kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۳۵۷۵
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۱۹

طرحی نو (نگاه)


 
علی اکبری
رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ 18 اردیبهشت‌ماه خروج از برجام را اعلام کرد. ترامپ در سخنان و اظهاراتی که قبل و بعد از این اقدام مطرح نموده به‌صورت بی‌ادبانه و توهین‌آمیز تلاش نموده این‌گونه القا نماید که ایرانیان مجبور خواهند بود با دادن امتیازات بیشتر، توافق‌نامه جدیدی را امضا نمایند که خواسته‌های آمریکا را تأمین می‌کند؛ به عبارت دیگر ترامپ این‌گونه القا می‌نماید که ایرانیان چاره‌ای جز مذاکره مجدد و واگذاری امتیازات بیشتر ندارند و این، تنها گزینه در اختیار ایران است. در ادامه این مسیر، وزیر خارجه آمریکا در سخنان متفرعنانه و البته سفیهانه، شروطی را برای ایران بازشماری نمود و اعلام کرد ایران باید به این موارد عمل نماید. شروطی که حتی افکار عمومی آمریکا و متحدان همیشگی آمریکا نیز پذیرش آن‌ها توسط ایران را غیرممکن دانسته و از تمایلات وزیر خارجه آمریکا به خواب‌های رؤیایی تعبیر نموده‌اند؛ اما با تمام این حرف‌ها و حاشیه‌ها، یک سؤال اساسی مطرح است و آن این‌که دلیل این گستاخی آمریکا چیست و چرا آمریکا به خود اجازه می‌دهد که این‌گونه سخن گفته و این شروط را به‌صورت علنی مطرح نماید؟ شاید مهم‌ترین دلیل این تصور دولتمردان آمریکایی، دریافت پالس‌هایی از داخل کشور باشد که زندگی بدون برجام و بدون اراده کدخدا را برای کشورمان غیرممکن می‌دانند.
نباید فراموش کرد که تحریم به‌عنوان آخرین تیر دشمن علیرغم سختی‌هایی که برای مردم کشورمان به همراه داشت، تنها زمانی توانست به‌عنوان حربه دشمن مؤثر باشد که برخی با عبور از منافع ملی کشور و هماهنگی و یکدلی مردم مبنی بر این‌که انرژی هسته‌ای حق کشورمان است، دوگانه معیشت و انرژی هسته‌ای را مطرح کردند. این دوگانگی غیرواقعی و غیرحقیقی، باعث شد تحریمی که به گفته دولتمردان آمریکایی در حال فروپاشی بود و امکان ادامه آن فراهم نبود و قطعاً اگر کشورمان به‌جای واگذاری و دست کشیدن از حقوق خود، به مسیر پیشرفت هسته‌ای ادامه می‌داد، خودبه‌خود از بین می‌رفت و آمریکا و غرب را مجبور به دادن امتیازات می‌کرد، به‌واسطه راهبرد تکراری برخی از افراد که در سال‌های اولیه دهه هشتاد شمسی همین راهبرد را در پیش گرفته بودند، بدان جا رسید که حتی تأمین آب خوردن و هوای تنفس مردم نیز منوط به رفع تحریم‌ها گردید و در چنین وضعیتی، کدام دشمن از حربه‌ای که این‌قدر مؤثر است، چشم‌پوشی می‌کند؟ به عبارت دیگر امتیازدهی به غرب نه‌تنها تحریم را از بین نبرد بلکه فرآیندی را ایجاد کرد که امیدواری دشمن را به راهبرد «فشار بیشتر- امتیازدهی» بیشتر کرد. وضعیت کنونی حاصل این تصور است و بنابراین گزینه آمریکا این می‌شود که «ایران برای بقای آنچه به‌عنوان برجام مطرح است، باید امتیازات بیشتری در حوزه موشکی و حضور منطقه‌ای خود بدهد.» اگر برجام را تفاهمی برای رفع برخی تحریم‌ها بدانیم که البته در واقعیت، هرگز مطابق با آنچه برخی از دولتمردان محترم کشورمان مبنی بر این‌که تمام تحریم‌ها را بالمره لغو می‌کند، مطرح کردند؛ نبود و حتی آن مقدارِ حداقلی رفع تحریم‌ها نیز به‌واسطه خباثت طرف غربی، محقق نشد، در وضعیت جدید که ناشی از عقب‌نشینی‌های مکرر در برابر زیاده‌خواهی دشمن است، در ازای امتیاز دادن بیشتر، خبری از رفع تحریم‌های بیشتر نیست بلکه سخن تنها در ادامه دادن همان وضعیت قبلی و همان برجامی است که نتوانسته خواسته ایران را محقق سازد. مشخص است که هیچ فرد عاقلی تن به چنین توافق و تفاهمی نمی‌دهد و این معامله، تنها توسط کسانی مورد پذیرش واقع می‌شود که اعتقاددارند اگر به خواست آمریکا تن ندهیم، جنگی در پیش خواهد بود و آمریکا نیز با توجه به قدرت نظامی برتر خود، تمام زیرساخت‌های کشورمان را از بین خواهد برد! سخنی برخلاف سخن رئیس‌جمهور مؤدب و باهوش! آمریکا که اظهار می‌داشت ایرانی‌ها در جنگ هشت‌ساله عراق با ایران، هیچ‌گاه تسلیم نشدند و این تجربه، بیانگر این واقعیت است که گزینه نظامی یک ابزار غیرقابل استفاده برای مقابله با ایران است.
