نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
باید با آمریکا مذاکره کنیم نتیجهاش مهم نیست!
با آمریکا مذاکره کنیم فارغ از هر نتیجهای که داشته باشد! دیروز میگفتند برجام سایه جنگ را برداشت امروز میگویند مذاکره کنیم تا سایه جنگ برداشته شود! ارگان دولت در کج راهه ترفندها، گله نماینده لیست امید از کمتوجهی دولت به آنها، ادامه سریال فریب کاری حامیان دولت و پیوند مشترک میان براندازان و مدعیان اصلاحات از جمله مطالب دیروز روزنامههای زنجیرهای بود.
سرویس سیاسی ـ
روزنامه زنجیرهای قانون دیروز در یادداشتی بر ضرورت مذاکره با آمریکا به دنبال پیشنهاد مزورانه ترامپ پرداخت!
در این گزارش آمده است: «درحال حاضر مديريت موضوع گفت وگو با آمريكا فارغ از هر نتيجهای كه ميتوان متصور شد فراتر از امر گفت وگو است. بايد در ايران فكري به حال جديت مذاكره با آمريكا شود، چشم بستن به درخواست آمريكا درحقيقت ترامپ را محق نشان ميدهد وازطرفي اين ميداني است كه درحوزه امنيت و منافع ملي بايد تعريف شود. بنابراين تصميم كلي نظام هرچه باشد بايد ازطريق مجاري صحيح آن كه همان مجاري ديپلماتيك، رئیسجمهوري، وزارت خارجه يا سخنگوي وزارت خارجه است اعلام موضع شود.» نویسنده بااشاره به پاسخهای قاطعانه و منفی بزرگان به پیام مزورانه ترامپ آورده است: «البته به نظر من در نهایت تصميم كلي نظام اين نخواهد بود و عاقلانهتر از اين رفتار خواهد كرد كما اين كه در گذشته هم مواردي از اين دست داشتهایم.» استدلال نویسنده مبنی بر اینکه «مذاکره برای مذاکره» اهمیت داشته و نباید به نتیجه آن توجه کرد، عجیب و تاسف بار است. بزک کنندگان برجام با توجه به نتیجه منفی مذاکره برای ایران، این روزها به رویه سابق خود ادامه داده و از نفس مذاکره با آمریکا سخن میگویند. به نظر میرسد این نوع مواجهه با رویدادها پا را از جهالت فراتر گذاشته و بیشتر به خیانت شباهت دارد. مدعیان اصلاحات که اکنون برای مذاکره با ترامپ غش و ضعف رفتهاند، همان جماعتی هستند که در توجیه شکست و ناکامی برجام، تقصیرها را گردن ترامپ میانداختند و او را دیوانه و تافتهای جدا بافته از حاکمیت آمریکا معرفی میکردند و هنگامی که ترامپ از برجام خارج شد، تیتر زدند که «مزاحم رفت!»
