نگاهی به زندگی و آثار شاعر نامآور انقلاب «سپیده کاشانی»، به انگیزه قرار گرفتن در آستانه سالروز ولادت این بانوی هنرمند - بخش اول
من ایرانیام،آرمانم «شهادت»
رضا اسماعیلی
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزي، به تيرم بدوزي
جدا سازي اي خصم، سر از تن من
کجا مي تواني، ز قلبم ربايي
تو عشق ميان من و ميهن من
من ايراني ام، آرمانم شهادت
تجلي هستي است جان کندن من (1)
***
در تاريخ ادبيات هزار ساله ايران، شمار بانوان شاعر و نويسنده ، معدود و انگشت شمار است. دليل اين امر، محدوديتهايي است که در طول تاريخ زنان را از فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي باز داشته است. با ظهور اسلام، زن هويتي دوباره يافت و اين فرصت را به دست آورد که توانمنديهاي اجتماعي، علمي، فرهنگي و... خود را با حفظ عصمت، وقار و متانت به منصه ظهور برساند.
با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي ايران به رهبري داهيانه حضرت امام خميني (قدس سره الشريف ) در بهمن ماه 1357، بانوان مسلمان ايراني يک بار ديگر اين فرصت خجسته را به دست آوردند که با اقتدا به بانوان نمونهاي همچون حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زينب کبري(س) ، در عرصه فعاليتهاي اجتماعي حضوري شايسته داشته باشند. زنان مسلمان ايراني در عصر انقلاب اسلامي با حضور افتخار آميز و تأثير گذار خود در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، به جهانيان ثابت کردند که عليرغم تبليغات مغرضانه اسلام ستيزان، در جهانبيني اسلامي، زن موجودي ضعيفه، ناتوان و وابسته به مرد نيست، بلکه انساني آگاه و تاريخساز است که در برهه هاي حساس تاريخي ميتواند پا به پاي مرد به ايفاي نقش بپردازد و سرنوشت خويش را بسازد.
ذکر اين مقدمه به خاطر ورود به فصل زندگي «سپيده»ي شعر انقلاب، سپيده کاشاني بود. بانوي نمونه اي که برگ برگ زندگي پر افتخار او ، سرشار از تلاش و تکاپوست. بانوي مسلماني که با حفظ عصمت و حجاب خويش، تا آخرين روز حيات در صحنه فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي حضوري شايسته و تأثير گذار داشت.
حضور درخشان سپيده به عنوان يک بانوي شاعر مسلمان در عرصه فعاليتهاي ادبي و هنري، در شرايطي که دشمنان اسلام و انقلاب مترصد آن بودند که نظام جمهوري اسلامي را در چشم مردم جهان، نظامي عقب مانده، متحجر و مخالف با فعاليتهاي اجتماعي زنان در جامعه معرفي کنند؛ حضوري معنادار و ارزنده بود که بر روي همه القائات مغرضانه دشمن خط بطلان ميکشيد.
اين شاعر نام آشنا و بلند آوازه، يکي از چهره هاي مستعد و درخشان شعر انقلاب بود. او در مدت کوتاه حيات پر برکت خويش، با طبعي سليم و قريحه اي سرشار، آثاري قابل تأمل و خواندني از خود به يادگار گذاشت. آن شاعر نجيب، سپيد انديش و پاک نهاد، در کنار جايگاه والاي ادبي خويش، نمونه يک انسان نيک سيرت و پارسا نيز بود. انساني با برجستگيهاي اخلاقي بسيار و اعتقاد و باوري روشن و عميق.
خدا باوري، دينمداري، حق جويي، عدالت خواهي، انسان دوستي، و پايبندي به اصول و مباني اخلاقي، از ويژگيها و مولفههاي ذاتي و محتوايي اشعار اين شاعر انقلابي و ارزشمند است که در واژه به واژه سروده هاي از دل بر آمدهاش جلوهگري مي کند.
فصل آغاز؛ لبخند به زندگی
سرور اعظم باکوچي، فرزند حسين باکوچي، معروف به «سپيده کاشاني» در اولين روز از مرداد ماه سال 1315 (2 ) در خانوادهاي متدين و اصيل در کاشان، شهري که خونگرمي، مهرباني و اصالت مردمانش زبانزد عام و خاص است، ديده به جهان گشود. شهري با شکوهي عرفاني و خيال انگيز که هر مسافري را بي اختيار مجذوب خويش مي سازد.
