راه رسیدن به كمال ايمان از نظر امام رضا(ع)
منصور پورمحیطی
***
بر اساس آموزههای قرآن، ایمان همانند دیگر امور معنوی دارای مراتب تشکیکی و درجات متعدد و متنوعی است که گویی میان درجه پایین با درجه بالای آن هیچ ارتباطی نیست، همان طوری که چنین گمانی میان نور خورشید و نور کرمک شبتاب پدید میآید. تلاش انسان در زندگی دستیابی به مراتب عالی و برتر ایمان است که تنها از راه علم و عمل شدنی است؛ زیرا تنها با این دو بال است که میتوان بالا رفت.(فاطر، آیه 10)
درجه ایمانی هر کسی به معنای درجه معرفتی و ارادی اوست؛ زیرا ایمان، خروجی جزم اندیشهای و عزم ارادی است که عقل نظری و عقل عملی آن را میسازد. انسانی که به معرفتی دست یافته باشد و به آن قطع و یقین داشته و سپس بر اساس آن نیت قلبی و انگیزه هایش را شکل دهد و عزم نماید تا به آن دست یابد، به ایمان دست یافته است؛ زیرا ایمان پیوند عقل و قلب، علم و عمل، و جزم و عزم است.
اما پرسش این است که چگونه میتوان به درجات و مراتب عالی ایمان دست یابد و ایمان خود را تکمیل کرد و به کمال ایمان دست یافت؟ امام رضا(ع) درباره نحوه تکمیل حقیقت ایمان میفرماید: لا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَهًَْ الايمـانِ حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ثـَلاثٌ: اَلتـَفـَقـُّهُ فى الدّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَهًِْ وَالصَّبْرُ عَـلَى الرَّزايا؛ هيـچ بندهاى به كمال حقيقى ايمان نمىرسد، تا اينكه اين سه خصلت در او باشد: دين شـناسى و ژرف اندیشی در دین، و اندازه و برنامه ريزى نیکو در معیشت و معاش زندگى، و شكيبايى بر سختيها و ناملايمات. (تحف العقول، ص 446)
از نظر امام رضا(ع) چنین عناصری میتواند نقش کلیدی در اکمال ایماناشخاص داشته باشد و گرنه نمیتوان از کمال ایمان سخن به ایمان آورد؛ زیرا کسی که در دین ژرف اندیشی نمیکند و همه ابعاد معرفتی و نظری آن را درک نمیکند نمیتواند به فلسفه زندگی اسلامی بر اساس آموزههای ایمانی دست یابد؛ زیرا ممکن است همانند برخی از مسلمانان به جبرگرایی رو آورد و این گونه ظلم و ستم دیگران را بپذیرد و منظلم شود و یا افکار و عقاید باطلی را به عنوان اسلام پذیرفته و سبک زندگی خود را بر اساس آن شکل دهد؛ چنانکه عدم تفقه در دین موجب ایجاد و شیوع مذاهب باطلی چون تکفیریها و وهابیها و بهاییها و مانند آن شده است.
اگر کسی به حقیقت اسلام دست یابد و با ژرف نگری و تفقه، حقیقت آن را دریابد میداند که رابطه میان دنیا و آخرت بسیار ظریف و دقیق است که میبایست آن را مراعات کند. پس هم دنیا را مزرعه آخرت دانسته و با حفظ اصالت به آخرت به دنیا به عنوان کشتزار و به آخرت به عنوان زمان و محل درو توجه مییابد(انعام، آیه 120؛ اعراف، آیه 147) و هم در زندگیاش به اعتدال و دور از افراط و تفریط میپردازد(فرقان، آیه 67 و خواهان حسنات دنیا و آخرت میشود.(بقره، آیه 201)
از حضرت رضا(ع)پرسيدند: انَّ اَبَاالحَسَنِ سُئِلَ عَنْ اَفْضَلِ عَيْشِ الدُّنْيا، فَقالَ: سِـعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَهًُْ الْمُحِـبّينَ؛ بهترين خوشى و لذّت دنيا چيست؟ فــرمـود: خـانه وسـيع و بسـيارى دوسـتان. (بحار الانوار، ج 71، ص 177)
پس اینکه زندگی دنیوی شخص خوب باشد یک اصل است و این گونه نیست که خداوند طیبات زندگی دنیوی را بر مومن حرام کرده باشد بلکه از ایشان خواسته بهترینها را در زندگی به کار بگیرند و از آن سود برند؛ زیرا نعمتهای الهی در دنیا برای همگان است ولی در آخرت برای مومنان. پس استفاده از طیبات دنیوی امری نیک است و انسان مومن باید از حسنات دنیوی به خوبی بهره گیرد.
