نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
آتش کینه مدعیان اصلاحات و حامیان فتنه از شورای نگهبان باز هم زبانه کشید
انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی، مدعیان اصلاحات و فتنه گران وطن فروش را به تکاپوی حمله به شورای نگهبان انداخته است. افراطیون مدعی اصلاحطلبی که سابقه شورش علیه رای مردم و بزک دشمنان قسم خورده نظام را در سیاهه خود دارند، این بار البته در رسانههایشان آتش شدیدتری میریزند؛ از تهدید به تحریم انتخابات تا اتهام مالی! و در تازهترین حمله؛ هتاکی و گفتن مهملات به اسم انتقاد!
سرویس سیاسیـ
شورای نگهبان و خاصه دبیر آن از جانب توپخانه رسانهای طیف موسوم به اصلاحات سهمیه ثابت دارند. با توجه به این نکته مهمترین سوالی که به ذهن میرسد این است که چرا دبیر شورای نگهبان تا این اندازه مورد کینه و دشمنی رسانههای دشمنان (مانند بیبیسی و صدای آمریکا) قرار دارد؟ و اینکه چرا در داخل نیز روزنامههای زنجیرهای این خط را پیگیری میکنند؟!
زبانهای میخدار در دهانهای مدعی
روزنامه اعتماد دیروز در گزارشی تمام تلاش خویش را به کار بسته تا اینگونه به مخاطبان القا کند که رای دبیر محترم شورای نگهبان در رایگیریهای این نهاد بیشتر از یک رای است!
حتما روزنامه زنجیرهای اعتماد با توجه به شعارهای زیبای طیف مدعی اصلاحطلبی برای چنین ادعا یا شاید اتهام بزرگی شواهد و قرائنی مستدل دارد. ببینیم آیا چنین است؛
دلیلی که این روزنامه زنجیرهای برای این اتهام بیان کرده حیرت آور و تاسف انگیز است. دلیل روزنامه اعتماد برای آن ادعای بزرگ که آیتالله جنتی بیش از یک رای دارد این است: «حضور مدام و بلندمدت او در جايگاههاي اينچنيني شكي باقي نميگذارد كه احمد جنتي يكي از روحانيون تاثيرگذار است. شايد همين موضوع هم باعث شده تاثيرپذيري راي ديگران از راي و نظر جنتي، گزارهاي چندان دور از ذهن نباشد.»
آیا حضور بلندمدت در مناصب تاثیرگذار نظام دلیل چنین ادعایی میتواند باشد؟ در بخشی دیگر از این گزارش به گفته علی مطهری استناد شده که از قول دو سه نفر از اعضای حقوقدان شورای نگهبان گفته که آنها در مورد یک تصمیم شورا موافق نبودهاند اما به احترام دبیر شورا چیزی نگفتهاند؟! واقعا آقای مطهری اندکی به این گفته اندیشه نکرده که این اگر عیب هم باشد متوجه آن اعضای حقوقدان است یا دبیر شورا؟!
هتاکی روزنامه مدعی اخلاق و اصول حرفهای!
در بخشی از این گزارش به گفتههای علی مطهری، نماینده لیست امید و عضو هیئت رئیسه مجلس اشاره شده است: «مهمترين انتقاد من به آقاي جنتي اين است كه دافعه ايشان بيشتر از جاذبهشان است. به عبارت ديگر بيان ايشان چكشي و به تعبير شهيد مطهري ميخدار است...» برای این نماینده مجلس باید نوشت که ایکاش سر از پیلههای خودساخته بیرون میآوردیم تا ببینیم صاحبان زبانهای میخدار چه کسانی هستند و شاهد مدعا، از همین گزارش روزنامه اعتماد نمونهای را بیان میکنیم:
تاسف برانگیزترین جای این گزارش آن قسمت است که روزنامه اعتماد زبان به هتاکی میگشاید و کینههای درونی خود را از اعمال قانون با عبارات بیادبانه بروز میدهد. این در حالی است که طیف روزنامههای مدعی اصلاحات همواره در ویترین خود شعارهای اخلاق مدارانه و اصول حرفهای را تنها برای فریب مخاطبان قرار میدهند.
اعتماد در بخشی از گزارش خود سخنگوی محترم شورای نگهبان را یک عضو منفصل از جسم دبیر شورای نگهبان عنوان کرده و نوشته: «زبان منفصل آیتالله جنتی همین چندی پیش در دفاع تمامقد از رئیس تاکید کرد اعمال دیدگاههای آیتالله جنتی در شورای نگهبان واقعیت ندارد»!! راستی دلیل این همه هجمه و هتاکی و بیاحترامی علیه شورای نگهبان و دبیر این شورا و اخیرا آقای کدخدایی چه چیزی است و زنجیره ایها و مدعیان اصلاحات از چه چیزی ناراحت هستند و برای نیل به چه هدفی این هجمهها از داخل و خارج صورت میگیرد؟ در آیندهای نزدیک به صورت مفصل به این موضوع خواهیم پرداخت اما برای این مقال به بخشی از مصاحبه آقای کدخدایی با روزنامه شرق اشاره میکنیم: «كساني كه عليه مردم شورش كردند و آرامش مردم را سلب كردند طبيعتا نبايد انتظار داشته باشند كه شوراي نگهبان تاييدشان كند.»