آري، سپيده در کاشان - شهر عشق و عرفان و هنر - زندگي را به تجربه نشست. شهر بزرگان و نام آوراني همچون: فيض کاشاني، محتشم کاشاني و شاعر صداي پاي آب، سهراب سپهري. سپيده به زادگاه خويش کاشان عشق ميورزيد. او اين عشق و شيفتگي را در شعري زيبا که در قالب نيمايي سروده، اين چنين به تصوير کشيده است:
آه ! اي خفته به دامان کوير
اي نگين تاريخ
من شکفتم در تو
در تو من روييدم
سبز شدم
و به انداره يک قرن بهار
در تو شادي کردم
و به حجم همه باران ها
گرييدم
قلب من کوچه توست
به صداي قلبم گوش بده...(3)
سپيده در خردسالي، قرآن را به همت مادر خويش فرا گرفت. پدرش نيز که مردي اهل مطالعه و ادب دوست بود، جانش را با حلاوت شعر وادب پارسي آشنا ساخت و روح لطيفش را با شعر بزرگاني چون مولانا، سعدي و حافظ پيوند زد؛ چنانکه خود ميگويد:
«من آخرين فرزند خانواده بودم و در دامان پر مهر و محبت مادري متدين و هنر دوست رشد کردم و بزرگ شدم. خيلي کوچک بودم که قرآن را از مادرم آموختم و هم با او بود که به مقابله آيات مبارک قرآن مي نشستيم. رفته رفته علاوهبر فرا گرفتن قرآن و دروس مدرسه با راهنمايي پدر و مادر، روز به روز بااشعار شعراي نامي سرزمين مان - خصوصا حافظ - آشنا و مانوس ميشدم ، از همان دوران بود که شور شعر به طريق ابتدايي در جان من نشست.» (4 )
وي در سال 1322 پا به دبستان گذاشت و تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه 17 دي به پايان برد. جالب است بدانيد كه در اواخر دوره دبستان و در سن يازده سالگي اولين شعرش را سرود. (5 ) دوره متوسطه را نيز با موفقيت در کاشان پشت سر گذاشت. او در سال 1331 - در سن شانزده سالگي - با جواد عباسيان که از اقوامش بود ازدواج کرد.
حاصل اين ازدواج سه فرزند به نام هاي سعيد، سودابه و سيامک (علي ) است. بعد از ازدواج - به نيت ادامه تحصيل در دانشگاه - به همراه همسرش به تهران کوچيد و تا پايان عمر در اين شهر اقامت گزيد.
فصل حضور؛ بيعت با امام و انقلاب
«آغاز شعري من به طور جدي از سال 1348 بود. در سال 1352 دفتر شعري به نام «پروانههاي شب» از من به چاپ رسيد که همه شعرهاي آن به فضاي اختناق آور آن زمان اشاره داشت. در حالي که آنچه در آن به چاپ رسيده بود، همه آن چيزي نبود که مي بايد به چاپ ميرسيد. زيرا به خاطر حساسيت حکومت جابرانه وقت، اکثر شعرهاي آن را حذف کرده بودند.» (6 )
هر چند که «سپيده» همکاري خود را با مطبوعات از سال 1348 آغاز ميکند، و همچنانکه خود گفته است اولين دفتر شعر خويش را در سال 1352 به دست چاپ ميسپارد، ولي جاي انکار نيست که بعد از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، به عنوان يک شاعر زن مسلمان، هويت پيدا مي کند و به جرگه شاعران انقلاب ميپيوندد و همپاي ديگر شاعران رسالت مدار و متعهد، در سنگر شعر، به پاسداري از آرمانهاي بلند انقلاب اسلامي ميپردازد.
سپيده کاشاني در زمره شاعراني است که با لبيک به حضرت امام و براي پاسداري از آرمان هاي مقدس انقلاب، با افتخار در اين مسير روشن قرار مي گيرد. وي در بخشي از زندگينامه خودنوشتش درخصوص تأثير پذيرياش از انقلاب و امام، چنين ميگويد:
«در سال 1357 که نسيم روح نواز انقلاب اسلامي ايران با عنايت پروردگار و تحت فرامين رهبر گرامي اسلام امام بزرگوارمان خميني بزرگ وزيدن گرفت، زمان فعاليت مداوم هنرمندان متعهد ما نيز فرا رسيد تا آنچه را که در توان دارند براي استمرار و استقرار جمهوري اسلامي به کار برند. در اين هنگام پر هنگامه من نيز سعي کردم تا براي تحکيم و استواري ستون اين بناي با شکوه، با عظمت و جوان، ذره اي ناچيز و سنگريزهاي هر چند کوچک باشم. اينک چند سالي است که در اين راه پر نشيب و فراز با همه بضاعت ناچيزم به طور مداوم در راه خدا و براي خدا و با توکل بر خدا پيش رفته ام» (7 )
همچنانکهاشاره شد، وي با همين انگيزه مقدس در سال 1352 اولين دفتر ازسرودههاي خويش را با عنوان «پروانههاي شب» به دست چاپ ميسپارد. اين مجموعه شعر در بر دارنده اولين تجربههاي ادبي شاعري متعهد و درد آشناست. شعرهاي اين دفتر طي سال هاي 47 تا 52 سروده شدهاند.