در همین ارتباط امام رضا(ع)بر توسـعه بر خـانواده تاکید داشته و میفرماید: يَنْبَغى لِلرَّجُلِ اَنْ يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ لِئـَلاّ يَتَمـَنَّوْا مـَوْتـَهُ؛ سزاوار است كه مرد، در هزينهها و خرجها بر خانواده خود توسعه و گشايش دهد، تا آرزوى مرگش را نداشته باشند. (من لا يحضره الفقيه، ج 23، ص 68)
البته امام رضا(ع) مـال انـدوزى را نـكوهش میکند؛ زیرا بهره مندی از طیبات زندگی چیزی است و مال اندوزی چیز دیگر است؛ چرا که مال اندوزی نشان دهنده خصلتهای نادرستی در شخص است که این گونه خودش را نشان میدهد. ایشان میفرماید: لا يَجْتَمِعُ الْمالُ اِلاّ بِخِصالٍ خَمْسٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ وَ اَمَلٍ طَويلٍ وَ حِرْصٍ غالِبٍ وَقطيعَهًْ الرَّحِمِ وَ ايثارِ الدُّنْيا عَلَىالآخِرَهًِْ؛ هـرگز ثروت جمع و اندوخته نمىشود، مگر بـا پنـج خـصلت: بخـل شـديد، آرزوى دور و دراز، حـرصِ غالب، قطع رحـم و برگزيدن دنيا بر آخـرت. (كشف الغمّه، ج 3، ص 84)
همچنین از مهمترین بازتابهای ایمان حقیقی در زندگی، صبربر سختیها و مشکلات است؛ زیرا کسی که ایمان به مالکیت و حکمت و قدرت الهی داشته باشد میداند که با هر مشکلی که مواجه میشود یا ابتلایی برای ظرفیت بخشی است یا عذابی برای تنبیه و عبرت گیری؛ پس مصلحت و حکمت الهی را به اجمال میداند حتی اگر به جزئیات آن آگاه نباشد بنابراین، صبر پیشه میگیرد و آن را به حکمت الهی و مصلحت خود نسبت میدهد و بر آن، صبر جمیل داشته و جزع و فزع نمیکند.(حدید، آیات 22 و 23)
بنابراین، یک مومن را میتوان به سادگی در رفتارش شناخت؛ زیرا اهل تفقه در دین ، میانهروی و اعتدال و نیکویی در معیشت و صبر در مشکلات است.
حق مداری با محور امامان(ع)
از نشـانههاى مـؤمن
در همین چارچوب امام رضا(ع) نشانههای دیگری را نیز بیان میکند تا به ما بیاموزد که اگر مدعی اسلام و ایمان هستیم میبایست این گونه رفتار کنیم. پس برای محاسبه نفس و خودارزیابی نسبت به وضعیت ایمانی خود و نیز محاسبه و ارزشگذاری ایمان دیگران میتوانیم به نشانههای ایمان غیر از موارد پیش گفته به موارد دیگری نیز توجه داشته باشیم که از جمله آنها مدیریت خشم و نیز مراعات حق در همه احوال است.
امام رضا(ع) فرمود: اَلْمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنْ حَقٍّ، وَ اِذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ، وَ اِذا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّهِ؛ مؤمن، هرگاه خشمگين شود، غضبش او را از حق بيرون نمى برد و هرگاه خرسند شود، خوشنودياش او را به باطل نمى كشاند و هرگاه قدرت يابد، بيش از حق خودش بر نمى دارد. (بحار الانوار، ج 75، ص 355)
میدانیم که انسانها در هنگام خشم از تعادل رفتاری بیرون میروند و هیجانات ناشی از غضب رفتاری را موجب میشود که پشیمان آفرین است و آدمی پس از آنکه خشمش فروکش کرد از بسیاری از گفتهها و کرده هایش پشیمان میشود و نشانههای ندامت بر چهره و رفتارش ظاهر میشود که گاه، چون کار از کار گذشته دیگر پشیمانی سودی ندارد.
انسان مومن همواره حق مدار است و میکوشد تا به هر شکلی شده دور باطل نگردد، بلکه حق محور و حق مدار باشد؛ چنانکه امام علی(ع) این گونه بود به طوری که پیامبر(ص) میفرماید: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ؛ علی با حقّ است و حق با علی. هر کجا علی باشد، حق هم آنجاست.(الأمالی للصدوق، ص 89؛ الجمل، ص 81؛ الأمالی للطوسی، ص 548؛ کفایهًْ الأثر فی النص علی الأئمهًْ الإثنی عشر، ص 20؛ سنن الترمذی، ج 5، ص 633؛ الإمامه و السیاسه، ج 1، ص 98؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135؛ تاریخ مدینهًْ دمشق، ج 42، ص 448؛ المناقب، ص 104)
از همین رو امام رضا(ع) بر اساس همین روایات و آیات قرآن از جمله آیات 61 سوره آل عمران و 33 سوره احزاب و مانند آنها محبت آل محـمّد را معیار رستگاری و نجات میشمارد و دشمنی ایشان را معیار باطلگرایی میداند.
