جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب
حرص نزدن به حلال دنیا مطلوب است
فى الكافي، عن الباقر... قال رسولالله(صلی الله علیه و آله): طوبي لمِن توَاضع لله تِعالي ،و زَهٍد في ما أحَلَّ اللهُ تعالي، و زَهد في ما أحلَّ اللهُ تعالي له من غير رَغبهًْ عن سيرَتي، و رَفضَ زَهرَهًْ الدنيا من غير تحَوّلٍ عن سنتّي.[1]
[خوشا به حال كسى كه براى خداوند تواضع و فروتنى كند و در آنچه خداوند بر او حلال كرده بدون آنكه از روش من منحرف شود زهد ورزد و بیرغبت باشد و از تازگى و زیباییهای دنيا بىآنكه تغييرى از سنت من پيدا كند دورى گزيند ]
اين حديث، دنبالۀ همان مواعظ پيامبر مکرّم(ص) است. گويا يکي از نشانههاي تواضع لله اين است که انسان در دنيا زهد بورزد، بي رغبتي نشان بدهد. نه فقط نسبت به آنچه بر او حرام شده، حتي نسبت به آن چيزهايي که براي او حلال است، در مورد اينها هم انسان بي رغبتي نشان بدهد. سپس در ادامه ميفرمايند: لکن اين زهدي که در دنيا نسبت به امر حلال ميورزد، به گونهاي نباشد که از سيرۀ پيغمبر خارج بشود؛ سيرۀ پيغمبر يعني آنچه خود آن بزرگوار عمل ميکردند و به ياران و اصحابشان هم آن را بيان ميکردند و امر ميکردند؛ يعني ترک دنيا مطلوب نيست، حِرص نزدن به آنچه حلال است، مطلوب است. يک وقت انسان همۀ آنچه را که بر او حلال است، ترک ميکند! حيواني نميخورد، گوشت نميخورد، خواب نميکند، ازدواج نميکند و... اينها بر خلاف سنتّ پيغمبر است، سنتّ پيغمبر اين نيست.
از اين مرتبه، نبايد فورا به نقطۀ مقابلش منتقل شد که: بنابراين، حال که ما بايستي ترک دنياً نکنيم، معنايش اين است که همۀ آن چيزهايي که در دنيا مايۀ بهجت و سرور و جالبِ توجّه ماست، به همۀ آنها رو بياوريم. نه، هر چه انسان هوس ميکند بخورد، حلال هم هست، هر چه انسان هوس ميکند بپوشد، هر نوع تجمّلي که انسان در زندگي دوست ميدارد آن را انجام بدهد، نه، اينها همهاش ممکن است حلال هم باشد، حرام هم نباشد، اسراف هم نباشد، اماّ زهدِ در اينها مطلوب است، در آنچه حلال است هم بي رغبتي مطلوب است. سيرۀ پيغمبر اين است که دنيا را ترک نکند اماّ چسبيدن به مشتهيات نفس در دنيا ولو آن مشتهيات حلال هم باشد، اين هم مطلوب نيست.
در ادامه ميفرمايد: چشم بپوشد از زيباييهاي دنيا! زَهرَة الدنيا يعني زيباييها و طراوتها و جاذبههاي دنيا. در اينجا نيز اين قيد وجود دارد که از سنتّ پيغمبر نبايستي روي برگرداند. ترک دنيا مطلوب نيست، اماّ چسبيدن به دنيا و همۀ مشتهيات را بجا آوردن واشباع نفس از مشتهيات، اين هم نامطلوب است.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 2/8/91 به نقل از مشرق
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] - الشافی، ص 821
[خوشا به حال كسى كه براى خداوند تواضع و فروتنى كند و در آنچه خداوند بر او حلال كرده بدون آنكه از روش من منحرف شود زهد ورزد و بیرغبت باشد و از تازگى و زیباییهای دنيا بىآنكه تغييرى از سنت من پيدا كند دورى گزيند ]
اين حديث، دنبالۀ همان مواعظ پيامبر مکرّم(ص) است. گويا يکي از نشانههاي تواضع لله اين است که انسان در دنيا زهد بورزد، بي رغبتي نشان بدهد. نه فقط نسبت به آنچه بر او حرام شده، حتي نسبت به آن چيزهايي که براي او حلال است، در مورد اينها هم انسان بي رغبتي نشان بدهد. سپس در ادامه ميفرمايند: لکن اين زهدي که در دنيا نسبت به امر حلال ميورزد، به گونهاي نباشد که از سيرۀ پيغمبر خارج بشود؛ سيرۀ پيغمبر يعني آنچه خود آن بزرگوار عمل ميکردند و به ياران و اصحابشان هم آن را بيان ميکردند و امر ميکردند؛ يعني ترک دنيا مطلوب نيست، حِرص نزدن به آنچه حلال است، مطلوب است. يک وقت انسان همۀ آنچه را که بر او حلال است، ترک ميکند! حيواني نميخورد، گوشت نميخورد، خواب نميکند، ازدواج نميکند و... اينها بر خلاف سنتّ پيغمبر است، سنتّ پيغمبر اين نيست.
از اين مرتبه، نبايد فورا به نقطۀ مقابلش منتقل شد که: بنابراين، حال که ما بايستي ترک دنياً نکنيم، معنايش اين است که همۀ آن چيزهايي که در دنيا مايۀ بهجت و سرور و جالبِ توجّه ماست، به همۀ آنها رو بياوريم. نه، هر چه انسان هوس ميکند بخورد، حلال هم هست، هر چه انسان هوس ميکند بپوشد، هر نوع تجمّلي که انسان در زندگي دوست ميدارد آن را انجام بدهد، نه، اينها همهاش ممکن است حلال هم باشد، حرام هم نباشد، اسراف هم نباشد، اماّ زهدِ در اينها مطلوب است، در آنچه حلال است هم بي رغبتي مطلوب است. سيرۀ پيغمبر اين است که دنيا را ترک نکند اماّ چسبيدن به مشتهيات نفس در دنيا ولو آن مشتهيات حلال هم باشد، اين هم مطلوب نيست.
در ادامه ميفرمايد: چشم بپوشد از زيباييهاي دنيا! زَهرَة الدنيا يعني زيباييها و طراوتها و جاذبههاي دنيا. در اينجا نيز اين قيد وجود دارد که از سنتّ پيغمبر نبايستي روي برگرداند. ترک دنيا مطلوب نيست، اماّ چسبيدن به دنيا و همۀ مشتهيات را بجا آوردن واشباع نفس از مشتهيات، اين هم نامطلوب است.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 2/8/91 به نقل از مشرق
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] - الشافی، ص 821