بلند اخترم، رهبرم از ره آمد
با پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه 1357 ، سپيده در شمار اولين شاعراني است که بازگشت پيروزمندانه امام خميني را با زبان شعر به تصوير مي کشد و اين روز با شکوه و سرنوشت ساز را در حافظه تاريخ به ثبت مي رساند:
چارده قرن بسي گل وا شد
از يکي روح خدا پيدا شد
گلي آزاده ز صحراي خمين
خونش آميخته با خون حسين
گل صد برگ خرد، پر افشان
آمد و آمد و آمد چون جان
آمد و داروي بيماران شد
چلچراغ ره بيداران شد
شد ز آزادگياش سرو خجل
چون به پا خاست ، نگون شد باطل (8)
اين شاعر فرهيخته و رسالت مدار ، بعد از پيروزي انقلاب ، به خاطر اعتقاد راسخي که به اسلام و انقلاب اسلامي داشت، با عزم و ارادهاي جديتر در عرصه فعاليت هاي فرهنگي ظاهر شد. او از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب همکاري خود را با مطبوعات آغاز کرد و براي مدتي نيز مسئوليت صفحات ادبي مجله «زن روز» را عهدهدار شد.
در سال 1358 نيز به دعوت شهيد «مجيد حداد عادل» همکاري خود را با صداي جمهوري اسلامي ايران به عنوان نويسنده برنامههاي راديويي آغاز کرد و به عضويت شوراي شعر و سرود صدا و سيما در آمد که اين عضويت تا 10 سال ادامه يافت.
وي در دوران همکاري خود با شوراي شعر و سرود صدا و سيما، توفيق سرودن 40 قطعه شعر با موضوع انقلاب و دفاع مقدس را پيدا کرد که همه اين شعرها به صورت سرود اجرا شدهاند و در آرشيو صدا و سيما قابل دسترسي ميباشند. يکي ازمعروف ترين اين سرودها، سرود «من ايرانيام، آرمانم شهادت» است که از شعر آن در طليعه اين گفتار استفاده شده است.
از ديگر سرودههاي معروف اين شاعره نامدار انقلاب، سرود «سپاه محمد ميآيد» است. سپيده شعر اين سرود خاطره انگيز را در سال 1367 و بعد از ديدار با نوجواناني که پيروزمندانه از عمليات بازگشته بودند سروده است:
به بهمن ، سرآغاز فصل بهاران
برآمد گل نور از کوهساران
اسيران بند، اي رموز صبوري
گل سرخ مي جوشد از شاخساران
من از اوج پرواز دارم پيامي
براي شما، از گلي در جماران
که اي شب ستيزان دنيا، بشارت
سرود رهايي ست در ناي ياران
سپاه محمد ميآيد، سپاه محمد ميآيد
***
برادر ! شکفته گل آشنايي
فرو ريخت ديوارهاي جدايي
به ياران اسلام بادا مبارک
طلوع دگر بار اين روشنايي
قيامي ست قائم به آيات قرآن
عبادي ست ملهم ز عشق خدايي
به ميدان در آييم، بازو به بازو
بتازيم تا فجر صبح رهايي
سپاه محمد مي آيد، سپاه محمد مي آيد... (9)
وي در اين دوران حضوري جدي و تأثير گذار در عرصه فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي دارد. عضويت در شوراي شعر بنياد فرهنگي 15 خرداد و همچنين همکاري با «جمعيت زنان» از ديگر فعاليت هاي اين شاعر رسالت مدار و متعهد در طول اين سال هاست.
سال 1363 نيز براي اين بانوي شاعر، سالي پربار و خاطره انگيز است. سال ديدار با شهريار غزل ايران استاد شهريار. وي در اين سال به همراه اعضاي شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به ديدار شوق برانگيز استاد شهريار ميرود. شاعر منظومه جاودان «حيدر بابا» و غزل با شکوه «آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟» و علوي سروده بي بديل «علي اي هماي رحمت».
ديدار با چکاد غزل ايران براي سپيده شعر انقلاب ، ديداري به ياد ماندني و تأثير گذار است. بخصوص آنکه اين ديدار در معيت بزرگاني است که هر يک در عرصه شعر و ادب معاصر جز نام آوران و چهره هاي ماندگارند، بزرگاني چون : قدسي خراساني، مشفق کاشاني، گلشن کردستاني، حميد سبزواري، مهرداد اوستا و محمود شاهرخي.
ــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
1 - مجموعه آثار، انتشارات انجمن قلم ايران، تهران، چاپ اول 1389، ص 104.
2 - کاشاني، مشفق، خلوت انس، مجلد 2، انتشارات اطلاعات، تهران، چاپ اول 1388، ص 334. (در کتاب سخنوران نامي معاصر ايران، ج 3، ص 1736 نيز تاريخ تولد سپيده کاشاني 1315 آمده است. ولي در مجلد دوم تذکره ادبی شاعران دفاع مقدس که به همت پرويز بيگي حبيب آبادي در سال 1382 با عنوان «حماسه هاي هميشه» توسط نشر صرير چاپ شده ، تاريخ تولد اين شاعر معاصر 1313 قيد شده است.)
3 - مجموعه آثار، انجمن قلم ايران، تهران 1389، ص 430.
4 - يادهای سبز، به کوشش: عليرضا قزوه، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، تهران 1374، ص 25.
5 - اصلاني، محمدرضا، لاله کوير، سوره مهر، تهران، چاپ دوم 1387، ص 9.
6 - يادهاي سبز، به کوشش: عليرضا قزوه، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، تهران 74، ص 26.
7 - همان، ص 26.
8 - مجموعه آثار، انجمن قلم ايران، ص 154.
9 - همان، ص 493.