حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - ۵
حاجعلی کیا و دخالت در انتخابات مجلس
سپهبد حاجعلی کیا پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، از طرف محمدرضا پهلوی مأموریت یافت تا در انتخابات مجلس شورا شرکت کند که این اقدام به علت کارشکنیهای فضلالله زاهدی که در این موقع نخستوزیر بود، موفقیتی به دنبال نداشت.
وی پس از این اتفاق، با فرمان محمدرضا پهلوی به ارتش بازگشت و در مقام ریاست کل اداره اطلاعات ستاد ارتش، سازمان کوک را تحت نظر مستقیم شاه سازماندهی کرد.
یکی از اقدامات این سازمان، تشکیلِ کمیته پارلمانی در مجلس شورای ملی بود، که انجامِ آن منوط به عضویت نمایندگان در این سازمان بود. از این رو سازماندهی و فعالیت برای انتخابات نوزدهم، تحت نظارتِ وی آغاز گردید.
در نامهای که در تیرماه سال 1334ش از کشور ترکیه برای او نوشته شده و متأسفانه امضای آن ناخوانا میباشد، به این مسئلهاشارهای شده است:
«من که دور از تهران و اوضاع آن هستم، ولی آنچه در مورد انتخابات آینده در جراید میخوانم و میشنوم، اگر سالم و بدون نظریات شخصی بگذرد، قطعاً مؤثر و امیدبخش خواهد بود. ولی چنانچه با تمام نویدها معکوس عمل گردد، بار دیگر میدان جدیدی برای حملات به دشمنان خود دادهایم و شاید مطلب دیگری کهاشاره به آن لازم باشد، سپردن کارها به دست آن چنان افرادی است که مورد اعتماد و احترام جامعه میباشند؛ ولی آنچه کمتر مورد توجه میباشد، همین مطلب است.»46
نقشِ او و سازمان کوک در این جریان، در نامه شیخ حبیبالله مردوخ به محمدرضا پهلوی نیز مشهود است:
«علت عقبماندگی کردستان از قافله ترقی و مزایای اجتماعی، همانا نبودن وکلای با علاقه به امور آن منطقه بوده؛ زیرا به شهادت وضعیت رقتبار آن سامان، تاکنون قدمی برای اصلاحات و بهبود وضعیت مردم برداشته نشده و تنها توجهات ذات اقدس همایونی بوده که با تشکیل سازمان مقدس کوک و همچنین اعزام افسرانی شایسته و با تدبیر و بینظیر، امثال سرتیپ نصرالهی، با فساد مبارزه و از نارضایتی و... و ناامیدی مردم جلوگیری به عمل آمده و امید به آینده را تحت رهبری شاهنشاه محبوب دلها، روشن نگاه داشته و اینک مردم ستمدیده و محروم کردستان از پیشگاه مبارک پدر تاجدار خود استدعا دارند که اوامر ملوکانه به کمیته پارلمانی سازمانی کوک شرف صدور یابد که هم اکنون نسبت به انتخابات دوره آینده، نمایندگانی انتخاب شوند که بتوانند مجری منویات مقدس ملوکانه بوده، نسبت به رفاه و آسایش مردم قدمهای مؤثری بردارند و اجازه ندهنداشخاصی که فقط حفظ مصالح خود را در نظر دارند، به مردم تحمیل شوند.»۴۷
و البته این اقدامات درحالی صورت میگرفت که برخی دیگر از رجال شاهنشاهی، که در رقابت با اعضای سازمان کوک بودند، در مسیر این حرکت، سنگاندازیهایی داشتند. نامهی محمد دیهیم، از روزنامهنگاران قدیمی تبریز، که در جریان شاهدوستی فعالیتهای فراوانی صورت داده و از دوره 19 تا 23 در مجلس شورای ملی حاضر بود، نشانگر این مسئله است:
«با وجود اینکه جاننثار همیشه مورد تفقد و مراحل و الطاف آن شاهنشاه رئوف و رعیتپرور واقع گشته و این افتخار تا ابد مایه سربلندی خانواده جاننثار خواهد شد؛ ولی آقای گلشائیان، استاندار آذربایجان و آقای روحانی، فرماندار تبریز، روی اغراض و نظریات چند نفر از نمایندگان تبریز، عرصه را به اندازهای به فداکاران و میهنپرستان و جوانانی که در راه خدمت به میهن و شاهنشاه از هیچگونه جانبازی و فداکاری مضایقه نکردهاند، تنگ نموده، که جاننثار طاقت، صبر و حوصله دیدن این مناظر و صحنههای غمانگیز و حقکشیهای ناجوانمردانه را ندارد.
