شمشیر عدالت!
سید محمدسعید مدنی
«ای که نزد ما در شمار خردمندان بودی! چگونه نوشیدن و خوردن را بر خود گوارا نمودی حالی که میدانی حرام میخوری و حرام میآشامی و کنیزکان میخری و زنان میگیری و با آنان میآرامی و از مال یتیمان و مستمندان و مومنان و مجاهدانی که خدا این مالها را به آنان واگذاشته، و این شهرها را به دست ایشان مصون داشته؟ پس از خدا بیم دار و مالهای این مردم را باز سپار، و اگر نکنی و خدا مرا یاری دهد تا بر تو دست یابم تو را کیفری دهم که نزد خدا عذرخواه من گردد، و به شمشیری بزنم که کسی را بدان نزدم جز که به آتش درآمد.
به خدا اگر حسن و حسین چنان کردند که تو کردی ازمن روی خوش ندیده، و به آرزویی نمیرسیدند، تا آنکه حق را از آنان بستانم و باطلی را که به سمتشان پدید شده نابود گردانم...
نهجالبلاغه، نامه شماره 41 خطاب به عبیدالله بن عباس یکی از کارگزاران حکومتی.
2- «العدل حیاه...»!، «الفقر، الموت الاکبر»!، فرهنگ توحیدی و سیره نبوی و محمدی(ٌص) و بالاخره مرام و روش علوی(علی(،) و فرزندانش)، مملو از آیات و احادیث و روایاتی است که در تقبیح بیعدالتی و نکوهش ستم و همچنین مذمت فقر و تنگدستی آمده است. این کتاب خداست که در بیان اهداف فرستادن پیامبران الهی میفرماید «... لیقوم الناس بالقسط...»(حدید/25) و همچنین «انالله یامر بالعدل والاحسان» (نحل/90) و... و این خاتم پیامبران محمد مصطفی(ص) است که «یک ساعت اجرای عدالت» را «بهتر از70 سال عبادت مینامد» واین علی مرتضی(ع) «تجسم عدالت مظلوم در تاریخ بشر» و شهید راه عدالت است که میفرماید «العدل حیاه الاحکام» و «ان القبح فی ظلم بقدر احسن العدل» (هر چقدر ظلم زشت است عدالت زیبا و نیک است.) اهمیت عدل تا آنجاست که در فرهنگ توحیدی اسلام، اسلامی که درغدیر «کامل» شد و در«عاشورا» تجلی یافت، آن را اصلی از «اصول دین» قرار داده است. در آیین توحید و سیره و مرام نمایندگان راستین و چهرههای مجسم وعینی آن، مبارزه خستگیناپذیر و بیوقفه در راه برپایی عدالت و ریشهکن کردن فقرو نابرابری از اهم واجبات و از مهمترین وظایف همگانی است که بیش از هر کس بر عهده حاکمان و امرا قرار دارد چرا که این دیدگاه به درستی «اصلاح» واقعی جامعه و سعادت فرد و اجتماع را در حاکمیت «اصل» عدل و گسترش عدالت میداند. این علی(ع) است که صریح و آسان اعلام کرده «بدون اجرای عدالت، هیچ چیز جامعه را اصلاح نمیکند»! اصولگرایی واقعی و اصلاحطلبی صادقانه در گرو باورداشت و عمل به این اصل است. این نباشد سیاهکاری وشعبده بازی و مردمفریبی است!!
