آیا استیضاح جواب میدهد؟ (یادداشت روز)
این روزها، حرف از «رفع تحریمها» نیست. کسی از «جهان به احترام ایران ایستاد» حرفی نمیزند. صحبتی از «تحریمها فروپاشید» و «جهان خندید» هم نیست. امروز کار یک طیف سیاسی خاص در کشور، از نقطه «تحریمها به تاریخ پیوست» رسیده به نقطه «استیضاح روحانی بهدلیل بیکفایتی»!
امروز در این طیف، کسی حرف از گرفتن امتیاز از حریف هم نمیزند اما از دادن امتیازات بیشتر چرا، هنوز هم از لزوم امتیاز دادن حتی به شخصی با مختصات ترامپ میگوید. گویا ناف این جماعت را با امتیاز مفت دادن بریدهاند. با وجود این همه خلف وعده حریف هنوز میگویند، باید مذاکره کرد! معنی مذاکره از نگاه این طیف آلوده به فتنه 88 هم چیزی نیست جز دادن امتیاز! دیروز در قالب «مذاکرات» هستهای امتیازهای نقد دادند و وعده نسیه گرفتند امروز میگویند، بیایید در حوزه مالی «مذاکره» کنیم و امتیاز نقد بدهیم و وعده نسیه بگیریم. اسم این خیانت یا به قول آن مهره پشیمان، «خریت» را هم گذاشتهاند «شفافیت مالی»! امروز حرف از «اگر میگذاشتند» و «نگذاشتند که بشود» میزنند تا نتیجه بگیرند، باید با همان نقشه راه قبلی یعنی نگاه به دستان 4 کشور بدنام غربی حرکت کرد.
در منطق این جماعت گویا تنها راه رسیدن به شکوفایی اقتصادی، نگاه به خارج است و تلاش و سختکوشی کارساز نیست و اصولا، چیزی به نام «ظرفیت داخلی» وجود خارجی ندارد! ابزارشان هم شده «ترساندن مردم.» شب انتخابات هم مردم را از سایه جنگ ترساندند و رای جمع کردند. حالا فرجام نقشه راه این طیف شده وضعیتی که امروز در بازار مسکن و خودرو و سکه و ارز... میبینیم. کارخانههای ورشکسته، تورم افسار گسیخته، بیکاری و رکود بماند.
همه این اتفاقها هم طی همین چند ماه گذشته و در سایه «مذاکره» و«راهحل سیاسی» به اوج رسیدند. دولت یازدهم و دوازدهم را باید به عنوان یک درس عبرت به تماشا نشست. در این 5 سال، دولت با گرای این جریان روی «مذاکره» مانور داد و نشان داد، گاهی مذاکره سم است و نتیجه آن فرقی با نتیجه تسلیم شدن ندارد. بنابراین هزینه آن بیش از مقابله و مقاومت است:
«هزینه تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت و ایستادگی است و فایده و دستاوردهای ایستادگی صدها برابر بیشتر از هزینههای تسلیم شدن است.تسلیم شدن در برابر دشمن عنود و لجوج نتیجهای جز لگدمال و بیهویت شدن نخواهد داشت.»(9 تیر 97/رهبر انقلاب/مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع))
این طیف حقیقتا از تسلیم شدن به معنای واقعی کلمه هم ابایی ندارند و آن را «منطقی» بودن جا میزنند و حتی آن را بهعنوان یک نسخه برای دیگران میپیچند. از همین رو است که وقتی گفته شد، کره شمالی تصمیم به مذاکره گرفته و این مذاکره، تسلیم شدن در برابر درخواست آمریکا و دادن تمام مولفه قدرت یک کشور بهصورت یکجا به ترامپ است، کف و صوت زدند و قلمفرسایی کردند که، «کرهشمالی هم به این نتیجه رسید باید واقعبین بود چرا که مقاومت در برابر یک قدرت برتر و تلاش برای برهم زدن نظم جهانی،اشتباه است.» حالا کره شمالی برای این عده شده الگو، در حالی هنوز، نه به بار است و نه به دار.
