kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۶۴۲۹
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۹
فوتبال ایران و جام جهانی

تیم ملی در روسیه خوش درخشید مبادا گرفتاری‌های کهنه فوتبال فراموش شود...!(نکته ورزشی)


سید محمد سعید مدنی

عملکرد و کارنامه تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام‌جهانی(روسیه-2018) رضایت‌بخش بود و موجب خشنودی علاقمندان شد.انصافا و بدون اغراق و تعصب هم نمایش ملی‌پوشان فوتبال ما در این مسابقات در مصاف با حریفانی صاحب فوتبال- حتی مراکش که به تازگی قهرمان آفریقا شده است-قابل قبول و به جرات می‌توان گفت فراتر از انتظار بود.
البته ما در اینجا با بعضی بحث‌ها و نظراتی که این روزها و بعد از انجام بازی‌های تیم ایران مقابل حریفان وبه ویژه پس از حذف تیم‌های اسپانیا و پرتغال مطرح می‌شود و از آن بوی «زیاده خواهی» به مشام می‌رسد کاری نداریم و حرفمان چیز دیگری است.
حرف ما اولا یادآوری این نکته است که کارنامه ونتایج تیم ملی فوتبال ایران قابل قبول و مثبت است و این معنی را اغلب کارشناسان داخلی و خارجی تائید می‌کنند و مهم‌تر از حتی این نظرات کارشناسی نظر ونگاه افکار عمومی و»مردم» است که به شکل و شیوه‌های مختلف به عملکرد ملی‌پوشان خود نمره قبولی می‌دهند ورضایت وخشنودی خود را از آن اعلام میدارند و ثانیا حرف مهم‌تر ما این است که جام جهانی بیست و یکم هرچه بود برای فوتبال ما تمام شد واکنون فوتبال ایران در آستانه فصل جدیدی قرار گرفته که از اوایل ماه آینده(مرداد) آغاز می‌شود.
 ما و به ویژه مدیران فوتبال ما باید چشم به آینده بدوزند و در پی ایجاد تمهیدات و فراهم آوردن شرایطی باشند که آینده روشن و بهتری را برای فوتبال ایران و خیل بی‌شمار هوادار آن رقم بزنند. حرف اصلی امروز ما و بعد از پایان کار تیم ملی در جام جهانی این است که مبادا با خوابیدن در باد سه بازی خوبی که تیم ملی در روسیه انجام داد وپناه گرفتن پشت کارنامه قبولی تیم ملی از گرفتاری‌ها و مشکلات قدیمی وآزار‌دهنده و دردهای مزمن وکهنه شده و بالاخره موانع ساختاری و فرهنگی که مانع از حرکت شتابنده فوتبال به سمت جلو می‌شود، غافل شویم و همه چیز را گل وبلبل جلوه دهیم و مسئولیت‌هایی را که در قبال فوتبال و اصلاح وضع نه چندان مساعد آن به ویژه از حیث اخلاقی و فرهنگی آن داریم فراموش کنیم.
در این باره همه کسانی که فوتبال ایران را می‌شناسند و به داشته‌های مادی وغیر مادی و سرمایه‌های پنهان و آشکار آن واقف هستند بارها نوشته و گفته و تذکر داده‌اند که توان و جایگاه این فوتبال فراتر از اینی است که حالا هست.
به دیگر سخن فوتبال ایران سال هاست به «حداقل» بسنده کرده است و به کمترین موفقیت‌ها دلخوش کرده و به آن شاد است و تلاشی جدی و حرکتی اساسی برای حرکت رو به جلو و به فعلیت درآوردن توانایی‌های ذاتی و قدرت بالقوه آن از سوی کسانی که مسئولیت مستقیم در قبال آن دارند صورت نمی‌گیرد.
 این است که امروز همه ما از اینکه صرفا تیم ملی جواز حضور در جام جهانی را به دست می‌آورد و در کوران آن آبرومندانه ظاهر می‌شود شاد می‌شویم و ابراز رضایت می‌کنیم.
