نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
عقلانیترین راه از نظر مدعیان اصلاحات: آغاز مذاکره جدید با آمریکا!
سرویس سیاسی-
روزنامه بهار در یادداشتی با عنوان «آیا توافق دیگری با آمریکا در راه است؟» نوشت: «به نتیجه رسیدن یا نرسیدن هر توافقی در عرصه بینالملل وابستگی مستقیم به چند فاکتور دارد، اول از همه اراده طرفهاست که تاثیرگذار است...دیگر اینکه هر طرف تا چه اندازه نیازمند رسیدن به توافق است، اینکه توافق چه نتایجی را برای آنها رقم خواهد زد و آیا منافع آنها را تامین خواهد کرد و دست اخر اینکه جایگزین توافق چه خواهد بود...اکنون عملاً توپ در زمین ایران است و جهان منتظر است که ببیند ایران بار دیگر پای میز مذاکره مینشیند یا راه تحریم را پی میگیرد...شروع دور جدیدی از مذاکرات با حضور آمریکا و رسیدن به توافق جدید. عملی شدن این گزینه در ابتدای امر خیلی دور از ذهن میآید...اما در نگاه واقع بینانه باید گفت برجام...اقتصاد ایران را از نابودی کامل نجات داد...کشور اکنون با بحران سیاسی، اقتصادی و از همه مهمتر با بحران اجتماعی روبروست که تحریم میتواند آن را تشدید کند...پس عقلانیترین راه آغاز دور تازهای از مذاکرات و رسیدن به توافقی دیگر است.»
این تناقض فضاحتبار روزنامههای زنجیرهای و دولت متبوعشان در سیاست خارجی و مشخصا در موضوع مذاکره با اروپا و آمریکا موضوعی قابل تامل است. این جریان در ماجرای مذاکرات دهه هشتاد در دولت اصلاحات خواستار مذاکره با تروئیکای اروپایی و بدون حضور آمریکا بود. در دولت اول روحانی تاکید شد که اروپا آقا اجازه است و باید مستقیم با کدخدا! بست و با آمریکا مذاکره کرد. در دولت دوم روحانی اعلام شد که آمریکا مزاحم است و باید با اروپا بست. حالا هم میگویند باید مستقیم با ترامپ مذاکره کنیم تا مشکلات کشورمان حل شود! همین روزنامه زنجیرهای «بهار» مهر ماه سال گذشته و پس از اظهارات سخیف و ضدایرانی ترامپ علیه کشورمان با تیتر درشت «اروپا، آمریکا نیست» نوشته بود: «برخی بدنبال همسانسازی کشورهای اروپایی و آمریکایترامپ هستند. این خط تبلیغی که در صداوسیما و خطبههای نماز جمعه این هفته شهرهای گوناگون کشور روشن بود میکوشد به جای برجستهسازی اختلافات واقعی به وجود آمده بین کشورهای غربی در موضوع برجام با نگاهی ساده انگارانه غرب را به شکل یک کل یکپارچه نمایش داده و درصدد آن است که به جامعه این مطلب را القا کند که سیاستهای تندروانهترامپ مورد قبول کشورهای اروپایی نیز قرار گرفته است.. با پدیدهای جدید روبرو شدیم و باید اثبات کنیم که اروپا، آمریکا نیست!» و در ادامه نتیجه گیری کرده بود: «جمهوری اسلامی ایران میتواند برای خنثی کردن تهدیدات و فشارهای احتمالی آمریکا مذاکراتی را بر اساس الگوی برجام که مبتنی بر سیاست «برد – برد» بوده است را با کشورهای اروپایی آغاز کرده و با توجه به توانمندیهای دیپلماتهای کشور موانعی را در مسیر دولت ترامپ که در پی افزایش فشارها به کشورمان است ایجاد کند.»
چنین تناقضی در حالت خوشبینانه ناشی از «خود کوچک بینی» و «عدم اعتماد به ظرفیتهای عظیم داخلی» و «ضعیف شمردن توان کشور» و «عدم آشنایی با اصول بدیهی دیپلماسی و مذاکره» است.سرگیجه و تناقضات فضاحت بار مدعیان اصلاحات در سیاست خارجی، نشاندهنده یک دیپلماسی متزلزل است و نمیتواند منافع ملی را تضمین کند.
منتقدان با حاشیهسازی، وقتِ دولت را برای خدمتگزاری میگیرند!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «بازی تخریبی دلواپسان علیه دولت تمامی ندارد و هر از چندی مسئلهای را علیه دولت علم میکنند که در کار دولت اخلال کنند. برنامهریزی حساب شده است تا با مطرح کردن هر مسئلهای درست یا نادرست وقت دولت را برای پاسخگویی یا عکسالعمل و واکنش بگیرند تا دولت نتواند به وعدههای خود و مطالبات مردم رسیدگی کند. در این راستا با وجود اینکه مجموعه دولت از سخنگو، رئیسسازمان امور اداری و استخدامی و وزیر اطلاعات چندین بار به عدم وجود مدیران دوتابعیتی تاکید داشتهاند، اما دلواپسان همچنان روی سخنان خود هستند».
