تاریخ تمدن اسلامی- ۵۵
مورخ و منتقد انگلیسی درتوصیف اروپا میگوید:
اینجا برهوت فرهنگی بود
فصل دوازدهم: تمدن اسلامی بنیاد تمدن بشر امروز
اروپا و قلمرو اسلامي براي قرنها ارتباطات نزديکي با يکديگر داشتهاند. امروزه بسياري از تاريخ نگاران و جامعه شناسان اظهار ميدارند که اسلام مهم ترين دليل حرکت اروپا از دوران تاريک قرون وسطي به رنسانس (دوره تجدد ادبي و فرهنگي) بوده است. در زماني که اروپا در پزشکي، ستاره شناسي، رياضيات و بسياري ديگر از رشته هاي علمي عقب مانده بود، مسلمانان گنجينه بيکراني از علم و آگاهي و امکانات وسيعي براي پيشرفت را در اختيار داشتند.
ارتباطي که آنها با دنياي اسلام برقرار کردند، نخستين قدم به سوي تجديد حيات اروپا بود. اروپا که جهل و ناداني، درگيري و جنگ و استبداد بر آن حکمفرما بود، با تمدن پيشرفته و مترقي جهان اسلام مواجه شد و ديد که ساکنان آن هم بسيار موفق و متمدن بوده و هم کاملاً در رشته هاي پزشکي، اخترشناسي و رياضيات پيشرفته هستند، همان طور که در زندگي اجتماعي شان متمدن و پيشرفته بودند. آنها همچنين دريافتند ارزش هايي مانند تحمل و رواداري، فهم و درک متقابل، شفقت و دلسوزي و ازخودگذشتگي که در آن زمان بندرت در اروپا يافت مي شد، ابعاد مختلف اخلاقيات عالي و متعالي هستند که مسلمانان آن را ترويج مي کنند؛ کساني که به مسئوليتها و وظايف ديني خود وقوف کامل دارند.
آندلس، حوزه اقتدار مسلمانان، در بخش جنوبي قاره اروپا واقع شده بود. آندلس تا زمان افول خود در اواخر قرن پانزدهم، تاثير فرهنگي بسياري بر اروپا داشت. بسياري از تاريخدانان که روي تاثير اندلس بر اروپا مطالعه و تحقيق مي کنند، توافق دارند که اين امپراتوری با ساختارهاي اجتماعي خود و تمدن سطح بالايي که داشت، از تمام اروپا پيشرفتهتر بود و يکي از عوامل اصلي در توسعه و پيشرفت تمدن اروپايي به حساب مي آيد.
بسیاری از محققین و پژوهشگران و آگاهان به تاریخ در اروپا، علیرغم سانسور شدیدی که طی چند قرن برای حذف دوران تمدن اسلامی از تاریخ تمدن بشری به عمل آمد، اما نتوانستند واقعیات و حقایق تاریخی را نادیده گرفته و بر تاثیر انکار ناپذیر تمدن اسلامی بر تمدن امروز بشری صحه نگذارند. اندرو گراهام دیکسون (منتقد و مورخ هنری و کارشناس شبکه تلویزیونی BBC) در این باره میگوید:
«... واقعیت این است که فرهنگ اسلام در شکل دادن چیزی که ما فرهنگ غربی میدانیم، نقشی حیاتی داشته است؛ موسیقی، هنر و معماری و فلسفهاش. با این حال اسپانیا تقریبا تنها جایی در دنیای مدرن است که هنوز در آن میتوانید به طور واقعی به این واقعیت برسید که فرهنگ جهان اسلام بخشی از تار و پود ماست...»
جستجو و تحقیقی در کتب تاریخی اروپای پیش از قرون وسطی نشان میدهد که در قرن هشتم میلادی (یعنی همان قرنی که مسلمانان به خاک اروپا گام نهادند) وضعیت تاسف باری بر این قاره حکمفرما بود. صلیبیون، حکومتهای ملوک الطوایفی و طبقاتی برقرار ساخته و هر یک با غارت اموال مردم ضعیف تر، بخشی از اروپا را برای حکومت ظالمانه خویش انتخاب کرده بودند. فقر و فلاکت تقریبا تمامی کشورهای اروپا را در بر گرفته بود و شیوع هر از گاه بیماریهای واگیر مانند وبا و طاعون و حصبه و آبله و... بر این فقر و فلاکت میافزود. عدم توانایی درمان و مقابله با بیماریهای یاد شده گاهی باعث نفله شدن جمعیت عظیمی از مردم سرزمینهای اروپایی میشد. کلیسای تحریف شده نیز تقریبا هرگونه ارتباط مردم را با تمدنهای قبلی از جمله یونان قطع کرده بود و در کناراشراف حاکم و ظلم و زوری که توسط آنها برقرار ساخته بودند، از هرگونه پویایی و تحرک فرهنگی دوری جسته و برای آموزش عموم به آموزههای کتب تحریف شده شبه دینی خود، بسنده میکردند.
اما ورود اسلام، ناگاه همه این وضعیت را نه تنها به هم ریخت، بلکه زیر و رو نمود. اندرو گراهام دیکسون(منتقد و مورخ هنری و کارشناس شبکه تلویزیونی BBC) درباره زمانی که مسلمانان با جذابیتهای مختلف خود به اروپا آمدند، میگوید:
«...خیلی تعجبی ندارد که مردم اسپانیای قرون وسطی مسحور تمدن اسلام شدند. اینجا برهوت فرهنگی بود و این مردم زندگی ساده و زمختی داشتند و ناگهان با فرهنگی برخورد کردند که سرزنده، رنگارنگ، جذاب و از همه مهمتر سرشار از لذات مختلف بود.
