خطر شیوع تفکر ناسیونالیسم ایرانی (زلال بصیرت)
فرمایش رهبری درخصوص لزوم انقلابی ماندن حوزه، نوعی هشدار تلقی میشود و در واقع به اين معنا است که حوزه در معرض آفت دورشدن و جدا شدن از انقلاب قرار گرفته است. حقیقت این است که ایشان خطری را احساس میکنند که کمتر كسي به آن توجه کرده و آن خطری است که متوجه اصل انقلاب است.
نقش برجسته دین در امور سیاسی و اجتماعی
بنده شرایط قبل و بعد از انقلاب و چهل سال بعد از انقلاب را درک کردهام؛ زمانی تلقی مردم از دین، تنها امور شخصی مانند نماز و روضه و عزاداری سیدالشهدا(ع) بود؛ نهایتاً داشتن محاسن نیز نشانه دینداري تلقی میشد، اما عرصه امور اجتماعی را خارج از حوزه دین تلقی میکردند؛ یعنی برای دین مجالی جهت دخالت در کسب و کار، امور سیاسی و فعالیتهای اجتماعی قائل نبودند؛ به عبارت بهتر میتوان گفت دینداران میتوانستند در امور دنیاییشان مانند سایر کافران دنیا باشند و تنها ظاهر دین را حفظ کنند.
بزرگترین کار امام راحل(ره) این بود که این فکر را عوض کرد و به مردم فهماند نماز و روزه فقط جزئی از دین هستند، نه تمام آن؛ امام(ره) به ما یاد داد که همه امور زندگیمان باید تابع دین باشد، مخصوصاً رفتارهای اجتماعی و سیاسی؛ این جمله معروف امام(ره) که بخش اعظم فقه مربوط به امور سیاسی و اجتماعی است، ناظر به همين امر است.
این تفکر از سوي انقلابیون نسل اول جدی گرفته شد و در اعمالشان نیز کمابیش ظهور يافت؛ بروز دینداری در امور اجتماعي در اين نسل تا حدي پيش رفت که حتی با مظاهر اشرافیگری نیز مخالف بودند؛ بهعنوان مثال مهريه زیاد برای زن را زشت میدانستند و گاهی یک دوره تفسیرالمیزان يا كتابهاي مذهبي ديگر به عنوان مهريه قرار ميگرفت. آن نسل فهمیدند که دین باید در همه رفتارهای فردی و اجتماعیشان بروز و ظهور داشته باشد.
اما بعد از پيروزي انقلاب و بهويژه پس از رحلت امام(ره) تدريجاً نفوذ فرهنگ و سیاست غربی در بین مسئولان آغاز شد. در حاليكه تکیه کلام امام راحل(ره) اسلام و خداوند تبارک و تعالی بود، بعد از ایشان کسانی به مسئولیت رسیدند که روحیه انقلابی در آنها ضعیف بود و حتي در برخی كاملاً به فراموشی سپرده شده بود؛ امروز هم كار به جایی رسیده که بعضي از مسئولان صریحاً میگویند که دشمنی دشمنان، نه بهخاطر نظام اسلامی، بلكه بهخاطر دشمنی با ایران است! از اين افراد بايد پرسيد مگر شاه ایرانی نبود؟ چرا با او دشمن نبودند؟ امام(ره) مكرراً میفرمود دشمنان، از اسلام سیلی خوردهاند؛ رهبر معظم انقلاب هم میفرمایند دشمنی آنها به خاطر انقلاب و نظام اسلامی است.
خطر جدا شدن حوزهها از انقلاب
برخی به این باور رسیدهاند که زماني كه مردم خودشان رأی میدهند و رئیسجمهور را انتخاب میکنند، چه لزومی دارد که رهبری وجود داشته باشد و اصلاً ولایت فقیه برای چیست؟! مگر کشورهای ديگر رهبر دارند؟!
رهبری از مدتها قبل حس کرده بودند که در برخی جاها این تفکر انقلابی رو به افول نهاده است، از همین رو ايشان ضمن هشدار در اين زمينه به مسئولان، حوزویان و دانشگاهیان فرمودند انقلابی باشید. اگر رهبری چنین خطابی را به حوزهها نیز دارند، به اين معنی است كه خطر جدا شدن از انقلاب براي حوزهها نیز وجود دارد و ممکن است ما هم فراموش کنیم که بخش اعظم فقه مربوط به امور سیاسی و اجتماعی است.