ارگان دولت در کج راهه ترفندها
روزنامه ایران این روزها گرچه تیترهای به ظاهر دندانگیر و مهم میزند اما در گزارشی که برای آن منتشر میکند، آدرسهای غلط بسیاری برای انحراف افکار عمومی میدهد. کشور درگیر جنگ تمام عیار اقتصادی است و آرایش جنگی دستگاهها در این موقعیت ضروری است. در چنین شرایطی ارگان دولت در ارائه راهکار برای خروج از وضعیت فعلی اقتصادی، پیله کرده بر کاهش فاصله اعتماد بین مردم و حاکمیت[!]، فرافکنی، فحاشی به رقبای انتخاباتی روحانی و تصریح بر کم بودن قدرت رئیسجمهور! و معلوم نیست میخواهد چه کسی را فریب دهد؟ یکی از سرمایههای اصلی نظام، همین اعتماد و همراهی مردم است که بارها آن را در میدانها و صحنههای مختلف به رخ جهانیان کشیدهاند و دوست و دشمن به آن معترف است. مردم میان کلیت نظام و ناکارآمدیهای اجرایی در کشور تفکیک قائلاند. گردی اگر بر بخشی از این واقعیت غیرقابل انکار نشسته حاصل تخطی و انحراف در اجرای سیاستهای کلی نظام است که رهبر معظم انقلاب آنها را به قوای سه گانه ابلاغ میفرمایند. نادیده گرفتن چنین بدیهیاتی و کوبیدن بر طبل حاکمیت و لزوم افزایش اعتماد مردم به آن و در مجموع دستاویزهای اینگونه، آیا جز ترفندی برای پوشاندن سوء مدیریتهای دولت در آشفتگیهای ارزی و حل معضلاتی مانند بیکاری و گرانی و تورم است؟ و آیا اساسا دست یازیدن به چنین ترفندهایی آن هم در شرایط فعلی به صلاح دولت است؟
ایران دیروز تیتر یک خود را بااشاره به شرایط اقتصادی کشور، به عبارت «چه باید کرد؟» اختصاص داد اما در گزارش خود مطالبی از همان سنخاشاره شده نوشت و نشان داد که نه در مسیر آگاهی بخشی که دچار یک فضای آلوده سیاسی است و در کج راهه حاشیهسازی گام برمیدارد. ارگان دولت نوشت: «شاید نقطه مشترک هر اظهارنظری معطوف به شرایط جدید کشور اذعان به جنگ اقتصادی و روانی آمریکا علیه ایران و البته کاهش فاصله اعتماد بین مردم و حاکمیت است.»
این روزنامه همچنین در یادداشتی مدعی شد: «اگر بعد از اتفاقات دی 96 برای مردم توضیح داده میشد که مدافعان سنتی مؤسسات اعتباری خودشان دستمایه ناآرامیها را فراهم آوردهاند، امروز مجدداً همان جریان، رخت وکالت مردم را به تن نمیکرد و با در دست گرفتن علم خواستههای مردم، عملاً موجبات ناآرامیهای جدید را فراهم نمیآورد. اگر جامعه میفهمید همینها بودند که برای تحریمهای اقتصادی زمینهچینی کردند، هویتشان برای جامعه روشن میشد و الان نقاب حمایت از محرومان را بر چهره نمیزدند.»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «اگر برای شهروندان توضیح داده میشد که برجام با همه نواقصش، پنجرهای برای نفس کشیدن اقتصاد بود که دوستنماها آن را بستند، امروز عدهای با پررویی طلبکارانه برخورد نمیکردند.»
عصبانیت، اتهام زنی و فحاشی حامیان دولت از جریانی که اخیرا مشکلات آب مردم خوزستان را برطرف کردند و با اقدام جهادی به رفع نیازهای محرومان میپردازند، قابل درک است. آن زمان که این جریان نسبت به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا هشدار میداد و بر توازن تعهدات و گرفتن تضمین از طرف مقابل در مذاکرات هستهای تأکید میکرد، حامیان دولت و مدعیان اصلاحات مشغول فریب مردم و بزک آمریکای جنایتکار و پیمان شکن و جا زدن مذاکره و برجام به عنوان راهحل مشکلات کشور بودند. اعتماد بیجا به آمریکا و غرب و بدعهدی حریف در اجرای تعهداتش این طیف خائن و وطن فروش را اینچنین به فرافکنی و بدزبانی واداشته است.