 تکرار و تاکید می‌کنیم با توجه به واقعیات فوتبال ما عملکرد و کارنامه تیم ملی در آوردگاه جام جهانی بسیار موفقیت آمیز وقابل تحسین بود. حرف ما این است که اگر تلاش شود پای تدبیر و فکر و برنامه و مهم‌تر ازهمه دلسوزی به میان آید وهمت و اراده برای اصلاح و ساختن و خدمت به کار افتد و منافع ملی بر منافع زید و عمرو واین وآن باند و جریان انگل و فرد آویزان ترجیح داده شود آن وقت با توجه به بضاعت و توان نهفته فوتبال ایران بدون هیچ شک و تردیدی فردائی بسیار بهتر و پیروزتر در انتظار فوتبال ایران خواهد بود.
فوتبال ایران سال هاست درگیر گرفتاری‌های خود ساخته‌ای است که ریشه فنی و ساختاری ندارد. به مسایل فیزیکی و جسمی و تکنیکی و مالی و۰۰۰ مربوط نمی‌شود بلکه ریشه در « خود خواهی» و بد اخلاقی‌هایی از این دست دارد که این‌خود از یکسو معلول مسایل کلی و فرهنگی دارد که سال‌ها و بلکه قرن‌ها دامن کل جامعه را گرفته و فقط به ورزش و فوتبال بر نمیگردد و مربوط نمی‌شود و از سویی نحوه و سازو کار و بالاخره نگرش مدیریتی حاکم بر ورزش در آن دخیل بوده که به هر دلیل به خود جرات در افتادن با موانع ساختاری و فکری و فرهنگی بر سر راه فوتبال، نداده و همت و تلاش لازم را برای سالم‌سازی فضای فوتبال به خرج
نمی‌دهد.
این حرف ما به آن معناست که فوتبال ایران برای پیشرفت مشکل ذاتی و طبیعی ندارد یعنی جوانان ایرانی از نظر هوشی و همچنین فیزیکی، وزنی و قدی کاملا مستعد پیشرفت در رشته‌هایی مثل فوتبال هستتد قد و وزن فاکتورهای مهمی برای پیشرفت هستند.
 اینها فاکتورهایی است که برای مثال ژاپنی‌ها و کشورهای خاور دور از آن کم بهره و بی‌بهره هستند و چون چنین است اجازه نمی‌دهد تلاش‌های جدی و برنامه‌ریزی‌های دقیق و سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه آنها به نتیجه مطلوب برساند. کمبودهای ذاتی و ژنتیکی باعث شده که آنها در رشته‌ای مثل فوتبال سقف پیشرفت مشخص و محدودی داشته باشند.
خیلی از ما بازی ژاپن با بلژیک را در مرحله یک هشتم جام جهانی تماشا کردیم. بسیاری از ما از باخت ژاپن به بلژیک ناراحت شدیم. ژاپن در این دیدار بازی دوهیچ برده را علیرغم تلاش و دوندگی و جنگندگی وبهره بردن از هوش بالا سه به دو واگذار کرد.
 به گمان ما علت اصلی رقم خوردن این نتیجه کمبودهای ذاتی و‌اشاره شده در نزد فوتبال و فوتبالیست‌های ژاپنی است. در واقع ژاپن با شرایط فعلی از حیث فیزیکی(وزن و قد) محکوم به شکست در مصاف با چنین حریفانی و محکوم به حذف در چنین مرحله‌ای در جام جهانی است. مگر اینکه این نژاد عجیب و این ملت کوشا و مبتکر برای رفع این نقیصه ژنتیکی و طبیعی هم چاره‌ای بیندیشند که ظاهراً هم دارند میاندیشند و مراکز علمی و دانشگا ه‌های ایشان در این باره دست روی دست نگذاشته وبرای اصلاح نسل کارهایی کرده و می‌کنند.