اگر در واقع آقایان استاندار و فرماندار در آذربایجان ماندنی و برنامه آنها تضعیف و از بین بردن احزاب و جمعیتهای ملی و شاهدوست میباشد، امر ملوکانه صادر شود جاننثار را از آذربایجان تبعید نمایند، تا اینکه ناظر مظالم و خیانتهای ایشان نباشم. اگر با امر ملوکانه اعتماد و توفیق شرفیابی حاصل شود، مطالبی در این خصوص به عرض مبارک خواهد رسید.»48
باوجود این اختلافات، مقدماتِ حضور اعضای سازمان کوک در مجلس شورای ملی در حال انجام بود؛ و این اقدام به میزانی حسابشده صورت میگرفت که نتیجه برگزاری انتخاباتِ انجمن شهر کرمانشاه، با تلگراف رمزی که سرهنگ ملک احمدی برای تیمسار کیا فرستاد، به شرح زیر اعلام گردید:
«انتخابات انجمن شهر خاتمه، نتیجه به شرح زیر بوده است:
1. از برادران 5 نفر 2. از وابستگان به سازمان 6 نفر 3. متفرقه 4 نفر
اقدامات جناب آقای پالیزی در این موفقیت فوقالعاده مؤثر و مفید بوده است.»49
تحتِ اختیار گرفتنِ انجمنهای شهر، برای انتخاب افراد مورد نظر برای ورود به مجلس شورای ملی، اقدام حسابشدهای بود که در نامهای که فردی از رشت برای سپهبد کیا نوشت و متأسفانه امضایِ آن خوانا نمیباشد و تقاضای مساعدت از وی برای انتخاب شدنِ خود، نمونه دیگری از افشایِ نقش پر رنگ او در انتخابات این دوره است:
«راجع به آقای مهندس سیمرغ مرقوم فرموده بودید، چون انجمن شهر قریباً تشکیل میشود، امید است کار ایشان نیز انجام گردد. به طوری که خاطر عالی مستحضر است، انتخابات دوره آینده قریباً شروع خواهد شد و بنده هم در قزوین کاندید هستم... بنابراین موقع آن رسیده که آن برادر عزیز مرا یاری و مدد فرمایید.»50
در حالی که شواهد و قرائن فراوانی حکایت از دخالت مستقیم سپهبد حاجعلی کیا در انجام انتخابات دوره نوزدهم مجلس شورای ملی داشت، دکتر حبیب دادفر که یکی از اعضایِ اصلی سازمان کوک و نماینده دورههای 19 تا 24 مجلس شورای ملی، به جز دوره 21 بود، پس از ملاقات با منوچهر اقبال در پاریس، طی نامهای به او نوشت:
«در مورد انتخابات، صحبتهایی میکردند که گویا در ابتدا قرار بوده انتخابات تحت نظر حضرتعالی قرار گیرد، ولی بعداً از این نظر انصراف حاصل شده است؛ اگر این طور باشد جای تأسف است.»51
ولی باوجود این مطلب، برای انتخابِ خود از حوزه مراغه یادآور شد:«مبادا توقف بنده در اروپا موجب از دست رفتن فرصت انتخاباتی باشد و به هر کیفیت، قبل از حرکت خود به اروپا، استدعا دارم در مورد شخص بنده، حضور مبارک برادر اعظم،[محمدرضا پهلوی]، اطلاعات کافی داده و ذهن معظمله را روشن فرمایید... بدیهی است برادر معظم،[تیمسار کیا] از هر جهت فدوی را بر آقای محمود افشار، دانشجوی سال اول حقوق ترجیح خواهند داد.»52
وی پس از این اتفاق، با فرمان محمدرضا پهلوی به ارتش بازگشت و در مقام ریاست کل اداره اطلاعات ستاد ارتش، سازمان کوک را تحت نظر مستقیم شاه سازماندهی کرد.