برخلاف ادعای این روزنامه زنجیرهای، این دولت است که با حاشیه سازی و جنجال، از پاسخگویی درباره عملکرد خود شانه خالی میکند. قریب به پنج سال از سکانداری دولت تدبیر و امید در قوه مجریه میگذرد. در این سالها بیشتر از عمل شاهد حرف بودهایم؛ حرفهایی که برخی مصرف رسانهای دارند، برخی کارکرد پنهانسازی کاستیها، برخی برای تخریب رقیب و منتقدان، برخی هم مصارف پیچیدهتری دارند که مهمترین آن فربه کردن حواشی است تا به این واسطه متن از نظرها ناپدید شود و یا رنگ ببازد.
یکی از حاشیهسازیهای دولت، «رقیب هراسی» و «ساختن دشمن فرضی» و «انداختن تقصیرها و کمکاریها به گردن دیگران» است. دولت اغلب موارد در زنگ حساب و موعد پاسخگویی درباره کارنامه خود، با ساختن دشمن فرضی، از پاسخگویی و گزارش عملکرد طفره رفته است. ادعاهایی همچون «دولت پنهان»، «اتاق فکر شنبه» و موارد مشابه در همین راستا از سوی دولتمردان و رسانههای حامی دولت مطرح میشود.ادعاهایی که حتی روزنامههای زنجیرهای نیز به دروغ بودن آن اعتراف کردهاند. چندی پیش روزنامه زنجیرهای آرمان در مطلبی نوشته بود:«آیا ما میتوانیم بگوییم که یک اتاق فکری در جایی هست و توسط تندروها دارد هدایت و اداره و برنامهریزی و سازماندهی میشود و خلاصه کلام هدفش هم همین است که دولت روحانی را به اینجا بکشاند. من معتقدم چنین اتاق فکری وجود ندارد.»
لازم به ذکر است که چندی پیش در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از مسئولان دوتابعیتی و دارایگرین کارت که در رسانهها منتشر شد به عدم همکاری وزارت اطلاعاتاشاره و آمده است «علیرغم مأموریت ذاتی وزارت اطلاعات به عنوان مرجع امنیتی ـ نظارتی، متأسفانه همچنان عدم همکاری و مسامحه وزارت اطلاعات در این امر مهم مشاهده میگردد.
بزک اروپا و فرصتسوزی؛ ماموریت جدید زنجیرهای ها
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «اروپا به طور جدی به دنبال حفظ برجام بدون آمریکا است».
تقلای این روزنامه زنجیرهای در تنفس مصنوعی به جنازه برجام در حالی است که همین روزنامه چندی پیش در مطلبی نوشته بود: «دولت ماهها پس از توافق هستهای، به هوای چیدن میوههای برجام نشست و بر پایه این دلخوشی، برنامهها و سیاستهای کاری خود-دوران پسابرجام- را نوشت اما ماحصل این انتظار، فرصتسوزی، از دست رفتن منابع موجود به هوای گشایش برجام و در نهایت کاهش صبر اجتماعی با استمرار فشارهای اقتصادی بود».
مقامات اروپایی در هفتههای اخیر به صراحت اعلام کردهاند که به ایران درخصوص اجرای تعهدات برجامی تضمین نمیدهند و حتی با صدور بیانیه اعلام کردند که هدف از ادامه مذاکرات، نه لغو تحریمها بلکه اضافه کردن توان موشکی و قدرت منطقهای ایران به توافق است!
با این وجود، متاسفانه روزنامههای زنجیرهای همچنان به بزک اروپا و فرصت سوزی ادامه میدهند.
مسئول رسیدگی به مطالبات مردم کیست؟!
روزنامه زنجیرهای شرق در شماره روز پنجشنبه خود طی گزارشی نوشت:«همايش اصلاحات و چالشها بهمناسبت بيستويکمين سالگرد انتخاب دولت اصلاحات بههمت انجمن اسلامي دانشگاه علوم اقتصادي با حضور محمدعلي ابطحي و محسن صفاييفراهاني با محور تاريخچه و عملکرد اصلاحات در محل دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد. صفاييفراهاني و ابطحي هر دو در اين نشست ضمن تأكيد بر مردممحوربودن اصلاحات، به حوادث ديماهاشاره کرده و تأكيد کردند که هرکجا مردم بهدنبال حقوق خود باشند، اصلاحطلبي رخ داده است.»
در این همایش صفاييفراهاني، نماينده مجلس ششم اظهار داشت:« در ديماه با من مصاحبه کردند، گفتند خيليها اين شعار را ميدهند. گفتم اگر شما از همانها بپرسيد، قانون و حقوق و کرامت خود را قبول داريد؟ اگر بگويند بله، پس دنبال اصلاحات هستند. چون اين هدف اصلاحات است که از خواسته مردم و حضور مردم تمکين کند. آنچه در اين ۲۰۰ سال دنبال ميکرده، همين بوده است. انتهاي مشروطيت چيست؟ حکومت مردم.»
