توهینهای ادامهدار وزارت علوم به قشر فرهیخته دانشگاهی؛
نخبهکشی به سبک اعتدال
عقدهگشایی عدهای که قرار بود با کلید، قفلهای زندگی مردم را باز کنند و مدعی بودند داسی برای درو ندارند تمامی ندارد و هر روز شکل تازهای به خود میگیرد؛ با اظهارات معاون وزیر علوم، دور جدید اقدامات گروههای تندرو برای تسخیر دانشگاه و سیستم آموزش عالی آغاز شده است.
مجتبی صدیقی، معاون وزیر علوم و رئیس سازمان دانشجویان اخیراً مدعی شده است که 3002 دانشجوی بورسیهای که در دولت قبل جذب و مشغول به تحصیل شدهاند، بر خلاف قانون و بدون آزمون پذیرفته شدهاند.
این اظهارات صدیقی در حالی صورت میگیرد که احمد غلامی، مدیر کل بورس و اعزام دانشجویان وزارت علوم هفته گذشته در تضاد آشکار با این گفتهها، صراحتاً اعلام کرده بود «حدود 3 هزار دانشجوی دکتری در دوره قبل بدون آزمون بورسیه شده بودند که براساس آییننامه آن دوره این مسئله ممکن بود».
صدیقی که خود سابقه تحصیل در اروپا را دارد، برای پوشش بهتر ادعای قانونشکنی در دولت قبل و گرفتار کردن 3 هزار نفر از دانشجویان دکترا، در این زمینه به پیگیریهای دیوان محاسبات و دیگر مراجع نظارتی استناد کرده و گفته است که منتظر اعلام نظر مراجع قانونی در این رابطه است. وی گفته است «این 3002 نفر بدون آزمون مشغول به تحصیل در مقطع دکتری شدهاند». صدیقی از روی عمد یا از سر به نفع خود مصادره کردن این قضیه، هیچ اشارهای به این نکته ضروری نکرده است که عبارت «آزمون» در قانون به صورت کلی و بدون هرگونه قیدی آمده است و در همه سالهای قبل از این هم مصاحبه – که نوع شفاهی آزمون است – برای تک تک افراد بورس شده برگزار میشده و در سال قبل هم به همین نحو برگزار شده است و عملاً هیچ بهانهای برای بیچاره کردن 3 هزار نفر از دانشجویان پذیرفته شده در مقطع دکترا و بازی با زندگی آنها وجود ندارد؛ افرادی که حداقل یک سال و بعضاً سه یا چهار سال است که با استعفا از مشاغل خود و دادن سنگینترین تعهدات به وزارت علوم به تحصیل در مقطع دکترا مشغول شده و امید داشتند که مدعیان اعتدال با تحصیلکردههای مملکت به تسویه حساب نپردازند!
اشاره صدیقی به نظر نهادهای نظارتی در این رابطه در حالی است که کمیسیون آموزش مجلس بورس این 3 هزار نفر را کاملاً قانونی دانسته است و برخوردهای صورت گرفته با این دانشجویان را سیاسی قلمداد میکند. در همین رابطه، حسن مسلمی نائینی، معاون سابق بورس و امور دانشجویان خارج از کشور هم گفته است که سازمان بازرسی کل کشور در مورد تک تک این پروندهها مکاتباتی با وزارت علوم داشته است که آخرین مورد آن در 25 اسفند 92 پاسخ داده شده است.
تردیدی نیست که در میان چند هزار دانشجوی جذبشده ممکن است تعداد انگشتشماری هم بدون داشتن یکی دو مورد از شرایط مندرج در قانون جذب دانشگاهها شده باشند، اما این عده انگشتشمار نباید وسیلهای برای بیرون راندن و تخریب وجهه و شخصیت سایر دانشجویان نخبه بورس شده قرار گیرد. ضمن آنکه فراموش نشده است دوران اصلاحات چندین هزار نفر را تحت عناوینی چون «بورسهای خانوادگی»، «بورسهای تشکلهای خاص» و «بورسهای آقازادهها» جذب سیستم دانشگاهی کرده است و این عده اکنون کجا به سر میبرند. برخی از شاهکارهای بورسیهای وزارت علوم اصلاحات در خارج ماندند و هرگز به ایران بازنگشتند و میلیاردها تومان از سرمایه بیتالمال را حیف و میل کردند، عدهای دیگر هم همچون فاتح ترجیح دادند هم از بورس جمهوری اسلامی استفاده کنند و هم در انگلیس همپیاله با مخالفین جمهوری اسلامی تبدیل به یک اپوزیسیون تمام عیار خارج نشین شود و برخی دیگر از جذبشدهها در داخل هم جز جاده صافکنی برای براندازی نرم، هنر دیگری از خود نشان ندادهاند. در خور توجه آنکه علیرغم تخلفات آشکار و عدیده وزارت علوم اصلاحات در فرآیند بورسیه کردن هزاران نفر از دانشجویان همسو، با روی کار آمدن دولت نهم، هیچگاه وزارت علوم با نبش قبر گذشته، به روند جذب این عده که بر خلاف جریان سیاسی حاکم هم بودند، اعتراضی ننمود و سرنوشت آنها را به بازی نگرفت.