بزکِ مذاکره و هراس افکنی از سایه جنگ
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «کشورهای متخاصم و از جمله ایران و آمریکا باید خود را در چارچوب قواعد بینالمللی تعریف کنند و تلاش کنند با مذاکره و به صورت مسالمتآمیز اختلافات فی مابین را حل کنند. در این زمینه نیز اولویت با قوانین حقوق بینالمللی است و نه مسائل سیاسی. به همین دلیل نیز کشورهایی که رویکرد سیاسی پررنگتری را در این زمینه در پیش میگیرند از واقعیتهای حقوق بینالمللی فاصله میگیرند و بیشتر اهداف سیاسی خود را دنبال میکنند. چارچوب کلی مذاکره به این شکل است که هر دوطرف از نظر حقوقی از یک وضعیت برابری برخوردار هستند. با این وجود این مسئله که آیا منافع طرفین مذاکره در این مذاکره تأمین خواهد شد بستگی به منابع قدرت و شیوه مذاکرهای دارد که در این زمینه انتخاب شده است. در نتیجه این مسئله ارتباطی به نفس مذاکره و قواعد حقوقی آن ندارد. بدون شک اگر مذاکره بین ایران و آمریکا صورت نگیرد تنشها بین دو کشور افزایش پیدا میکند و شرایط دو کشور به سمتی حرکت میکند که احتمال تخاصمهای جدیتر وجود خواهد داشت».
مدعیان اصلاحات در پی آن هستند تا با بزکِ مذاکره و هراس افکنی از سایه جنگ، برجامهای دیگری را به مردم تحمیل کنند. این طیف در موضوع مذاکرات هستهای نیز دقیقا همین رویکرد خسارت بار را دنبال کرد اما در نهایت صنعت هستهای تعطیل شد ولی تحریمها در جای خود باقی ماند.
لازم به ذکر است که طیف اصلاحطلب پس از امضای برجام و به دنبال بیدستاوردی این توافق، مدعی شد که برجام سایه جنگ را از کشور دور کرد! حالا همین جماعت مدعی است که اگر با آمریکا مذاکره نکنیم، سایه جنگ بر میگردد!
گله نماینده لیست امید از کمتوجهی دولت به آنها!
در صفحه نخست شماره دیروز اعتماد یادداشتی از نماینده ملایر در مجلس شورای اسلامی منتشر شده که بررسی آن به عنوان آسیب شناسی مجلس و نمایندگانی که قرار است وکیل مردم باشند؛ حائز اهمیت است. به راستی چرا نماینده مردم باید چشم انتظار توجه دولت به خود باشد؟
در ابتدای این یادداشت آمده است: «اين روزها دلسوزان كشور با دلي خونين و چشمانياشكبار به اوضاع جامعه مينگرند و كار چنداني از دستشان برنميآيد...» باید از او پرسید شما که در مجلس حضور دارید برای بهبود اوضاع و شرایط مردم چه اقدامی کردهاید؟ یکی از نمایندگان مجلس در مورد اقدامات این طیف توضیحاتی ارائه داد. ابوالفضل ابوترابی هفته گذشته در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفت: «در همه مجالس ضعف نظارتی وجود داشته است، در مجلس دهم متاسفانه به لحاظ تعداد نمایندگان وکیلالدوله ضعف نظارتی خیلی پررنگتر شده است. در مجلس دهم برای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم سرسوزن گامی برداشته نشده است به عبارت دیگر مجلس در این زمینه کارنامه قابل قبولی ارائه نداده است.»
یکی از کاربران فضای مجازی نوشته بود که «متاسفانه در مجلس دهم حجم اقدامات وکیلالدولهها بیشتر از همیشه شده است! چرا که آنها همزمان هم در مدح اقدامات وزیران مینویسند و هم آنجا که با کم کاری و بیتدبیری مواجه هستیم به فرافکنی میپردازند. ایشان مشغول آدرس غلط دادن از ریشههای مشکلات هستند و هم تقویتکننده نگاه به بیرون! و هم اینکه نیروهای ارزشمند کشور را هدف میگیرند. این وظایف را یک روز آقای[...] با توئیت هایش انجام میدهد و روزی دیگر آقای[...] با یادداشت هایش در روزنامه[...]»
نماینده ملایر در ادامه یادداشتش نوشته: «هركس اسب خود را ميراند و مسئوليتها تداخل كردهاند و برخي چنان بيانيه ميدهند كه گويي در اين كشور دولت رسمي و قانوني و راي گرفته از مردم وجود ندارد...»
