نگاهی رسانهای به ازدواجهای سلطنتی بریتانیا
لژیونرهای جدید سرمایهداری اشرافی
مراسم ازدواج شاهزاده هری با یکی از چهرههای جدید هالیوودی، سرشار از نشانهای معکوس و متناقض بود. تضادی عجیب در تمام ابعاد نمادین و نمایشی در یک عروسی قرن بیست و یکمی به سبک رنسانس و یا شیوهای گوتیک!
به لحاظ تاریخی، همانگونه که استعمارگر پیر، هنوز استعمارگر نبود و با پیوندهای نسبی سعی میکرد میان قدرتهای اروپایی در قرون 17 و 16 میلادی برای خود جایی باز کند تا همین امروز که روز ازدواج دومین پسر شاهزاده دایانا باشد، شاهزادهای که چندان به آداب و رسوم قصرهای فرتوت سلطنتی پایبند نبود و مانند برخی دیگر از نسل جوان بریتانیا، جلال و جبروت این پیر دلگیر را رنگ و رو رفته مییافت. هنوز هم نهاد سرمایهداری پیر اشرافی، به دنبال متحدان جدید و جوان میگردد. اگر چه عروس منتخب، دو سه سالی از داماد بزرگتر باشد و اگر چه در مراسم ازدواج از چهرههای سیاسی خبری نباشد، ولی خوب میداند تورش را کجا پهن کند، غافل از آنکه این رود مدتهاست خشکیده.
از عصر گلادیاتورها که اشراف رومی دریافته بودند، حکومت بر مردم مستلزم سرگرم نگاه داشتن آنهاست تا عصر حاضر که تلویزیون و رسانههای تصویری تمام ابعاد زندگی اجتماعی (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) مردم- از شرق دور تا خود لسآنجلس- را تسخیر کردهاند، هالیوود و هالیوودیسم در رگ و خون امپراطوریهای سلطهجو واشراف قدرتطلب موج میزده است. اگرچه امروز، این بزرگترین دستگاه تبلیغاتی بریتانیایی- آمریکایی، دیگر آن قدرت و نفوذ نیم قرن پیش را نداشته باشد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، زمانی که این دستگاه عظیم تبلیغاتی تمام سعی خود را صرف جلب توجه توده مردم در سرتاسر دنیا به ویژه در آسیا و اروپا، به سبک زندگی و شیوۀ تفکر آمریکایی میکرد و همانگونه که کارل پوپر میگفت؛ برای کشتن جوامع، آنها را در تلویزیون غرق کنید، با انواع برنامه و رسانههای گوناگون از فیلم و موسیقی گرفته تا برنامههای علمی و خبری، علاوه بر ترغیب مردم دنیا به پیروی از اقتصاد مصرفی غربی، به لحاظ فرهنگی و سیاسی نیز بسط نفوذ و سلطه امپریالیسم بریتانیایی- آمریکایی خود را در نظم نوین جهانی (پس از جنگ جهانی دوم) تثبیت و ترویج مینمود. بیدلیل نیست که مشهورترین چهرهها و سوپراستارهای بریتانیایی مانند بیتلها و رولینگ استونز بلافاصله پس از شهرت به نیویورک و لس آنجلس و دیگر شهرهای ایالات متحده رحل اقامت میافکندند و برخی از پرفروشترین فیلمهای هالیوودی مانند «نطق پادشاه» چه به لحاظ تاریخی و چه به لحاظ سیاسی و فرهنگی، رگ و ریشه بریتانیایی دارند. تمام سعی و تلاش خاندان سلطنتی بریتانیا- در دو ازدواج اخیر- نیز همین بوده است؛ اتحادهای جدید!
همانگونه که پیش از این شاهزادههای بریتانیایی برای اتحاد با دیگر قدرتها تن به ازدواج با شاهزادههای اروپایی میدادند، امروز در قرن بیست و یک که نهاد سلطنت و سرمایهداری اشرافی- میلیتاریستی، در غالب نقاط دنیا پوسیده و نخ نما شده است، چه نمایشی بهتر از مردمگرایی و برای این منظور چه اتحادی بهتر از اتحاد با سوپر استارها و چهرههای هالیوودی؟
بر همین اساس است که باب سنتشکنیها در ازدواج شاهزاده ویلیام باز میشود و برای نخستین بار یک غیراشرافی، دوشس کمبریج میشود و فهرست میهمانان از چهرههای سیاسی به سلبریتیها در عالم ورزش، موسیقی و فیلمهای هالیوودی تغییر میکند. نمایش مردمگرایی و ژست مردمی بودن در ازدواج شاهزاده هری از این هم بالاتر میرود. بازیگری آفریقاییتبار و با محبوبیتی که فهرست سلبریتیها را باز هم در این ازدواج بالاتر میبرد و با دعوت از خوانندگان، بازیگران و مجریان هالیوودی- و به خصوص آفریقاییتبارها- میخواهد نشان دهد که این ازدواج نه تنها سیاسی نیست که چنانکه کشیش و سخنران آمریکایی مراسم نیز پس از اجرای گروههای موزیک و گاسپلخوانی سیاهان در کلیسای سن جورج عنوان میکرد؛ عاشقانه و مردمی نیز هست. حال آنکه، در همان حال با نگاهی به مراسم و حواشی اطراف این ازدواج، حقیقت دیگری آشکار میشود.
وانمود به مردمی بودن نهاد سلطنت و مردم پسند بودن ازدواجی که بالغ بر 30 میلیون پوند هزینۀ برگزاریاش میشود که 90 درصد آن نیز صرف تدابیر امنیتی، از جمله جمع کردن کارتون خوابها و بیخانمانها از سطح شهر و بخصوص اطراف کاخ ویندزر شده است، نشان میدهد؛ وقتی چهرههای هالیوودی لژیونرهای جدید سرمایهداریاشرافی میشوند، بر خلاف آنچه کشیش آفریقایی- آمریکایی مراسم با شور و حرارت سینمایی میگفت؛ عشق- چندان هم- راه نجات جهان نیست.
فرزاد میرحمیدی