ژاپن را مثال زدیم تا بگوییم اگرچه ما مثل آنها تلاش و برنامه‌ریزی ومهم‌تر ازهمه جدیت و دلسوزی نداریم اما کمبودهای ذاتی ونژادی آنها را هم در فوتبال نداریم. کافی است ما کمی به رفع کمبودها و ناداشته‌های دیگر همت کنیم آن وقت خواهید دید در آسیا سرآمد همگان خواهیم بود دیگر ژاپن وکره کابوس فوتبال ما نخواهند بود.
این داستان قبلا برای فوتبال ما اتفاق افتاده زمانی که برنامه دقیق و عزم جزم برای فوتبال خود داشتیم و تیم‌هایی مثل ژاپن هرگز قدرت عرض اندام در برابر فوتبال ایران را نداشتند.
دروالیبال هم این حکایت مصداق دارد تا زمانی که والیبال ایران مرحله جدید و رو به پیشرفت اخیر -حدود سی سال پیش- خود را آغاز نکرده بود کشورهای شرق آسیا ژاپن، کره جنوبی، چین؛ سر آمد والیبال قاره ونمایندگان اصلی آسیا در میادین جهانی و المپیکی بودند.
این در حالی بود که مشکل ذکر شده در فوتبال در اینجا هم بود بلکه شدیدتر و ملموستر‌. اما وقتی والیبال ایران که مشکل ذاتی و طبیعی و جثه‌ای نداشت صاحب برنامه کار‌سازی برای پیشرفت شدو همت‌ها و اراده‌ها در این رشته و برای پیشرفت آن به کار افتاد و مدیریت آن(از دوره یزدانی خرم) عزم را برای ایجاد تحول اساسی در والیبال جزم کرد و... آن وقت والیبال ایران بزرگی آغاز کرد.
 این رشته صاحب برنامه و مدیریتی شد که قصد داشت توانایی‌های ذاتی آن را جهت دهد و در مسیر پیشرفت و رسیدن به جایگاه حقه والیبال ایران به کار گیرد. و این گونه شد که والیبال ایران صاحبان سنتی والیبال آسیا را پشت سرگذاشت و الان نزدیک بیست سال است که قدرت اول قاره کهن به حساب می‌آید.
در فوتبال هم علاقه مندان به ورزش و این رشته جذاب و پرطرفدار منتظر همت و عزم وجزم مدیریتی از یکسو و تدبیر و دلسوزی و برنامه‌ریزی و حسن اجرا از سوی دیگر هستند. تکرار وتاکید می‌کنیم ما برای پیشرفت در فوتبال مشکل طبیعی و جسمی و جثه ای(وزن و قدی) مثل کشورهای شرق دور و نظیر آن نداریم از این نظر نیروی انسانی و عمدتا جوانان ما کمبود و نقصی نسبت به حریفان اروپایی وآفریقایی و آمریکای لاتین خود ندارند بلکه کمبود بزرگ فوتبال(وکلیت ورزش) ایران فقدان مدیریت و همت و اراده برای شتاب دادن به حرکت فوتبال است که در هرحال با سرعت کم روبه جلو حرکت می‌کند.
 به دیگر سخن، فوتبال ما بالقوه میتواند جهانی باشد اما سازوکار مدیریتی وساختاری آن هرگز جهانی نیست و حتی در سطح کشورهای صاحب فوتبال آسیا مثل همین ژاپن و کره هم نیست.
فوتبال ما توان واستعدادحرفه‌ای شدن را به گواه کارشناسان داخلی وخارجی دارد اماروش و نگرش مدیریتی و اجرائی آن بعضی وقت‌ها چیزی هم از « آماتوریسم» کمتر دارد! بر این پایه و اساس هم هست که ما بارها به سهم خود نوشته ایم که روش و نحوه اداره تیم ملی و فضا و شرایط حاکم برآن از حیث مدیریتی و رفتاری با آنچه که در بقیه بخش‌های فوتبال ما میگذرد کاملا متفاوت است و این تفاوت از زمین تا آسمان است!