سخن درباره «فقر» و مذمت آن نیز در این مکتب و آیین بسیار است. هشدارهای شدید و توصیههای اکید برای نابودی فقر و ریشهکن ساختن آن به عنوان یکی از اصلیترین موانع رشد مردم و پویایی و تکامل جامعه و عامل هزار بدبختی و نکبت و گرفتاری و بیماری که دامان فرد و خانواده و جامعه را میگیرد و سلامت ونشاط وامید و اعتماد را که لازمه حرکت جامعه به سوی پیشرفت و تعالی است سلب میکند به همه به ویژه سردمداران و دولتمردان و مسئولان حکومتی شده است. این نبی مکرم اسلام(ص) است که دست به سوی خالق بیهمتا بلند کرده است وتضرع میکند که «خداوندا، به تو پناه میبرم از گرسنگی که بد همدمی است!» و یا در جایی دیگر میفرماید «الفقر(یا الفقد) احزان، والحزن یهدم الجسد» (ناداری و فقر مایه اندوه بسیار است واندوه بدن را منهدم میکند) و باز این مولای متقیان (ع) است که فقر را «مرگ بزرگ» معنی میکند و در گور آرامیدن را بهتر از زندگی آمیخته به فقر میداند(القبر، خیر من الفقر) و هم ایشان است که خطاب به فرزند گرامی وبرومندش امام حسن مجتبی(ع) تذکر میدهد: «انسانی را که طلب روزی خود کند، ملامت مکن، چه هر کس روزی خود (وخانواده وعیال) را نداشته باشد، خطاهایش افزون میگردد.
اهمیت عدالت و ریشهکن ساختن فقر و تامین معیشت آحاد مردم تا آنجا حیاتی است که پیامبر خدا(ص) میفرماید: «فلولا خبز، ما صلینا»...! (کسی که نان ندارد، نماز هم ندارد.) حضرت علی بن موسی(ع) نیز در این باب سخن ارزندهای دارد: «طعم الماء طعم الحیاه و طعم الخبز طعم العیش»! (آب طعم زندگی مِیدهد و نان مزه زندگانی»! و این است که حیات و زندگانی این نمادهای عینی جبهه توحید و این دردانههای خلقت و این برگزیدگان خدا همه در راه برپایی و بسط عدالت ومبارزه بیامان و بیهراس در راه دفاع از مردم مظلوم و اقشار تنگدست وتودههای مردم وبا افراد وباندهای زیادهخواه متکاثر و محتکران مترف و گرانفروشان سودجو میگذرد و در راه رضای خدا هزینههای آن را حتی با بذل جان میپردازند.
3- « الله الله فی طبقه السفلی»! ارزش حکومت و ریاست در نزد علی(ع)، از بال ملخی و عطسه بزی کمتر است، مگر آنکه حکومت وسیلهای باشد برای یاری مظلوم و برقرار کردن عدالت وقسط و مبارزه با ظالم و کوبیدن ستمگر! و اینها شعار نیست. هست؛ اما فقط این نیست. خودش میفرماید: «ما امرتکم بشیء، فقد سبقتکم بالعمل».(حرفی نزدیم و شما را به کاری نخواندیم، مگر آنکه خوددر عمل به آن از شما پیشی گرفتیم.» این است که میبینیم سراسر زندگانی امیر مومنان(ع) در مقاطع مختلف، چه در عصر پیامبر(ص) و چه در دوره خلفا و علیالخصوص در دوره ریاست و خلافت، یکسره در دفاع از تودههای مظلوم و اقشار تهیدست و عامه مردم میگذرد. در دوران خلافتش در راه برپایی قسط و عدالت در جامعه لحظهای از پای ننشست و دراین راه چنان آشتیناپذیر بود که دوست وآشنا و خویش و حتی فرزند وعیال نمیشناخـت. (یکبار دیگر به اولین فراز این نوشته نگاه کنید.) به قول جرج جرداق همان متفکر مسیحی که علی را «صدای عدالت انسانی» میخواند و جهان گرفتار و انسان دربند امروز را برای نجات سخت محتاج او و شمشیر پرآوازه او میداند علی(ع) شخصیتی است که بر خلاف همه نظرات جامعهشناسانه و روانشناسانه پس از به قدرت رسیدن «انقلابیتر» میشود! و با نگاهی سیاسی اجتماعی به تاریخ این نتیجه عاید میشود که اصولا جنگهای معروف وسه گانه علی وشمشیرهایی که او در دوران خلافت خود زد همه علیه کروفر و عربده کشی قانون شکنان و گردنکشان زیاده خواه وضد عدالت وبرابری اجتماعی است. با کسانی که در پی تامین منافع نامشروع وتوقعات بیجا از علی(ع) انتظار همراهی و کنار آمدن و بیعملی ودم فرو بستن داشتند! و... وعاقبت هم جان بر سر این راه میگذارد. مگر نگفتهاند که: «و قتل فی محرابه لشده عدله». و مگر شهید والا مقام استاد مطهری ننوشت که «آن تصلب و انعطاف ناپذیری در عدالت برایش دشمنیها درست کرد. جنگ جمل وصفین به پا کردو...» با همه این کشمکشها و درگیریها وسنگ اندازیها علی(ع) از ساختن و آباد کردن و اصلاح مادی ومعنوی جامعه لحظهای غفلت نکرد تا آنجا که در اواخر عمر پر برکت خود این جمله عبرت آموز را فرموده است: «امروز در شهر کوفه همه دارای امکانات زندگی هستند و پایینترین افراد نان گندم میخورند، خانه دارند، و آب آشامیدنی خوب مینوشند». واین یعنی هیچ عاملی حتی توطئه و دشمنی خارجی نباید بهانهای شود برای غفلت از وظایف حکومتی درباره تامین نیازهای مردم و جامعه.