یکی از اقدامات این سازمان، تشکیلِ کمیته پارلمانی در مجلس شورای ملی بود، که انجامِ آن منوط به عضویت نمایندگان در این سازمان بود. از این رو سازماندهی و فعالیت برای انتخابات نوزدهم، تحت نظارتِ وی آغاز گردید.
در نامهای که در تیرماه سال 1334ش از کشور ترکیه برای او نوشته شده و متأسفانه امضای آن ناخوانا میباشد، به این مسئلهاشارهای شده است:
«من که دور از تهران و اوضاع آن هستم، ولی آنچه در مورد انتخابات آینده در جراید میخوانم و میشنوم، اگر سالم و بدون نظریات شخصی بگذرد، قطعاً مؤثر و امیدبخش خواهد بود. ولی چنانچه با تمام نویدها معکوس عمل گردد، بار دیگر میدان جدیدی برای حملات به دشمنان خود دادهایم و شاید مطلب دیگری کهاشاره به آن لازم باشد، سپردن کارها به دست آن چنان افرادی است که مورد اعتماد و احترام جامعه میباشند؛ ولی آنچه کمتر مورد توجه میباشد، همین مطلب است.»46
نقشِ او و سازمان کوک در این جریان، در نامه شیخ حبیبالله مردوخ به محمدرضا پهلوی نیز مشهود است:
«علت عقبماندگی کردستان از قافله ترقی و مزایای اجتماعی، همانا نبودن وکلای با علاقه به امور آن منطقه بوده؛ زیرا به شهادت وضعیت رقتبار آن سامان، تاکنون قدمی برای اصلاحات و بهبود وضعیت مردم برداشته نشده و تنها توجهات ذات اقدس همایونی بوده که با تشکیل سازمان مقدس کوک و همچنین اعزام افسرانی شایسته و با تدبیر و بینظیر، امثال سرتیپ نصرالهی، با فساد مبارزه و از نارضایتی و... و ناامیدی مردم جلوگیری به عمل آمده و امید به آینده را تحت رهبری شاهنشاه محبوب دلها، روشن نگاه داشته و اینک مردم ستمدیده و محروم کردستان از پیشگاه مبارک پدر تاجدار خود استدعا دارند که اوامر ملوکانه به کمیته پارلمانی سازمانی کوک شرف صدور یابد که هم اکنون نسبت به انتخابات دوره آینده، نمایندگانی انتخاب شوند که بتوانند مجری منویات مقدس ملوکانه بوده، نسبت به رفاه و آسایش مردم قدمهای مؤثری بردارند و اجازه ندهنداشخاصی که فقط حفظ مصالح خود را در نظر دارند، به مردم تحمیل شوند.»۴۷
و البته این اقدامات درحالی صورت میگرفت که برخی دیگر از رجال شاهنشاهی، که در رقابت با اعضای سازمان کوک بودند، در مسیر این حرکت، سنگاندازیهایی داشتند. نامهی محمد دیهیم، از روزنامهنگاران قدیمی تبریز، که در جریان شاهدوستی فعالیتهای فراوانی صورت داده و از دوره 19 تا 23 در مجلس شورای ملی حاضر بود، نشانگر این مسئله است:
«با وجود اینکه جاننثار همیشه مورد تفقد و مراحل و الطاف آن شاهنشاه رئوف و رعیتپرور واقع گشته و این افتخار تا ابد مایه سربلندی خانواده جاننثار خواهد شد؛ ولی آقای گلشائیان، استاندار آذربایجان و آقای روحانی، فرماندار تبریز، روی اغراض و نظریات چند نفر از نمایندگان تبریز، عرصه را به اندازهای به فداکاران و میهنپرستان و جوانانی که در راه خدمت به میهن و شاهنشاه از هیچگونه جانبازی و فداکاری مضایقه نکردهاند، تنگ نموده، که جاننثار طاقت، صبر و حوصله دیدن این مناظر و صحنههای غمانگیز و حقکشیهای ناجوانمردانه را ندارد.