وزارت علوم اعتدال (!) بهتر است بجای درو کردن اساتید و دانشجویان با داس سیاست و گام نهادن در مسیری که قبلاً در دولت موسوم به اصلاحات طی شده است و بازی با سرنوشت و زندگی دانشجویان نخبه، به عنوان مأمن جامعه دانشگاهی، برای علم و دانشگاه ارزش واقعی قائل شده و با سیاسیبازی، نخبهکشی و نخالهپروری نکند.
این اظهارات صدیقی در حالی صورت میگیرد که احمد غلامی، مدیر کل بورس و اعزام دانشجویان وزارت علوم هفته گذشته در تضاد آشکار با این گفتهها، صراحتاً اعلام کرده بود «حدود 3 هزار دانشجوی دکتری در دوره قبل بدون آزمون بورسیه شده بودند که براساس آییننامه آن دوره این مسئله ممکن بود».
صدیقی که خود سابقه تحصیل در اروپا را دارد، برای پوشش بهتر ادعای قانونشکنی در دولت قبل و گرفتار کردن 3 هزار نفر از دانشجویان دکترا، در این زمینه به پیگیریهای دیوان محاسبات و دیگر مراجع نظارتی استناد کرده و گفته است که منتظر اعلام نظر مراجع قانونی در این رابطه است. وی گفته است «این 3002 نفر بدون آزمون مشغول به تحصیل در مقطع دکتری شدهاند». صدیقی از روی عمد یا از سر به نفع خود مصادره کردن این قضیه، هیچ اشارهای به این نکته ضروری نکرده است که عبارت «آزمون» در قانون به صورت کلی و بدون هرگونه قیدی آمده است و در همه سالهای قبل از این هم مصاحبه – که نوع شفاهی آزمون است – برای تک تک افراد بورس شده برگزار میشده و در سال قبل هم به همین نحو برگزار شده است و عملاً هیچ بهانهای برای بیچاره کردن 3 هزار نفر از دانشجویان پذیرفته شده در مقطع دکترا و بازی با زندگی آنها وجود ندارد؛ افرادی که حداقل یک سال و بعضاً سه یا چهار سال است که با استعفا از مشاغل خود و دادن سنگینترین تعهدات به وزارت علوم به تحصیل در مقطع دکترا مشغول شده و امید داشتند که مدعیان اعتدال با تحصیلکردههای مملکت به تسویه حساب نپردازند!
اشاره صدیقی به نظر نهادهای نظارتی در این رابطه در حالی است که کمیسیون آموزش مجلس بورس این 3 هزار نفر را کاملاً قانونی دانسته است و برخوردهای صورت گرفته با این دانشجویان را سیاسی قلمداد میکند. در همین رابطه، حسن مسلمی نائینی، معاون سابق بورس و امور دانشجویان خارج از کشور هم گفته است که سازمان بازرسی کل کشور در مورد تک تک این پروندهها مکاتباتی با وزارت علوم داشته است که آخرین مورد آن در 25 اسفند 92 پاسخ داده شده است.
تردیدی نیست که در میان چند هزار دانشجوی جذبشده ممکن است تعداد انگشتشماری هم بدون داشتن یکی دو مورد از شرایط مندرج در قانون جذب دانشگاهها شده باشند، اما این عده انگشتشمار نباید وسیلهای برای بیرون راندن و تخریب وجهه و شخصیت سایر دانشجویان نخبه بورس شده قرار گیرد. ضمن آنکه فراموش نشده است دوران اصلاحات چندین هزار نفر را تحت عناوینی چون «بورسهای خانوادگی»، «بورسهای تشکلهای خاص» و «بورسهای آقازادهها» جذب سیستم دانشگاهی کرده است و این عده اکنون کجا به سر میبرند. برخی از شاهکارهای بورسیهای وزارت علوم اصلاحات در خارج ماندند و هرگز به ایران بازنگشتند و میلیاردها تومان از سرمایه بیتالمال را حیف و میل کردند، عدهای دیگر هم همچون فاتح ترجیح دادند هم از بورس جمهوری اسلامی استفاده کنند و هم در انگلیس همپیاله با مخالفین جمهوری اسلامی تبدیل به یک اپوزیسیون تمام عیار خارج نشین شود و برخی دیگر از جذبشدهها در داخل هم جز جاده صافکنی برای براندازی نرم، هنر دیگری از خود نشان ندادهاند. در خور توجه آنکه علیرغم تخلفات آشکار و عدیده وزارت علوم اصلاحات در فرآیند بورسیه کردن هزاران نفر از دانشجویان همسو، با روی کار آمدن دولت نهم، هیچگاه وزارت علوم با نبش قبر گذشته، به روند جذب این عده که بر خلاف جریان سیاسی حاکم هم بودند، اعتراضی ننمود و سرنوشت آنها را به بازی نگرفت.
وزارت علوم اعتدال (!) بهتر است بجای درو کردن اساتید و دانشجویان با داس سیاست و گام نهادن در مسیری که قبلاً در دولت موسوم به اصلاحات طی شده است و بازی با سرنوشت و زندگی دانشجویان نخبه، به عنوان مأمن جامعه دانشگاهی، برای علم و دانشگاه ارزش واقعی قائل شده و با سیاسیبازی، نخبهکشی و نخالهپروری نکند.