4- «ما اخشی علیکم الفقر، و لکن اخشی علیکم التکاثر» (من از فقر درباره شما نمیترسم، بلکه از تکاثر بر شما میترسم.) معنای این سخن رسول خدا(ص) شاید این باشد که هرچند فقر مادر و علت بسیاری از گرفتاریهای اجتماعی و نابه هنجاریها و انحرافات جامعه از دزدی وفحشا گرفته تا... اعتیاد وطلاق، است. اما با این همه فقر به خودی خود علتالعلل نیست و به نوبه خود یک معلول است. معلول فقدان یا عدم اجرای قوانین عادلانه، معلول عدم مبارزه قهر آمیز و آشتیناپذیر با متکاثران ومترفان و حرامخواران و مفسدان اقتصادی و زالوصفتان و فراهم شدن بستر نابرابری و تبعیض. چون قانون اجرا نمیشود ویا چون بد وناقص اجرا میشود، چون صاحبان سود وسرمایههای نامشروع در نزد بعضی تصمیم گیرندگان و مسئولان و ساختار قدرت نفوذ کردهاند، چون بعضی کارگزاران تنبل و بیعرضه و ناتوان بوده و یا آلوده به چرب و شیرین دنیا شده و به جای شنیدن دردهای مردم و آه طبقات مظلوم و بیپناه گوش به فرمان و آلت دست و برآورنده خواستههای نامشروع و تمنیات زیادهخواهان شدهاند و... فقر در جامعه پدیدار میشود. و به دنبال فقر سروکله انواع دردها و ناهنجاریها پیدا میشود که جسم و روح و روان جامعه را دربرمیگیرد و مردم را بیمار و فرسوده میسازد و بیتفاوتی و بیانگیزگی و یأس دامن جامعه را میگیرد و...شرایط برای سمپاشی و بازارگرمی تبلیغاتی دشمن که معمولا از زبان نوچهها و عقبههای داخلی آنها شنیده میشود هموار و زمینه مساعد برای پیشروی دشمن بینقاب و قسمخورده فراهم میآید.