اگر در واقع آقایان استاندار و فرماندار در آذربایجان ماندنی و برنامه آنها تضعیف و از بین بردن احزاب و جمعیتهای ملی و شاهدوست میباشد، امر ملوکانه صادر شود جاننثار را از آذربایجان تبعید نمایند، تا اینکه ناظر مظالم و خیانتهای ایشان نباشم. اگر با امر ملوکانه اعتماد و توفیق شرفیابی حاصل شود، مطالبی در این خصوص به عرض مبارک خواهد رسید.»48
باوجود این اختلافات، مقدماتِ حضور اعضای سازمان کوک در مجلس شورای ملی در حال انجام بود؛ و این اقدام به میزانی حسابشده صورت میگرفت که نتیجه برگزاری انتخاباتِ انجمن شهر کرمانشاه، با تلگراف رمزی که سرهنگ ملک احمدی برای تیمسار کیا فرستاد، به شرح زیر اعلام گردید:
«انتخابات انجمن شهر خاتمه، نتیجه به شرح زیر بوده است:
1. از برادران 5 نفر 2. از وابستگان به سازمان 6 نفر 3. متفرقه 4 نفر
اقدامات جناب آقای پالیزی در این موفقیت فوقالعاده مؤثر و مفید بوده است.»49
تحتِ اختیار گرفتنِ انجمنهای شهر، برای انتخاب افراد مورد نظر برای ورود به مجلس شورای ملی، اقدام حسابشدهای بود که در نامهای که فردی از رشت برای سپهبد کیا نوشت و متأسفانه امضایِ آن خوانا نمیباشد و تقاضای مساعدت از وی برای انتخاب شدنِ خود، نمونه دیگری از افشایِ نقش پر رنگ او در انتخابات این دوره است:
«راجع به آقای مهندس سیمرغ مرقوم فرموده بودید، چون انجمن شهر قریباً تشکیل میشود، امید است کار ایشان نیز انجام گردد. به طوری که خاطر عالی مستحضر است، انتخابات دوره آینده قریباً شروع خواهد شد و بنده هم در قزوین کاندید هستم... بنابراین موقع آن رسیده که آن برادر عزیز مرا یاری و مدد فرمایید.»50
در حالی که شواهد و قرائن فراوانی حکایت از دخالت مستقیم سپهبد حاجعلی کیا در انجام انتخابات دوره نوزدهم مجلس شورای ملی داشت، دکتر حبیب دادفر که یکی از اعضایِ اصلی سازمان کوک و نماینده دورههای 19 تا 24 مجلس شورای ملی، به جز دوره 21 بود، پس از ملاقات با منوچهر اقبال در پاریس، طی نامهای به او نوشت:
«در مورد انتخابات، صحبتهایی میکردند که گویا در ابتدا قرار بوده انتخابات تحت نظر حضرتعالی قرار گیرد، ولی بعداً از این نظر انصراف حاصل شده است؛ اگر این طور باشد جای تأسف است.»51
ولی باوجود این مطلب، برای انتخابِ خود از حوزه مراغه یادآور شد:«مبادا توقف بنده در اروپا موجب از دست رفتن فرصت انتخاباتی باشد و به هر کیفیت، قبل از حرکت خود به اروپا، استدعا دارم در مورد شخص بنده، حضور مبارک برادر اعظم،[محمدرضا پهلوی]، اطلاعات کافی داده و ذهن معظمله را روشن فرمایید... بدیهی است برادر معظم،[تیمسار کیا] از هر جهت فدوی را بر آقای محمود افشار، دانشجوی سال اول حقوق ترجیح خواهند داد.»52