مسلمانان علاوه بر حمام، لباسهای جدید، تنوع در آرایش مو و عطر را هم با خود آوردند. آنها برای اولین بار خمیر دندان و خوشبوکننده زیر بغل را با خود به غرب آوردند. مسلمانان با همه ابعاد زندگی طوری برخورد میکردند که انگار اثری هنری است، چه لباس بود، چه لوازم آرایش و چه غذا.
مسلمانان در اسپانیا همچنین درهای دنیای تازهای از خوراکیها را به روی اسپانیاییها و اروپاییها باز کردند. آنها وعدههای غذایی را در چند بخش میخوردند و موارد اولیهای مثل برنج، قهوه، شکر، مرکبات، گشنیز و ریحان را وارد آشپزی غرب اروپا کرده و آشپزی را تبدیل به هنر کردند...»
مسلمانان در قرن دوم هجری به آندلس یا اسپانیای کنونی رسیدند و تمدن باشکوهی در آن دیار برپا ساختند که هنوز پس از گذشت 1200 سال، آثارش در معماری و سبک زندگی اهالی شهرهایی مانند کوردوبا و گرانادا و بلنسیه باقی است. از طریق آندلس بود که تمدن اسلامی به اروپای قرون وسطی رسید.
ولتر، دانشمند سرشناس دوره رنسانس درباره نفوذ تمدن اسلامی در اروپای قرون وسطی مینویسد:
«... در دوران توحش و نادانی پس از سقوط امپراتوری روم، مسیحیان همه چیز را مانند هیئت، شیمی، ریاضیات و غیره از مسلمانان آموختند و از همان قرون اولیه هجری ناگزیر شدند برای گرفتن علوم متداوله آن روزگار به سوی آنان روی آورند...»
يکي از افرادي که معتقد است تمدن اروپايي چيزهاي زيادي از اسلام آموخته است، پرنس چارلز، وليعهد ولز است. پرنس چارلز، تمدن اسلامي و آنچه را امپراتوري آندلس و عثماني به اروپا آموختند، اين طور توصيف مي کند:
«ديپلماسي، تجارت آزاد، مرزهاي باز، فنون تحقيق علمي، انسان شناسي، آداب معاشرت، مد، طب جايگزين و بيمارستانها، همگي از اين بزرگ ترين شهر (بغداد) در ميان شهرها آمد. اسلام قرون وسطي در زمان خود دين تساهل و رواداري قابل توجه بود که به اديان مختلف اجازه مي داد مطابق رسوم ديني خود عمل کنند و نمونه مثالي بود که متاسفانه تا قرنها بعد غرب از آن الگوبرداري نکرد. اما نکته قابل توجه در اين ميان اين است که اسلام مدت مديدي بخشي از اروپا بوده است، ابتدا در اسپانيا، سپس شبه جزيره بالکان و سهم بزرگي در تمدن آن داشته است؛ تمدني که اکثر ما اغلب بهاشتباه گمان مي کنيم تماماً غربي است. اسلام در تمام حوزه هاي تلاش بشري، بخشي از گذشته و حال حاضر ماست. اسلام به ساخت و ايجاد اروپاي مدرن کمک کرده است. اسلام بخشي از ميراث ماست و چيزي جداي از آن نيست...»
الف) مسلمانان در اوج تمدن،اروپاییان در سیاهی قرون وسطی
حرکت توسعه علوم در اروپا
ناشی از ترجمه آثار علمی اسلامی
امروزه دیگر در اینکه رنسانس حاصل بخشی از جهد و تلاشی بود که دانشمندان و اندیشمندان مسلمان در طی دوران تمدن اسلامی به خرج داده و بشریت را از جهل و نادانی و بیسوادی خارج ساختند، اجماعی نانوشته وجود دارد. بررسی محققانه و بدور از تعصب و احساسات تاریخ علم نشان میدهد که اساسا بسیاری از علوم مختلف از درون همین تمدن اسلامی سرچشمه گرفت و بعدا تکامل خود را در نقاط دیگر دنیا نظاره کرد. در این زمینه یک نهضت ترجمه در اروپا، بسیاری از آن علوم را از سرزمینهای اسلامی به غرب برد. نهضتی که دقیقا برعکس آنچه بود که در اوائل دوران تمدن اسلامی اتفاق افتاد که طی آن کتب یونانی و سریانی و مصری و هندی و... به عربی ترجمه شدند تا مورد استفاده دانشمندان و دانشجویان و محصلان و طلاب قرار گیرند. این بار این کتب عربی بودند که به زبانهای مختلف اروپایی برگردانده میشدند تا برای استفاده در دانشگاهها و مدارس کشورهای مختلف این قاره به کار گرفته شوند. پروفسور دکتر یوسف زیدان (رئیسبخش نسخ خطی کتابخانه اسکندریه) درباره این نهضت جدید ترجمه میگوید:
«... بسیاری از علوم یونانی در قرن سوم و چهارم هجری، پس از نقل و ترجمه شدن توسط دانشمندان عرب، به جهان اسلام منتقل گشت. پس از آن دانشمندان مسلمان به توسعه این علوم پرداختند. حال همانگونه که میبینید، کتابخانه اسکندریه پر از آثاری است که این افراد از خود به ارث گذاشتهاند. مراکز ترجمه در مناطق اروپایی که به جهان اسلام و عرب نزدیکتر بودند، آثار علمی را از عربی به زبان لاتین برمی گرداندند. مراکز ترجمه موجود در اسپانیا، ایتالیا و قبرس وظیفه ترجمه آثار علمی عربی را به زبان لاتینی داشتند. در نتیجه این ترجمه در اروپا، حرکت توسعه علوم آغاز شد...»