حملهتانکهای فرهنگی بیگانه به سینمای ایران!
الا یاایهاالمسئولین!
قاسم رحمانی
چه نشسته اید که در وانفسای افسون افکار عمومی
با گران شدن ساعت به ساعت سکه و ارز و مسکن و...
که همه مقولات اقتصادیاند، تانکهای فرهنگی بیگانه
وارد سینمای ایران شده و به دنبال له کردن آن هستند.
در حالی که سینمای ایران، ظرفیت اکران 60 تا 100 فیلم در سال را دارد و تولید سینمایی کشور، سالانه به بیش از 150 اثر رسیده و صف طویلی از آثار ساخته شده و نمایش درنیامده سالهای گذشته شکل گرفته، سروکله فیلمهای آمریکایی و انگلیسی در سالنهای سینما پیدا شده است. در سالی که به عنوان حمایت از کالای ایرانی نام نهاده شده و همه به مصرف یخچال و خودرو و مواد غذایی و... ایرانی ترغیب میشوند، به دلیل غفلت مسئولان و سوداگری چند سالن دار که سالن نمایش فیلم و چلوکبابی برایشان یکسان است و تنها به سود بیشتری میاندیشند، کالای فرهنگی بیگانه عرضه میشود.
سینمایی که به تازگی با اکران فیلمهای کمدی و البته چند اثر جدی، دخل و خرجش را یکی کرده، توسط مشتی بیهنر که جز دلالی کاری بلد نیستند، جولانگاه اکران فیلم خارجی شده است. آن هم در حالی که هزاران دانشجو و هنرجوی سینما از کارگردان و بازیگر گرفته تا دیگر حرفهها، منتظر افزایش ظرفیت اکران و تولید آثار فرهنگی هستند تا شغلی داشته باشند. پسران و دخترانی که در تب و تاب بازی در یک سکانس میسوزند، اکنون شاهد تسخیر همین ظرفیت محدود به وسیله فیلمهای خارجیاند.
سالن دارانی که به دلیل نداشتن روحیه فرهنگی، این عرصه را با بسازبفروشی و دلالیهای چهارراه استانبول مآباشتباه گرفته اند، برای کسب سود بیشتر در حال نابود کردن نجیبترین سینمای جهان هستند. سینما و فرهنگ، جای افراد مستغنی از قدرت، ثروت، شهرت و شهوت است اما ورود عدهای که رسیدن به این چیزها همه دلیلشان برای حضور در سینماست به ویژه در زمینه اکران، بیکار شدن خیل عظیمی از هنرمندان پیشکسوت را در پی داشته است.
فرهنگ مثل اقتصاد نیست که با یارانه دادن مشکلش رفع شود. اگر در این عرصه، جلوی یک رخنه گرفته نشود، با شکستن سد بنیان برافکن، هویت یک ملت را نابود میکند. وقتی تبلیغ فیلمهای خارجی را روی پرده سینماهای تهران دیدم یاد رژه نمادینتانکهای آمریکایی در جشنواره کن افتادم که سینمای فرانسه را له کردند. تنم لرزید که نکند چنین بلایی بر سر سینمای ایران بیاید.
انتقادها و اختلافاتمان بر سر فرم و محتوای سینمای ایران جای خود، اما اکنون پای مرگ و زندگی سینمای ایران در میان است. سینمایی که با مشقتهای بسیار و از پس فحشای عصر پهلوی با دم مسیحایی امام خمینی(ره)، حیاتی دوباره یافت و به برکت نجابت برخاسته از انقلاب و دستاندرکاران این هنر پویا، توانست آبرویی برای خود دست و پا کند اکنون به صیانت و حمایت نیاز دارد تا زیرتانکهای بیرحم فرهنگ بیگانه له نشود. مسئولان، هنرمندان، دلسوزان فرهنگ و هنردوستان و در صف اول، سالن داران اهل فرهنگ و متعهد باید یک زنجیره انسانی مستحکم به دور سینما بکشند و اجازه ورود بیگانگان را ندهند.
یک نکته هم درباره نقش تلویزیون در این تهاجم گفتنی است. تلویزیون با افراط در نمایش فیلمهای خارجی، به ویژه آمریکایی، در حال معتاد کردن مردم به این گونه آثار است. تلویزیون باید علاوهبر پخش تیزر با استفاده از ظرفیتهایی مثل برنامه خندوانه برای رونق اکران تلاش کند. ارشاد هم حمایت مادی و معنوی خود از فیلمها را افزایش دهد.
شما را به خدا! به سینمای نحیف ایران که مانند دیگر عرصههای فرهنگی مظلوم است رحم کنید. مردم از سینمای ایران توقع بالایی ندارند. دیدیم که با تولید چند اثر کمدی متوسط، به سالنها روی خوش نشان دادند.بنابراین نمایش آثار همکاران بیبی سی و دارندگان لقب شوالیه از حکومت سلطنتی انگلستان، جز نابودی سینمای ملی و خانه نشینی همین چند نفر، ثمره دیگری ندارد. نابودی فرهنگ مثل خراب شدن خانه و پل نیست که بتوان در مدت کوتاه آن را بازسازی کرد. اگر فرهنگ نابود شد یک ملت از صفحه روزگار محو میشود. یکی باید مسئولان ما را بیدار کند که فرهنگ از نان شب واجبتر است.