بر کار و بار تیم ملی یک سازو کار حرفه‌ای مشاهده می‌شود که با پافشاری و اصرار کارلوس کی روش بر فضا وساختار آن حاکم شده است. کی روش خیلی زود و در همان ماه‌های اولیه حضور خود در فوتبال ایران حساب خود را از آنچه که بر فوتبال مابه ویژه از حیث اداری و رفتاری و فرهنگی و مناسباتی و مدیریتی و... بالاخره حتی فنی(آنجا که لیگ به اصطلاح حرفه‌ای فوتبال ایران را فاقد استانداردهای لازم و کارآمدی کافی معرفی کرد.) می‌گذشت(و هنوز هم می‌گذرد) جدا کرد.
 او در این راه خیلی مقاومت و مداومت نشان دادو در برابر جریانات اختاپوسی و پدر خوانده‌هایی که به برکت مدیریت‌های غیرتخصصی یا مرعوب و واداده خود را صاحب اختیار فوتبال و تیم ملی و... می‌دانستند وبرایش خط و ربط تعیین می‌کردند ومربی می‌اوردند و می‌بردند. بازیکن تعیین می‌کردند حتی در ارنج و ترکیب تیم بسته به منافع خود دخالت مستقیم و غیرمستقیم می‌کردند محکم و با قاطعیت ایستاد و با دادن حق به حقدار وحاکم کردن اصل شایسته‌سالاری اولا به پیراهن تیم ملی ارزش دوباره داد. ثانیا تیمی خوب ویکدل و کم حاشیه ساخت و ثالثا و مهم‌تر ازهمه با ارائه بازی‌های قابل قبول و کسب نتایج دلخواه اسباب رضایت مردم و علاقه آنها را به خود و تیم خود فراهم آورد.
 او با رد کردن و دفع آدم‌های زیادی و عوضی آمده و بی‌هنر و انگل و آویزان و پرمدعی و... از پیرامون تیم ملی به همه فهماند که در تیمی که او مربیگری و مدیریت می‌کند همه باید حد خود را بدانند و کسی نباید پایش را از گلیم خود درازتر کند.
 در تیم او بازیکن هر کسی که باشد، هرنام و سابقه‌ای که داشته باشد، فقط بازیکن است. بازیکنی که می‌خواهد فراتر از بازیکن چیز دیگری هم باشد ومثلا برای مربی خط وربط تعیین کند برای همیشه جایی در تیم او نخواهد داشت.(در این باره مثال‌ها آنقدر روشن و نمونه‌ها به قدری بارز است که نیازی به ذکر ویادآوری آنها نیست!) و قس علیهذا.
 انچه کی روش کرد و ما‌اشاره وار بعضی از آنها را ذکر کردیم چیزی نیست جز اصول حرفه ای‌گری. و این اصول چون در تیم ملی حتی المقدور رعایت و بر کار وبار آن حاکم است تیم ملی ایران با هنرنمایی جوانان مستعد خود توانسته دوبار پیاپی به مرحله نهایی جام جهانی صعود کند.
 اصولی که متاسفانه در کلیت فوتبال ما- به استثنای تیم ملی- رعایت نمی‌شود، جدی گرفته نمی‌شود و همین موجب شده که به نظر ما حالت دوگانه‌ای بر کار وبار مدیریتی فوتبال ایران حاکم شود. تیم ملی با کی روش واصول حرفه‌ای خود به راهی برود و فوتبال ایران را در کلاس جهانی مطرح کند وبقیه فوتبال ما به راهی دیگر باحال وهوایی دیگر وبدون رعایت اصول حرفه‌ای آنچنانکه از برگزاری یک بازی بزرگ(مثل دربی یا فینال جام حذفی به شکل مرتب و استاندارد و تماشاگر پسند) عاجز باشد!
و این (رعایت اصول)همان چیزی است که می‌گوییم اگر اصلاح شود اگر در کاروبار مدیریتی فوتبال ما بیشتر رعایت شود بدون تردید بر روند پیشرفت فوتبال ایران وبهبود کیفی آن تاثیراتی غیرقابل انکار خواهد داشت.