امام هشتم (ع) فرموده است: لايُحِبُّنا كافِرٌ وَلا يُبْغِضُنا مُؤْمِنٌ، وَ مَنْ ماتَ وَهُوَ يُحِبُّنا كانَ عَلَى اللّهِ حَقّا اَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنا؛ هيچ كافرى ما را دوست نمى دارد و هيچ مؤمنى دشمن ما نمى شود. هركس با محبّت ما اهل بيت بميرد، بر خداوند حتمى است كه او را در قيامت با ما برانگيزد. (مسند الامام الرضا ، ج 1، ص 358)
کسی که میخواهد به عزت و صلاح در زندگی دنیا برسد و امور دین و دنیای وی به صلاح باشد باید تحت رهـبرى امامان(ع) در آید و از ایشان جدا نشود. از این رو امام رضا فرموده است: اِنَّ الإمامَهًْ زِمامُ الدّينِ وَ نِظامُ الْمُسْلِمينَ وَ صـَلاحُ الدُّنيـا وَ عِـزُّ الْمـُؤْمِنينَ؛ امامت و رهبرى، رشته دارى دين و نظام بخشى مسلمانان است و مـوجب اصـلاح دنيـا و عزّت و سربلندى مؤمنان است. (اصول كافى، ج 1، ص 200)
این رهبری تنها در حالت زنده بودن آنان نیست؛ بلکه آنان به علت آنکه فانی در خدا و باقی به او هستند، از مقام عندالله در همه حضرات حضور دارند و تفاوتی میان زنده و مرده آنان نیست؛ زیرا آنان همواره از حیات کامل برخوردارند و میتوانند در کائنات به اذن الهی تصرف داشته باشند. از همین رو زیارت آنان همان طوری که در هنگام حیات ایشان فرض و واجب برای اکمال اعمال عبادی و اتمام آن است. همچنین زیارت آنان در زمان ممات نیز چنین جایگاه و منزلتی دارد.
از این رو آن حضرت (ع) درباره زائـر قبر خویش میفرماید: اِنَّ زُوّارَ قَبْرى لَأَكْرَمُ الْوُفُودِ عَلَى الله ِ يَوْمَ الْقِيامَهًِْ، وَ ما مِنْ مُؤْمِنٍ يَزُورُنى فَيُصيبُ وَجْهَهُ مِنَ الْماءِ اِلاّ حَرَّمَ الله تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النـّارِ؛ زائران قبرم از گرامى ترين گروههايىاند كه روز قيامت، بر خدا وارد مى شوند. هيچ مؤمنى نيست كه مرا زيارت كند و در راه زيارتم بر چهرهاش قطره آبى بچكد، مگر آنكه خداى متعال، بدن او را بر آتش دوزخ حرام مى كند. (عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 248)
این حضور و زیارت در نزد ایشان در حال حیات و ممات، خود نشانهای از ایمان و در چارچوب اصل ولايـت و بـرائت یعنی تولی و تبری است. از این رو آن حضرت(ع) در نوشته خود به مأمون، فرموده است: حـُبُّ اَوْلِياءِ الله واجِبٌ وَ كَذلِكَ بُغْضُ اَعْدائِهِمْ وَ الْبَرائَهًْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَئِمَّتِهِمْ؛ دوستى با دوستان خدا واجب است، همچنين دشمن داشتن و بيزارى جستن از دشمنان دوستان خدا و سران آنان واجب است. (وسائل الشيعه، ج11، ص433)
دامنه و گستره این محبت و تولی و تبری چنان گسترده و فراگیر است که حتی به صالحان از شیعیان نیز میرسد به طوری که اگر کسی میخواهد خود را در سبک اسلامی زندگی ببیند میبایست زیارت و دیدار صالحان از شیعیان را به عنوان یک ملاک در زندگی خویش قرار دهد و این گونه با ارتباط با شیعیان صالح خود را در مسیر درست زندگی اسلامی و هدایت قرار دهد و از آثار و برکات آن بهره مند شود. از امام رضا(ع) روايت است که فرمود: مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى زِيارَتِنا فَلْيَزُرْ صالِحى مَوالينا يُكْتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا؛ هركس نتـواند ما را زيـارت كنـد، دوستان و پيروان شايسته ما را زيارت كند، تـا پاداش زيـارت مـا برايش نوشـته شـود. (مسند الامام الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 254)