لازم به ذکر است که این نماینده مجلس به همراه چند نماینده دیگر در هنگامهای که مباحث اصلی کشور موضوع اقتصاد و معیشت است، تذکری کتبی به رئیسجمهور امضا کردند که در آن خواسته شده بود از اظهارنظرهای مقامات کشوری و لشکری جلوگیری شود. منظور این نمایندگان سخنان سردار قاسم سلیمانی بود. همان سخنانی که علیه ترامپ و در حمایت از رئیسجمهور کشورمان گفته شد و احساس عزت ایرانیان را در پی داشت این نماینده را عصبانی کرده است!
سپس این نماینده به انتقاد از روحانی میپردازد: «آقاي روحاني با رايي بسيار بيشتر از دوره قبل رياستش تداوم پيدا كرد ولي ايشان آنچنان كه بايد از اين ظرفيت عظيم استفاده نكرد. گويي به حلقه پيراموني خود بسنده كرد و اجازه نداد كه خرد جمعي چشم و گوشش باشد...» سؤال این است که منظور این نماینده از خرد جمعی چه کسانی هستند که از رئیسجمهور انتقاد میکنند که چرا بیشتر به ایشان نظر نکرده است؟ برای پی بردن به پاسخ این سطرها را از یادداشت مذکور بخوانید: «نمايندگان فراكسيون اميد كه در انتخابات سنگ تمام گذاشتند تا مردم دوباره به تدبير و اميد راي دهند و براي منافع ملي و رفع مشكلات آماده همه گونه حمايت بودند و در راي اعتماد به وزيران نقش تعيينكننده داشتند هرگز امكان ارتباط وثيق و مستمر و همهجانبه و تعريف شده و موثر با دولت راپيدا نكردند.»
همانطور که خواندید این طیف حتی در تعیین «خرد جمعی» دچار سیاست زدگی هستند و آن را در محدوده حزبشان میبینند!
پیوند مشترک میان براندازان و مدعیان اصلاحات
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «اصلاحطلبان سیبل براندازان» نوشت: «این طیفها[براندازان] هر دیدگاهی که داشته باشند، در یک چیزاشتراک نظر دارند و آن، ضدیت با اصلاحطلبی است.... غیراز براندازی، تنها یک نقطه مشترک در میان آنان یافت میشود و آن؛ مخالفت با اصلاحطلبی است.»
براندازان نسبت به طیفی که علیه جمهوریت و اسلامیت نظام شورش میکند و با آشوب و اغتشاش بر طبل ابطال رأی مردم میکوبد، مخالفاند یا دلخوش و امیدوار؟ این کنشهای خائنانه بیشتر مؤید وجود پیوند مشترک میان براندازان و مدعیان اصلاحطلبی است، نه تقابل و تخالف.
ادامه سریال فریب کاری حامیان دولت
ایران در گفتوگویی نوشت: «اگر تمام حکومت بهصورت متحد از اجرای برجام حمایت میکرد ما الان وضع بهتری داشتیم. اما متأسفانه بخشی از حکومت تصمیم به اجرا نشدن برجام گرفته بود و عملاً هم به هدف خود رسیدند. در واقع آقای ترامپ از همین شرایط استفاده کرد و از برجام خارج شد.»
برخلاف این دروغ پردازیها، ایران به تمام تعهداتش در برجام عمل کرد. ترامپ اگر از برجام خارج شد، به این دلیل بود که امتیازات نقد گرفته بود و وعدههای نسیه داده بود و پس از بهرهبرداری کامل از برجام و مکیدن شیره توافق هستهای، تفاله آن را بیرون انداخت چراکه نمیخواست زیر بار تعهدات نیم بند و عمل نکردهاش بماند. بزک گران آمریکا و راه بیندازان تصویب 20 دقیقهای آن در مجلس اما مطابق رویه خائنانهشان در مسئله برجام، همچنان به دنبال فریب مردماند.