شورای نگهبان خوب است فقط اگر با ما کاری نداشته باشد!
روزنامه شرق نیز در شماره دیروز خود گفتههای این نماینده مجلس را پوشش داد و از قول وی نوشت: «اصل نهاد شوراي نگهبان نهاد لازمي است و حافظ اسلاميبودن جمهوري اسلامي است.»
وی در واکنش به سؤالي مبني بر اينکه «ايراد شما به شوراي نگهبان معطوف به بحث نظارت استصوابي است يا ساير وظايف شورا را نيز دربر ميگيرد؟»، با بيان اينکه «بيشتر معطوف به نحوه اجراي نظارت استصوابي است»، گفت: «اگر خود نظارت استصوابي را هم درست بدانيم، نحوه اجراي آناشتباه است. او ادامه داد: «ردصلاحيت آقاي هاشميرفسنجاني براي انتخابات رياست جمهوري سال 92 هم از کارهاي اشتباه آقاي جنتي و شوراي نگهبان بود که درست در زماني که به مديريت و تجربه آقاي هاشمي نياز بود، به بهانه کهولت سن ايشان را رد کردند، درحاليکه آقاي ماهاتير محمد با 92 سال سن اکنون رئيس دولت مالزي است. ساير وظايف شورا مشکل چنداني ندارد.»
اظهارات علی مطهری به خوبی نشان دهنده این واقعیت است که مدعیان اصلاحات نهادهای قانونی کشور را تنها تا زمانی قبول دارند که این نهادها به وظایف قانونی خود عمل نکرده و نهادی خنثی و بیاثر باشند ولی اگر مانند شورای نگهبان به دقت وظایف قانونی و اسلامی خود را انجام دهند، مورد انتقاد قرار خواهند گرفت و تحت عناوین مختلفی چون انتقاد از نظارت استصوابی و... به این نهادها هجمه خواهد شد.
گیر سه پیچ بزک گران غرب
روزنامه ایران دیروز در گفتوگویی نوشت: «اروپا از تواناییهای فنی لازم برای ایجاد ساز و کارهای موازی برای به حداقل رساندن قدرت آسیبرسانی آمریکا و عملیاتی کردن تعهدات خود تا حدود زیادی برخوردار است. عزم سیاسی لازم برای این کار نیز به گواه تمام موضعگیریهای رسمی و اقداماتی که تاکنون انجام داده، وجود دارد. اما در مورد آنچه به اقدامات ایران مربوط میشود، به نظرم لازم است تدابیر و اصلاحاتی هم در این طرف برای تقویت تلاشها و تحکیم همکاریها انجام پذیرد. به عنوان مثال، ایجاد اصلاحات لازم در نظام بانکی کشور، ایجاد شفافیت در تعاملات مالی، تشدید مبارزه با فساد، تصویب و اصلاح برخی قوانین برای مبارزه با پولشویی، تحکیم ثبات سیاسی، تنشزدایی از فضای اجتماعی و این قبیل اقدامات داخلی میتواند در پیشرفت روند همکاریها- بهویژه همکاریهای بانکی- و ترغیب و جلب سرمایهگذاری به طرز قابل ملاحظهای کمک کند.»
معلوم نیست اروپا تاکیدش بر عدم ارائه تضمین به ایران را به چه زبانی باید بگوید تا حامیان دولت آن را باور کنند. ارگان دولت چه چیز را بزک میکند؟ مقامات اروپایی به تواتر و با صراحت گفتهاند «هیچ تضمینی به ایران نمیدهند»، «ما به خاطر ایران، درگیری استراتژیک و تجاری با آمریکا پیدا نخواهیم کرد و درگیر نخواهیم شد»، «هدف ما، مذاکرات جدید برای تکمیل برجام و در حوزههای موشکی و نقش منطقهای ایران است» حتی بسته پیشنهادی اخیر اروپاییها سرشار از کلی گویی و ابهام بود و برای چندمین بار ثابت کرد آنها به دنبال ادامه محدودیتهای هستهای و اجرای تعهدات ایران در برجام از طریق مذاکرات فرسایشیاند. جالب اینکه ارگان دولت توپ را به زمین ایران انداخته و بر اجرای مولفههایی تاکید کرده که همان لوایح ضد امنیت ملی متصل به FATF و پالرمو است. عوامل این کار گروهها و کنوانسیونها که مدعیان اصلاحات برایش یقه میدرند و ادامه برجام با اروپا را منوط به همکاری و پیوستن ایران به آنها جار میزنند، اگر ریگی به کفش نداشتند، جلوی تامین مالی داعش را میگرفتند.