5- « اجعل العدل، سیفک»! (عدالت را شمشیر خود قرار بده)! دشمن غدار بدنهاد اینبار و در آخرین ترفند و تهاجم مستقیم اقتصاد و معیشت و راحتتر بگوییم نان و سفره مردم را هدف قرار داده و مراکز و سازمانهای اقتصادی خود را به «اتاق جنگ» علیه این ملک و ملت ظلمستیز و عزتخواه تبدیل کرده است. جای درنگ و معطلی و دست روی دست گذاشتن و تنبلی و بیحسی نیست. باید با تجدید نظر در رویهها و روشها و بلکه تغییر اساسی در برخی از آنها و همچنین کنار گذاشتن یارانی که به هر دلیل مرد امروز و مخاطرات و مقتضیات آن نیستند و به میدان فراخواندن مردان مرد و صاحب غیرت مسئولیت محکمتر و مصممتر البته مدبرانه به مصاف مشکلات ناشی از دشمنیها برویم. دشمنیهایی که اگر از درون زمینه پیشرفت پیدا نکند هرگز از بیرون نخواهد توانست گزندی به این مردم و کشور برساند و کام دشمن را شاد سازد. و این سنت تاریخ و ناموس هستی است. البته همه به ویژه مسئولان و دولتمردان زودتر از این باید میجنبیدند و ابتکار عمل را بهدست میگرفتند، اما افسوس که بهجای توجه به هشدارها و رهنمودهایی که آنان را به اعمال «مدیریت جهادی» و بها دادن به «اقتصاد مقاومتی» و تولید داخلی میخواند خیلیها دل به «بیرون» و «خارج» و « دیگران» و...بسته بودند و به برجام و وعدههای دروغین غرب و... الخ. اما دیگر معطلی و فرصتسوزی بس است. باید کمربندها را محکم بست و دست به دست هم داد. باید با تاسی به آموزههای آیین توحیدی، به جهادی همهجانبه و خستگیناپذیر دست بزنیم. در این باره مردم تکلیفشان معلوم است آنها چهل سال و بلکه عمری است پای کشور و آبرو و عزتشان ایستادهاند. مردم به گواه تاریخ هیچ وقت به مملکت خود خیانت نمیکنند. در این راه مسئولان دولتی و کارگزاران حکومتی آنهایی که ردای مسئولیت را از مردم به امانت گرفتهاند بیشترین و حساسترین وظیفه را برعهده دارند. تکلیف دشمن هم معلوم است. او دشمن است و بینقاب دشمنی میکند وگستاخانه رجز میخواند و تهدید میکند. انتظار از مسئولان این است که هرقدر به مردم ضعیف و طبقات پایین جامعه و دردها و نیازهای آنان نزدیک میشوند از دشمنان به ویژه آنهایی که نقاب بر چهره زده و از ایرانی بودن فقط شناسنامهاش را دارند و بویی از دینداری و مردمدوستی و وطنخواهی نبرده و بهرهای از احساسات انسانی چون شرف و وجدان نداشته و از «درون» همراه و مطابق خواسته دشمنان بیرونی رفتار و اقدام میکنند بایستند و بدون اهمال و سستی و بینظارتی و توجیهگری و تعارف با آنها برخورد کنند و اجازه ندهند اینان، این متکاثران و محتکران و مترفان و... و نورچشمیها و اهل و عیال و خویشان آنها از پشت بر پیکر این ملک و ملت درگیر و حاضر در مصاف با دشمن خنجر بزنند و در محافل خود به ریش همه بخندند و مجاهدتها و جانبازیها و شهادتها و داغها و آرمانهای ملی و اعتقادی این مردم را به سخره بگیرند. باور کنیم و مدیران و مسئولان و دولتمردان ما با همه وجود باور کنند که خطر این جماعت بسیار بیشتر و توطئههای آنان بسیار کارآمدتر از دشمنان بینقاب و مزدوران پست و خبیث آنها چون تکفیریهای داعش است. بنابراین باید در مبارزه با آنان و تارومار کردن این «داعشیهای شرور اقتصادی» و اغلب خوش دک و پز و شیرینزبان هشیارانه عمل کنند و بیترس و هراس، علیوار به مصاف آنان بروند و شمشیر عدالت را بر سر آنها فرود آورند. این گام بزرگی است در جهت حاکمیت عدالت و عمل به آموزههای مکتب و پاسخگویی به خواستهها و مطالبات مردم و جلب قلوب و اعتماد آنها و بالاخره خنثی کردن توطئه دشمن و رسوا کردن او. و بدانیم در مرام علی(ع) و مکتبی که او با همه وجودش بدان باور داشت بهترین و کارآمدترین راه مبارزه با دشمن «عدالت» است: «بالسیره العادله، یقهر المناوی»!