بر اساس این گزارش وی ادامه داد: «ما هميشه فکر ميکنيم اصلاحات بايد متولي داشته باشند. مردم از احزاب اصلاحطلب جلو افتادند چون واقعيت زندگي خودشان است. دليلي وجود ندارد که تصور کنيم حتما اين احزاب اصلاحطلب حاکمان پرقدرتي در جامعه ميشوند، چهبسا گرايشهاي ديگر مردم در جامعه بروز کند».
درباره اظهارات صفایی فراهانی نکاتی است که باید به آنها پرداخت. نکته اول اینکه صفایی فراهانی به درستی اذعان میکند که مردم حقوق خودشان را میشناسند و میدانند ولی از سوی دیگر اعتراض مردم به خود را ناشی از نادانی آنان میشمارد، در این رابطه بایستی گفت مردم واقعا به حقوق خود آگاه و واقف هستند و میدانند که مدعیان اصلاحات لانه کرده در بدنه دولت که نزدیک به چند دهه مسئول رسیدگی به مشکلات مردم بودهاند در انجام وظایف و مسئولیتهای خود کوتاهی و بعضا خیانت در امانت کردهاند، شعارها و خواستههای مردم هر چند که ضد انقلاب بر روی موج این خواستهها سوار شده و آن را منحرف کند واقعیت را عوض نمیکند و آن اینکه مدعیان اصلاحات به وظایف خود عمل نکرده و مسئول شرایط بد اقتصادی کنونی مدیرانی هستند که لباس اصلاحطلبی بر تن دارند.
نکته دوم اینکه صفایی فراهانی «حکومت مردم» را هدف اصلاحات میشمارد و میداند ولی به این واقعیتاشاره نمیکند که اگر چنین بوده و هست چرا در سال 88 به رای و خواسته مردم تمکین نکرده و کشور را با فتنهای عظیم دچار خسارتهای زیانبار کردند.
آمریکای اوباما، آمریکای ترامپ!
روزنامه اعتماد در صفحه نخست شماره پنج شنبه هفته گذشته خود در یادداشتی به ترامپ و روش و منش او پرداخته است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «ترامپ ميخواهد نظم دنيا را منطبق با منافع آمريكا و با كمترين هزينه و دردسر سروسامان دهد...او در مقام يك تاجر كاربلد نبض جامعه امريكا را گرفت، اداي دلقكها و احمقها را درآورد و از همان روز اول تصويري از او منعكس و منتشر شد كه شبيه بازتاب تصوير آينه كوژ يا محدب، غيرواقعي و مجازي بود. اما واقعيت اين بود كه زير پوست اين رفتار يك سناريوي پيچيده و تودرتو جريان داشت.»
سپس نویسنده تاکید میکند:«بر همين اساس سوژه اصلي اركان قدرت و اصحاب سياست در حال حاضر، پيدا كردن راهحلي براي مواجهه با آمريكاي ترامپ است نه مسائل حاشيهاي و قلابي و نامتجانس با نياز مردم. اگر در دفاع مقدس اين مردم بودند كه با شهادت و ايثار و جانبازي، امنيت ملي ايران را حراست كردند امروز نوبت به مسئولان كشور است تا با بينشي منطبق با واقعيات كشور براي خواسته مردم كه همانا تامين نيازهاي زندگيشان است تدبير كنند.»
همواره عدم شناخت دقیق و درست از دشمن یا رقیب تحقق اهداف را مشکل خواهد کرد. به همین معنا متاسفانه موضوعی که برخی دچار آن هستند تمایز قایل شدن بین روسای جمهور آمریکا است. چنانکه آمریکای اوباما را با آمریکای ترامپ قیاس میکنند و به نسبت این قیاس که از باوری نادرست نشات گرفته به تحلیل و ارائه راهکار میپردازند. اما مگر حقیقت جز این است که قرار بود در همان روز اجرای برجام رئیسجمهور وقت آمریکا (اوباما) تعهدات کشورش را به اجرا بگذارد؟
ولی اوباما زیرکانه در ظاهر برادشتن تحریمها را ابلاغ کرد اما طبق آنچه مسئولان کشورمان گفتهاند و همچنین مطابق اظهارات مقامات اروپایی و نیز مدیران بانکها و شرکتهای بزرگ اروپا در همان دوره اوباما دولت آمریکا اصلیترین مانع تحقق برجام شد. و همچنین تحریمهای جدیدی نیز به بهانههای واهی علیه ایران در دوره پسابرجامی اوباما تصویب شد.
راهحل این است که باور کنیم چاره اقتصادی کشورمان در مرزهای کشوری در آن سوی کره زمین نیست. اگر همه مسئولان به این رویکرد ایمان داشته باشند و تمام توان خود را در جهت اجرای اقتصاد مقاومتی و تحقق اهدافش بگذارند قطعا ثمرات شگفتآوری حاصل خواهد شد.