اعتراف به همصدایی اروپا با آمریکا
برخلاف نوشتههای روزنامه ایران، آفتاب یزد دیروز نوشت: «اگر بپرسیم بین سه کشور فرانسه، آلمان و انگلستان کدام یک همراه و منطبقتر با سیاستهای بینالمللی آمریکا گام برمیدارند...باید بگوییم هر سه!...از اینجا به بعد با اروپای محافظهکارتری رودر رو خواهیم بود.»
با یک مرور کوتاه به راحتی پی میبریم که دولتهای اروپایی دقیقا مشابه رفتار خود در پسابرجام، ظرف دو ماه اخیر نیز سر سوزنی در مقابل کارشکنیهای آمریکا و محروم شدن ایران از حقوق برجامیاش واکنشی از خود نشان ندادند. از لحن طلبکارانه و دستوری اروپا به ایران برای اجرای یکطرفه تعهدات برجامی علیرغم خروج آمریکا از توافق تا اعلام صریح منافع مشترک با آمریکا و هم نظر بودن در مسائل موشکی و منطقهای با آمریکا از سوی مقامات اروپایی.
علیرغم اعتراف به رویکرد خسارت بار برجام از سوی مدعیان اصلاحات در ماههای گذشته، این جماعت با سانسور اظهارات روحانی مبنی بر مایوسکننده بودن بسته اروپا، برای چندمین بار ثابت کردند که بزک آمریکا و شرکای واشنگتن از هر امری برای این طیف بااهمیتتر است.
نگاه ارگان دولت به روابط ایران و روسیه
با وجود عصبانیت و آشفتگی مدعیان اصلاحات و بزک گران آمریکا و غرب از ارتقاء و گسترش تعاملات و همکاریهای ایران و روسیه، روزنامه ایران دیروز نوشت: «متأسفانه آنچه در رسانهها و بخشی از نخبگان فکری و سیاسی جامعه ما درباره روابط ایران و روسیه توأم با شکاکیت بازتولید میشود چندان جایگاهی ندارد. البته که تجربه تاریخی مثبتی از روابط ایران و روسها در ذهن ایرانیان وجود ندارد، اما در حال حاضر نه ایران، ایران دوره قاجار است و نه روسیه روسیه تزاری. نظام بینالملل متحول شده است. ایران به یک کشور باثبات و با نفوذ منطقهای بالا تبدیل شده است. روسیه هم اگرچه دیگر در جایگاه ابرقدرتی همانند اتحاد جماهیر شوروی نیست اما دارای پتانسیلهایی است که هر کشوری را به همکاری با آن ترغیب میکند. علاوهبر این در شرایطی که رقبای منطقهای ایران از عربستان و ترکیه و حتی اسرائیل سعی میکنند روابط خودشان را با مسکو گسترش دهند، مسلماً طرف ایرانی نباید با سطحی نگری به رابطه خود با روسیه نگاه کند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «...موضوع دیگری که این روزها رابطه ایران و روسیه را در بوته آزمایش قرار داده، خواست آمریکا و اسرائیل برای همراهی روسیه با آنها با هدف خروج نیروهای ایران از سوریه است. در چند ماه گذشته آمریکا با واسطهگری اسرائیل طرحی را مطرح کرده که بر اساس آن میخواهند از طریق اعمال فشار بر روسیه ایران را مجاب کنند که فعالیت خودش را در سوریه محدود کند و حتی کاملاً نیروهای خودش را از این کشور خارج کند. البته آنها در ازای این، پیشنهادی را هم مطرح کردهاند که آمریکا تحریمهایی که در جریان بحران اوکراین علیه روسیه وضع کرده است لغو کند. برخی منابع فراتر از این گفتهاند که آمریکا حاضر است حتی الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه را نیز به رسمیت بشناسد. اما واقعیت این است که چنین معاملهای در دیدار پیش روی پوتین و ترامپ در هلسینکی به چند دلیل شکل نخواهد گرفت. دلیل نخست اختلافات متعدد ژئوپلتیکی میان روسیه و آمریکا است. وسعت و عمق اختلافات به قدری است که دو طرف نمیتوانند به سادگی به یک تفاهم بزرگ دست پیدا کنند و چنین معاملهای انجام دهند. دلیل دوم ساختار سیاسی آمریکا است. ترامپ تنها شخص تعیینکننده در آن ساختار نیست... دیدار آتی رؤسای جمهوری روسیه و آمریکا فارغ از تبلیغات سیاسی نه در مورد ایران و نه در مورد خود روسیه دستاورد سیاسی بزرگی نخواهد داشت.»