و هشتم فروردینماه ۱۳۳۸ در روستای رستمآباد چشم به جهان هستی گشود.
در سن شش ماهگی پدرش را از دست داد و سرپرستی او را عمویش به عهده گرفت. شهید قربانی از سنین کم، باتقوا و خداپرست بود. اسفندیار در همان کودکی به شغل شبانی مشغول شد و برای کسب معاش خود و مادرش کوشش میکرد. بزرگتر که شد برای اینکه بتواند زندگی مستقلی داشته باشد، شغل شبانی را رها کرد و به شهرستان بوشهر هجرت نموده و به کارگری مشغول شد. مدت یک سال در بوشهر کار کرد و بار دیگر به خشت بازگشت. شهید از نعمت سواد بیبهره بود ولی با همین بیسوادی، دوستان را پند و اندرز میداد. او تقوا و نماز و روزه را از همهچیز مهمتر میدانست. روزه ماه مبارک رمضان را از جان و دل پذیرا بود و همیشه به استقبال کارهای خیرمیرفت.
شهید قربانی در سال ۱۳۵۴ برای تأمین مخارج زندگی به کویت رفت و مدت سه سال در کویت کار کرد و پس از آن، به وطن مراجعه نمود. در این مدت با مقدار پولی که بهدست آورده بود توانست زمینی بخرد و در آن خانهای بنا نماید و در این موقع بود که همسری انتخاب نمود. دیری نگذشت که از طرف پاسگاه ژاندارمری خشت به سربازی فراخوانده شد، شهیدقربانی در زمانی که کسی نبود خانهاش را اداره و سرپرستی کند با وجود داشتن سه فرزند، با کمال میل به خدمت سربازی رفت و دوران آموزشی را تحت ژاندارمری کازرون سپری نمود. حدود هجده ماه خدمت کرده بود که از طرف گروهان ژاندارمری کنارتخته به جبهه کردستان اعزام گردید. مدت دو ماه در کردستان مشغول خدمت بود. سپس برای مرخصی و دیدار با خانوادهاش به خشت آمد و پس از 9 روز از مادر، همسر و دوستانش خداحافظی کرد و به محل خدمت خود بازگشت.
مأموریت امنیت جاده به عهده شهید بزرگوار گذاشته شده بود. اسفندیار قربانی در تاریخ چهاردهم فروردینماه سال ۱۳۶۳شمسی بهوسیله مزدوران از خدا بیخبر از ناحیه سر و صورت مورد اصابت تیر قرار گرفت و در سن 25سالگی، به جمع شهیدان کربلا پیوست.
در سن شش ماهگی پدرش را از دست داد و سرپرستی او را عمویش به عهده گرفت. شهید قربانی از سنین کم، باتقوا و خداپرست بود. اسفندیار در همان کودکی به شغل شبانی مشغول شد و برای کسب معاش خود و مادرش کوشش میکرد. بزرگتر که شد برای اینکه بتواند زندگی مستقلی داشته باشد، شغل شبانی را رها کرد و به شهرستان بوشهر هجرت نموده و به کارگری مشغول شد. مدت یک سال در بوشهر کار کرد و بار دیگر به خشت بازگشت. شهید از نعمت سواد بیبهره بود ولی با همین بیسوادی، دوستان را پند و اندرز میداد. او تقوا و نماز و روزه را از همهچیز مهمتر میدانست. روزه ماه مبارک رمضان را از جان و دل پذیرا بود و همیشه به استقبال کارهای خیرمیرفت.
شهید قربانی در سال ۱۳۵۴ برای تأمین مخارج زندگی به کویت رفت و مدت سه سال در کویت کار کرد و پس از آن، به وطن مراجعه نمود. در این مدت با مقدار پولی که بهدست آورده بود توانست زمینی بخرد و در آن خانهای بنا نماید و در این موقع بود که همسری انتخاب نمود. دیری نگذشت که از طرف پاسگاه ژاندارمری خشت به سربازی فراخوانده شد، شهیدقربانی در زمانی که کسی نبود خانهاش را اداره و سرپرستی کند با وجود داشتن سه فرزند، با کمال میل به خدمت سربازی رفت و دوران آموزشی را تحت ژاندارمری کازرون سپری نمود. حدود هجده ماه خدمت کرده بود که از طرف گروهان ژاندارمری کنارتخته به جبهه کردستان اعزام گردید. مدت دو ماه در کردستان مشغول خدمت بود. سپس برای مرخصی و دیدار با خانوادهاش به خشت آمد و پس از 9 روز از مادر، همسر و دوستانش خداحافظی کرد و به محل خدمت خود بازگشت.
مأموریت امنیت جاده به عهده شهید بزرگوار گذاشته شده بود. اسفندیار قربانی در تاریخ چهاردهم فروردینماه سال ۱۳۶۳شمسی بهوسیله مزدوران از خدا بیخبر از ناحیه سر و صورت مورد اصابت تیر قرار گرفت و در سن 25سالگی، به جمع شهیدان کربلا پیوست.