تحلیلی که مجمع را برآشفت (پاورقی)
Research@kayhan.ir
امّا حكايت خاتمى و ميرحسين بدين جا ختم نشد. وقتى روزنامه كيهان در بهمن 1387 در مقالهاى تحت عنوان «براى مشاركت يا برهم زدن» به قلم سعدالله زارعى خبر احتمال ترور خاتمى توسط تجديدنظرطلبان را داد، كمتر كسى باور مىكرد اين احتمال به وقوع بپيوندد. روزنامه كيهان نوشت: «به نظر مىآيد جريان افراطى در اين دوره تلاش مىكند تا حداكثر استفاده را از كانديداى خاص ببرد. در تحليل درونگروهى، آنان كانديداى خاص را يك مهر سوخته ـ نه مهره سوخته براى نظام بلكه مهره سوخته براى دوم خرداد! ـ به حساب مىآوردند و به رأىآور بودن او نيز اعتقادى ندارند كما اين كه اين كانديداى خاص به آنان گفته بود اوضاع كاملا تغيير كرده و من هم براى مردم ايده جذابى ندارم، ولى آنان با گستاخى و اهانت به او گفتند: اظهارنظر در اين مورد در صلاحيت جمع است نه شخص! اين گروه معتقدند و گفتهاند كانديداى خاص بايد از قيد نظام خارج شود و داربستهاى ذهنى خود را كنار بگذارد، در اين خصوص طبعآ كانديداى خاص مقاومت مىكند ولى آنان معتقدند ما شكستن داربستها را گام به گام به او تحميل مىكنيم. در اين زمينه آنچه مسلم است از ديدگاه افراطيون، كانديداى مورد اشاره در اين دوره يك مهره بيشتر نيست. مهرهاى كه به زور و اجبار وارد ميدان شده و با زور تا زمانى كه اين طيف مىگويند بايد بماند و به اجراى مأموريت بپردازد».644
اين مقاله مىافزايد: «فعلا كانديداى خاص بعله را با اكراه گفته است و نيمنگاهى به حضور ميرحسين موسوى در انتخابات دارد تا بلكه مفرى براى خروج از اين مشكل پيدا كند. در عين حال جريان افراطى تلاش مىكند تا از يك سو با عمليات روانى روى كانديداى خاص به او بباوراند كه روز به روز وضع تو بهتر مىشود و از سوى ديگر با عمليات روانى به دو كانديداى ديگر جريان بگويد شما رأى نداريد و ما نمىگذاريم كانديداى خاص كنار بكشد و درنهايت فرصتسوزى كنند و در هفتههاى آخر به كانديداى خاص بگويند حالا مىخواهى بمان و مىخواهى برو.
تندروها معتقدند: كانديداى خاص آنقدر از سوى جريان رقيب ـ اصولگراها ـ تخريب مىشود كه يك دوقطبى شكل مىگيرد، دوقطبى كه البته سر پيروز آن اصولگرا هستند، ولى اين پيروزى با وجود يك كانديداى زخمخورده براى نظام سياسى خوشگوار نخواهد بود. اين تحليل كه البته از ذهنهاى عليل برمىخيزد مبناى يك فعاليت ذيل عنوان شركت در انتخابات ولى درواقع براى برهم زدن فضاى انتخاباتى مىباشد».645
در ادامه اين مقاله كه منظورش از كانديداى خاص همان خاتمى است، احتمال ترور وى را اينگونه پيشبينى مىكند: «جريان تندرو مواجهه و مراجعه به كانديداى خاص را با تخريب و ترور شخصيت او شروع كرده است. بارها در حضور وى براى او القاب «ناكارآمد»، «غيرسياسى»، «ترسو» و «بريده» استفاده كرده و حالا هم به او گفتهاند اين تصميم جمعى است و تو اگر گردن ننهى از گردونه اصلاحات خارج مىشوى. در اين بين يك سؤال اساسى وجود دارد، آيا كار جريان تندرو با كانديداى خاص به ترور شخصيت محدود مىشود؟ هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالا بردن هزينه نظام است نه سود رساندن به روند آن و به رسميت شناختن نتايج انتخابات، آيا آنان وقتى در يك روش به بنبست مىرسند به روش ديگرى روى نمىآورند؟ آمريكاييها در پاكستان ابتدا تلاش وافرى كردند تا از طريق تبليغاتى و ديپلماتيك بىنظير بوتو را به قدرت برسانند و از طريق او پاكستان را بدوشند. ولى زمانى كه دريافتند به هيچ قيمتى حزب او توان به دست آوردن اكثريت كرسيها را ندارد به روش ديگرى متوسل شدند. اين يك عبرت است. بعضى از اصلاحطلبان سابقه روشنى در اين خصوص دارند».646
اگرچه مجمع روحانيون مبارز پس از انتشار اين مقاله از سوى كيهان، در بيانيهاى ضمن انتقاد از اين روزنامه آن را يك تهديد قلمداد كرد647 ، امّا تحليل كيهان به طور كامل مبتنى بر واقعيات بود. زيرا كه چهارماه بعد از انتشار مقاله جنجالى كيهان، خبرى مبنى بر بمبگذارى در هواپيماى سيد محمد خاتمى، روى خروجى خبرگزاريها رفت. بعدها سردار ابراهيم جبارى فرمانده سپاه علىابنابيطالب(ع) در تشريح اين اقدام تروريستها گفت :
«پيش از انتخابات دهمين دوره رياستجمهورى و زمانى كه خاتمى به شهر اهواز سفر كرده بود، منافقان در صدد ترور وى و اسطورهسازى و مظلومنمايى فتنه سبز برآمدند. آنها در هواپيماى اهواز ـ تهران كه خاتمى و هيأت همراه او در آن جاى داشتند بمبگذارى كردند و قرار بود كه نيم ساعت پس از پرواز، آن بمب در هوا منفجر شده و اينگونه دشمنان به اهداف شوم خود دست يابند. امّا خاتمى كه حدود نيم ساعت زودتر به فرودگاه رسيده بود از سوى سرگروه تيم مطلع شد كه هواپيمايى زودتر از موعد مقرر قصد پرواز به سمت تهران را داشته و اتفاقآ در جلوى هواپيما نيز جاى خالى وجود دارد، از اين رو تصميم به پرواز با آن هواپيما را گرفت و از مهلكهاى كه به ظاهر دوستان او برايش ترتيب داده بودند، نجات يافت».648
___________________________________________________
644- روزنامه كيهان، به تاريخ 24/11/1387.
645- همان.
646- همان.
647- روزنامه سرمايه، 26/11/1387.
648- خبرگزارى فارس، به تاريخ 18/11/1388.