نگاهی به سریال«آنام»
جدول جاذبههای کلیشهای
آرش فهیم
تجربه نشان میدهد سریالهایی در ژانر ملودرام که در قسمتهای طولانی ، قصههایی پرکشمکش و تراژیک را نمایش میدهند، اغلب در جذب مخاطب موفق هستند، هر چند که ضعیف و سطحی باشند. «آنام» تازهترین مصداق در این زمینه است. جواد افشار که یکی از فعالترین برنامه سازان تلویزیون است، به تجربه دریافته که رگ خواب بیننده تلویزیونی چیست. ایده و محور اصلی روایت در این سریال تکراری است. هسته اصلی درام در این سریال، اقتباسی از «دایره گچی» است؛ همان ماجرای آشنای دعوای دو مادر بر سر یک فرزند که در نهایت، مادر واقعی از خود میگذرد تا به بچهاش آسیبی وارد نشود. اما همین خمیرمایه کلیشهای چنان با مواد و املاح عامه پسند ورز آمده که تبدیل به یکی از پربینندهترین سریالهای تلویزیونی در چند سال اخیر شد.
نکته مهم این است که هر محصول فرهنگی و رسانهای، وقتی میتواند پیام، معنا، آموزه یا هر شاخصه نرمافزاری دیگری را به عمق جامعه منتقل یا منتشر کند که ابتدا از محبوبیت و مقبولیت گستردهای در سطح مردم برخوردار باشد. به طور طبیعی یک فیلم یا برنامه تلویزیونی اگر بیننده انبوه نداشته باشد نمیتواند تأثیر مثبتی هم بر جامعه بگذارد. «آنام» در این مرحله موفق عمل کرده است و در مدت پخش، بخش قابل توجهی از مردم را با خودش درگیر نمود. برخلاف بسیاری دیگر از سریالها، جلو رفتن داستان باعث خسته و کند شدن موتور درام در «آنام» نشد و قسمت آخر، تنش و کشمکش به اوج رسید و در این مسیر، مفهوم مقدس مادری را هم تجسیم و تقدیس کرد. سریالی که اخلاق گرایی را سرلوحه داستان و حوادث خودش قرار داد و سعی در ارائه نگاهی اخلاقی به درگیریهای انسانی داشت.
اما با همه این تفاسیر، با اینکه تنها چند روز است که پخش این سریال پایان یافته اما نقشی از آن در ذهن و روح مردم باقی نمانده است! یکی از ویژگیهای یک أثر روایی یا دراماتیک بزرگ و باشکوه این است که بعد از نقطه پایان، داستان در فکر مخاطب ادامه پیدا میکند و شخصیتها نقش خودشان را در بطن جامعه ایفا کنند. اما سریال «آنام» برخلاف وفور جاذبه اما درحال حاضر از یاد مردم رفته است. ایراد کار کجاست؟
این سریال، همه مولفههای لازم برای مجذوب ساختن مخاطب انبوه را یکجا جمع کرده است. ماجرای داغ فراق مادر و فرزند دختر، انواع و اقسام عشقهای چند ضلعی، حضور آدم بدهای نفرتانگیزی که بینهایت شرور هستند، ثروتمندانی که زجر میکشند و... کاملا واضح است که این مولفهها بیشتر در فیلمهای هندی دیده میشوند. فیلمهایی که در یک جامعه کاستی و با شکاف طبقاتی بسیار شدید به رویاهای طبقه فرودست جامعه جلا میدهند و با روایتهای سانتیمانتال و اغراق آمیز خود از موقعیتهای انسانی مختلف، کاری میکنند تا دردمندان برای لحظاتی رنجهای خود را فراموش کنند. اینکه در چنین فیلم هایی، ثروتمندان دچار بلاهای سهمگین میشوند نیز در همین جهت است تا بیننده عمدتا فقیر در یک نمایش ببیند که پول لزوما خوشبختی نمیآورد و مرفهان، آنچنان هم که به نظر میرسد بیدرد نیستند. اما شرایط اجتماعی در کشور ما با هند متفاوت است؛ در اینجا نظام کاستی برقرار نیست و از آن مهمتر اینکه حل مشکلات اقتصادی و کاهش فاصله طبقاتی، یک آرمان ملی است. سریال «آنام» ضمن شباهت با فیلمهای هندی اما از نظر فرهنگی و به ویژه مناسبات خانوادگی، کاملا ایرانی است. اما در نهایت درباره مسئله تضاد طبقاتی که بارها نیز از زبان برخی کاراکترها در طول سریال تکرار میشود، هیچ دیدگاه کارآمدی ارائه نمیشود و این نقش مایه، نیمه کاره رها شده است.
اما مشکل بزرگتر سریال «آنام» این است که همه آدمها در آن ناکام میمانند. هیچ ردی از رستگاری در آن دیده نمیشود. پایان تلخ این سریال، القاگر نوعی تلخی بیپایان و فقدان راه نجات در زندگی است. چون همه آدمها در این سریال به طور فجیعی شکست میخورند.
شخصیت پردازی تخت و تک بعدی آدمها هم مزید بر علت شده است. دو قطب اصلی این درام، یعنی مارال و کبیر از همان قاعده مرسوم در آثار عامه پسند پیروی میکنند؛ مارال سفیدی مطلق است و کبیر سیاهی مطلق؛ گویی انسان نیستند ، فرشته و شیطانند. معمولا پرسوناژهای ساده و کلیشهای و فاقد پیچیدگی، تأثیر کمتری میگذارند. همچنانکه فقدان شخصیت پردازی عمیق در این سریال باعث شده تا نقشآفرینی بازیگرها تکراری به نظر برسد و هیچ نوآوری خاصی در کار آنها دیده نشود.
یکی از بایدهای سریالهایی با قسمتهای زیاد، طراحی داستانهای فرعی متعدد است. در «آنام» هم این اصل رعایت شده، اما برخی از داستانهای فرعی، فقط کارکرد ازدیاد زمان سریال را دارند و در صورت حذف، تغییری در مسیر اصلی داستان ایجاد نمیکنند. مثل ماجراهای محمدعلی و آفرین که تنها وسیلهای برای ایجاد جذابیت و پر کردن فضای زمانی این سریال هستند. چنانکه دیدیم؛ پس از وقفهای که نوروز امسال در نمایش این سریال پیش آمد، قبل از ادامه پخش، خلاصهای از قسمتهایی که قبل از عید دیده بودیم روی آنتن رفت. در این خلاصه، هیچ أثری از ارتباط محمدعلی و آفرین نبود. ناتمام ماندن این ارتباط در قسمت آخر نیز دلیل دیگری بر اضافه بودن این ماجراست.