اینکه چگونه کار یک دولت و جریان سیاسی طی سیزده ماه، از «آن نقطه» میرسد به «این نقطه»، مسئله درخور توجهی است که میتوان ساعتها درباره آن نوشت. اما آنچه مسلم است، نقش آن افراد و جریانی است که دولت را به این روز کشاندند. آنها چه کسانی هستند؟ کدام سیاستهای غلط به بروز چنین وضعی کمک کرد؟ دولت چطور اینطور زمینگیر شد؟ چرا مدعیان اصلاحات و آن جریان آلوده که بیشک جزو متهمان ردیف اول چنین وضعی هستند، حالا که کار بیخ پیدا کرده، حرف از استیضاح میزنند؟! و اینکه، آیا استیضاح در این شرایط جواب میدهد؟!
رئیسجمهور محترم این روزها مواضع خوبی میگیرد. از بدعهدی آمریکا میگوید و برلزوم اتحاد در برابر دشمن سخنرانی میکند. آشوبگران و حمله به اموال عمومی را «مردم» و «اعتراضهای مدنی» جا نمیزند و برخورد با توطئههای اقتصادی و امنیتی را «عدم رعایت حقوق شهروندی» نمیخواند! از تسلیم نشدن در برابر آمریکا، عزمش برای شکست توطئههای این کشور و مقاومت در برابر زورگوییهای حریف میگوید و تاکید میکند در برابر حریف تسلیم نخواهد شد. اگر این اظهارات در حد حرف باقی نماند، میتوان امیدوار بود، دولت تغییر ریل داده و در صورت ادامه مسیر هم میتوان به بهبود شرایط امیدوار بود. آن جریانهای آلوده سیاسی که دولت طی این
5 سال هرگز حاضر به فاصلهگذاری با آنها نشده، دقیقا از چنین موضعگیریهایی نگرانند، لذا استیضاح و عدم کفایت سیاسی روحانی را بهمیان میکشند.
این جریان (اگر نگوییم عامل مستقیم چنین وضعی هستند) در بهوجود آمدن این شرایط نقش پررنگی دارند. حرف زدن از استیضاح و بیکفایتی رئیسدولت در چنین شرایطی میتواند با هدف بهگردن نگرفتن مسئولیت چنین وضعی از سوی این طیف هم باشد. طیفی که همیشه گفته، دولت را صرفا یک رحم اجارهای برای ادامه بقاء میداند! امروز فرصت خوبی است که آقای رئیسجمهور دوست و دشمن خود را بشناسد.
استیضاح رئیسجمهور در این شرایط، «جواب» نمیدهد اما ترمیم کابینه و تغییر ریل، در کنار فاصله گرفتن از این جریانهای آلوده قطعا گرهگشاست. در شرایط جنگ اقتصادی، تحولات حساس منطقه و وضعیتی که گاه و بیگاه بازار دچار آن میشود، استیضاح رئیسدولت یعنی، «بحران سازی»؛ یعنی اضافه کردن یک مشکل سیاسی به سایر مشکلات. شاید راز حمایتهای جریانهای آلوده سیاسی داخلی و خارجی و رسانههای بدنامی مثل بیبیسی از استیضاح روحانی، در همین نکته نهفته باشد. آنها به دنبال راهحل نیستند بهدنبال بحرانآفرینیاند. به اعتقاد نگارنده در این شرایط باید به دولت کمک کرد و دولت هم باید تکلیف خود را با جریانی که رئیسجمهور را علنا رحم اجارهای مینامد، و قطعا مسئول چنین وضعی است روشن کرده و به خود کمک کند.
دولت محترم در صورت ترمیم کابینه و دور کردن جریانهای آلوده سیاسی از مراکز حساس، در کنار کمک به تقویت مولفههای قدرت نتایج بهتری خواهد گرفت و در این شرایط طبیعی است، حمایت مردم را هم داشته باشد. تقویت مولفههای قدرت، مبارزه با سستی و اشرافیگری که بعضاً برخی مسئولین گرفتار آن شدهاند نیز راهگشاست. رهبری عزیز همین دیروز مسئولان را به ایستادگی، تدبیر و دوری از اشرافیگری فراخواندند و تأکید کردند، اگر مؤلفههای اقتدار ملی تقویت شوند و در مقابل دشمن، سستی و تسلیم نشان داده نشود، بدخواهان بار دیگر در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند.
جعفر بلوری