اما چاره چیست؟ اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد و نظر مخالف نظر دولتمردان کشورمان تعبیر به «نقد لوکس» نشود، راهکار مؤثر کنونی، بازگشت به وحدت و انسجام ملی با شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ما است» می‌باشد. ایران باید نشان دهد که برای کسب و حفظ حقوق مشروع خود در استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای که مطابق با ان.پی. تی به رسمیت شناخته شده است، هیچ ضرورتی به دادن تضمین‌هایی بیش ازآنچه که در این پادمان ذکرشده نیست. ایران حق دارد برای تأمین انرژی هسته‌ای خود دست به تحقیق و توسعه بزند و در صورت لزوم غنی‌سازی با غنای بالاتر و یا با حجم بیشتر را در دستور کار خویش قرار دهد. در چنین شرایطی ایران، نه‌تنها دلیلی نمی‌بیند برای استفاده از حق مشروع خویش، امتیازاتی در حوزه‌های موشکی و یا حضور منطقه‌ای بدهد بلکه حتی در حوزه هسته‌ای نیز از محدودیت‌هایی که برخلاف حقوق مشروع خود آن را پذیرفته بود و اعمال می‌کرد، عبور خواهد کرد. نصب و راه‌اندازی سانتریفیوژهای نسل‌های پیشرفته که توسط دانشمندان کشورمان تولید شده است، عدم اجازه دسترسی به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای برای بازدید از اماکنی که به‌واسطه پروتکل الحاقی برایشان دسترسی حاصل شده است، فراهم‌سازی مسیر برای راه‌اندازی راکتور آب‌سنگین و... تنها برخی از اقداماتی است که باید در دستور کار ایران قرار گرفته و به‌ضرورت، عملیاتی شود.
به نظر می‌رسد آن‌هایی که با بزرگنمایی برجام اظهار می‌داشتند که منتقدان به مردم بگویند که اگر برجام نبود، چه می‌شد، بهتر باشد انگاره خود را تغییر دهند و خودشان نتیجه اعتماد به دشمن را بازخوانی و برای مردم بازگویی کنند. اگر انصاف وجود داشته باشد، نتیجه، تغییر در راهبردی است که تقریباً شش سال از عمر مردم و نظام با همین راهبرد به پیش رفت.
دولت محترم با اتکا به ظرفیت درونی و بدون این‌که چشمش به بیگانه باشد می‌تواند بر چالش‌ها و مشکلات معیشتی غلبه و از آن عبور کند. این سخن نه‌تنها سخن مخالفان راهبرد کنونی دولت است بلکه اصولاً یکی از باورهای اعلامی رئیس‌جمهور محترم نیز می‌باشد که قبلاً اعلام کرده بود بیشتر مشکلات کشور ریشه در سوء مدیریت دارد و تنها بخش اندکی از این مشکلات مربوط به تحریم و مسائل بیرونی است. آقای روحانی در ایام انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 اظهار داشته بود که بدون رفع تحریم‌ها نیز امکان اداره کشور و بهبود وضعیت وجود دارد. اکنون زمان آن است که تخم‌مرغ‌هایی که در سبد برجام چیده شده بودند، به سبد باور به توانایی داخلی بازگردد. تغییری که قطعاً نمی‌تواند با اتکا به برخی مدیران کنونی که ایرانیان را ناتوان در ساخت و مدیریت می‌دانند، ایجاد شود. برخی مدیران که توانایی ایرانیان را تنها در تولید آبگوشت بزباش خلاصه می‌کنند و یا برخی دیگر که سخن از واردات مدیر می‌کنند، مدیرانی از در وسط میدان نبرد با دشمن به‌جای این‌که تدبیر کنند، از نامردی دشمن سخن می‌گویند و گویی توقع داشته‌اند دشمنی که برای نابودی این نظام کمر همت بسته است به مرام و اخلاق پای بند باشد، نمی‌توانند راهبرد اعتماد به توانایی داخلی را پیاده‌سازی نمایند. آقای روحانی این فرصت را دارند که برخلاف مسیر این شش سال، طرحی نو دراندازند. طرحی که اگر مطابق با منافع ملی کشورمان باشد، همه باید از آن حمایت کنند.