تفکر انقلابی سبب تشکیل نظام اسلامی شد که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد، نماد نظام اسلامی، ولایت فقیه است و اغلب کشورها نظام اسلامی ایران را با این نماد میشناسند؛ همه دشمنیها با اين نماد نیز به اين دليل است كه او ضامن اسلامیت نظام است.
اعتقاد برخی مسئولان به ناسیونالیسم ایرانی
امروز برخی از مسئولان بهراحتی با اوامر وليفقيه مخالفت میکنند؛ هرچند در ظاهر دائماً از رهنمودهای رهبری تشکر میکنند، اما در عمل برخلاف فرمایشات ایشان عمل میکنند. چنین كساني باور ندارند كه اسلام ميتواند کارآیی داشته باشد و مشکلات را حل کند.
دشمن زمانی به ما احترام میگذارد که ما دست از دین خود برداريم و برای او نوکری کنیم، بر اساس آيات قرآن بدون شك عزت فقط از آنِ خداوند، رسول خدا و مؤمنین است؛ اما متأسفانه رفتار بعضي از مسئولان حاكي از آن است كه اعتقادی به اين امر ندارند؛ تا جايي كه حتي در ادبیات بعضي از ايشان «اسلام» جای خود را به ایرانیگرایی و ناسیونالیسم داده است؛ یعنی همان شعاری که شاه با عنوان «ناسیونالیسم مثبت» مطرح میکرد!
من هرگز باور نمیکردم که يكي از دولتمردان نظام اسلامي صریحاً بگوید دشمنی آمریکا به خاطر نظام نیست، بلکه بهخاطر ایران است!! رهبری این خطر را از مدتها قبل پیشبینی میکردند که دائماً بر انقلابیگری و لزوم انقلابی ماندن تأکید داشتند.
ایرانیگرایی یعنی پشت پا زدن به همه ارزشهای الهی و انسانی؛ یعنی همان رفتار ترامپ كه پرچم آمریکا را بغل کرده و میبوسد و با اين كار خود نشان میدهد که حقوق بشر، صلح و نظایر آن، حتی بر اساس قرائت خودشان، هیچ ارزشی برايشان ندارد و آنچه مهم است، آمریکاست.
اینکه دولتمردی بگوید اگر دشمنان ما با اسلام مخالف بودند، باید با عربستان هم دشمني میکردند، سخنی اشتباه است؛ البته آنها با اسلام قلابی مخالف نیستند؛ آنها با اسلامی که پادشاه آن با تاچر مشروب بخورد، مخالف نیستند؛ آنها با اسلامی که حاکمانش بمبهای خریداری شده از غرب را به نام اسلام بر سر ملت مظلوم همدین، همزبان و همنژاد خودشان در یمن بريزند، مخالف نیستند؛ آنها با نظامی مخالفند که بخواهد پرچم اسلام ناب را در جهان بلند کند.
وظیفه ما در این شرایط چیست؟
در وهله اول ما باید از الگویی به نام «امام خمینی(ره)» بهره بگیریم و همانند او محور همه کارهايمان را «خدا» قرار دهیم و بدانیم که عزت، از آنِ خدا، رسول و مؤمنین است. پس از باور قلبي به اين مسئله، باید بدانیم بزرگترین خطر براي چنين اعتقادي این است که افرادی، بیدینی را به عنوان دین به ما قالب کنند. لذا باید دین را درست بشناسیم، تا كساني دین انحرافی را به ما قالب نكنند. همچنين بكوشيم دیگران را هم با دين صحيح آشنا كنيم.
شناختن دین صحيح، شناساندن آن به دیگران، بنا گذاشتن بر عمل به دین و خودسازی برای ثبات قدم در این مسیر، مهمترین وظایف ما هستند و بايد بدانیم که اگر در این مسیر صادق باشيم، خداوند نیز وعده داده كه «لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُه».
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار با جمعی از طلاب و دانشجویان شرکتکننده در دورههاي آموزشي «طرح ولایت»، قم؛ 5/4/97
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.