اقتصاد مقاومتی؛ سیاستها و انتظارات در بیانات رهبر انقلاب - 20
وظایف رسانهها در موضوع اقتصاد مقاومتی
نویسنده: ناصر عابدی
گفتمانسازی
و مصونسازی
* یکی از دوستان اینجا گفتند که خیلیها از اقتصاد مقاومتی که شما میگویید، اطّلاع ندارند؛ بله، این یکی از ضعفهای کار ماست. ما اگر میخواهیم یک خواستهای تحقّق پیدا کند، قدم اوّل این است که این خواسته را بهصورت یک گفتمان پذیرفتهشده دربیاوریم.
* الزام هفتم و کار لازم هفتم [از الزامات و انتظارات سیاستهای اقتصاد مقاومتی]، گفتمانسازی است؛ باید تصویر درستی از اقتصاد مقاومتی ارائه بشود؛ البته صداوسیما و رسانههای کشور موظفاند اما مخصوص آنها نیست. دستگاههای تبلیغاتیِ مخالف با کشور، مخالف با انقلاب، مخالف با پیشرفت ملی ما، خیلی چیزها در چنته دارند و شروع هم کردهاند - ما دیدیم - بعد از این هم بیشتر [خواهند کرد] دربارۀ اقتصاد مقاومتی، اشکالتراشی، مانعتراشی، گاهی هو کردن، بیاهمیت جلوه دادن آنچه که در کمال اهمیت و نهایت اهمیت است؛ از این کارها میکنند. نقطۀ مقابل آنها بایستی کار بشود؛ مسئولین، صاحبان فکر و دلسوزان، بایستی تصویر درستی را از این حرکت بزرگ و عمومی ارائه بدهند و گفتمانسازی بشود تا مردم بدانند و معتقد باشند و بخواهند؛ در این صورت، کارْ عملی خواهد شد.
* گفتمانسازی در خصوص اقتصاد مقاومتی و تبدیل آن به یك گفتمان عمومی، بسیاری از مشكلات را بر طرف و كارها را تسهیل خواهد كرد.
* [اولویّت] سوّم مصونسازی فرهنگی است. من حالا در مورد مصونسازی فرهنگی یک توضیحی عرض میکنم، بعد بیشتر توضیح خواهم داد؛ صحبت ما یکقدری هم طولانی میشود لکن تحمّل بفرمایید. ما از لحاظ فرهنگی باید کشور را، ملّت را و جوانان را مصونسازی کنیم؛ این برنامهریزی میخواهد. این هدف را اوّل باید قبول کنیم و به آن اعتقاد پیدا کنیم، بعد که اعتقاد پیدا کردیم برویم برنامهریزی کنیم برای این کار. این کاری نیست که همینجوری به ما دست بدهد؛ با چند سخنرانی و نوشتن کتاب هم حاصل نمیشود؛ این مصونسازی فرهنگی کار لازم دارد، برنامه لازم دارد.
وظیفۀ صدا وسیما
در اقتصاد مقاومتی
* یک مسئله هم در اقتصاد مقاومتی، مدیریت مصرف است. مصرف هم باید مدیریت شود. این قضیۀ اسراف و زیادهروی، قضیۀ مهمی در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوی اسراف را گرفت؟ فرهنگسازی هم لازم است، اقدام عملی هم لازم است. فرهنگسازیاش بیشتر به عهدۀ رسانههاست. واقعاً در این زمینه، هم صدا و سیما در درجۀ اول و بیش از همه مسئولیت دارد، هم دستگاههای دیگر مسئولیت دارند. باید فرهنگسازی کنید. ما یک ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهیم اسلامی هستیم، اینقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگیمان اهل اسرافیم! بخش عملیاتیاش هم به نظر من از خود دولت باید آغاز شود..
فصل هفت: نقش بخش خصوصی و صاحبان سرمایه
صاحبان سرمایه فعالیت تولیدی را ترجیح بدهند
* صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفادۀ بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهرهوری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینۀ تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود.
صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارهاست؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند
* خب، یک بخش دیگر، نگاه به کارفرماست. بنده بارها، از سالها پیش تکرار کردهام، کارفرما و کارگر مکمّل یکدیگرند، نه معارض یکدیگر. اساس تفکّر مارکسیستى و دیالکتیک مارکسیستى بر تضاد و تعارض بود، اساس تفکّر اسلامى و دیالکتیک اسلامى بر همراهى و همگامى و همکارى و مزدوج شدن و همراه شدن است. کارفرما و کارگر دو عضوى هستند که میتوانند به هم کمک کنند؛ دو معارض و دو دشمن نیستند؛ دو همکارند و هرکدام هم حقّى دارند. بالاخره کارفرما کسى است که میتوانست این سرمایه را ببرد بگذارد مثلاً در فلان بانک و بدون دغدغه از سود آن استفاده کند؛ شاید بیشتر از درآمد کار هم براى او سود داشت؛ [امّا] نکرده، وارد میدان کار شده؛ این چیز بسیار خوبى است. اگر نیّت خدایى در این کار باشد، خداى متعال بهشت خواهد داد بهخاطر این کار؛ من مىشناختم کسى را، مرد مؤمنى را که زندگىاش زندگى سادهاى بود، پولدار بود لکن زندگى سادهاى داشت، به من گفت که بارها به من میگویند تو مگر دیوانه شدى که آمدى پولت را گذاشتى در این دستگاههاى تولیدى با این خطر – بهقول خودشان- و با این ریسکى که دارد؛ برو در بانک بگذار و سودش را بگیر، استفاده کن! من گفتم نه، من باید از این پول استفاده کنم براى پیشرفت کشور و تولید. خیلى خب، این چیز بسیار با ارزشى است. یکى از حقوقى که اینجا وجود دارد، همکارى صمیمانۀ کارگر با کارفرماست؛ باید با هم همکارى صمیمانه بکنید.
گفتمانسازی
و مصونسازی
* یکی از دوستان اینجا گفتند که خیلیها از اقتصاد مقاومتی که شما میگویید، اطّلاع ندارند؛ بله، این یکی از ضعفهای کار ماست. ما اگر میخواهیم یک خواستهای تحقّق پیدا کند، قدم اوّل این است که این خواسته را بهصورت یک گفتمان پذیرفتهشده دربیاوریم.
* الزام هفتم و کار لازم هفتم [از الزامات و انتظارات سیاستهای اقتصاد مقاومتی]، گفتمانسازی است؛ باید تصویر درستی از اقتصاد مقاومتی ارائه بشود؛ البته صداوسیما و رسانههای کشور موظفاند اما مخصوص آنها نیست. دستگاههای تبلیغاتیِ مخالف با کشور، مخالف با انقلاب، مخالف با پیشرفت ملی ما، خیلی چیزها در چنته دارند و شروع هم کردهاند - ما دیدیم - بعد از این هم بیشتر [خواهند کرد] دربارۀ اقتصاد مقاومتی، اشکالتراشی، مانعتراشی، گاهی هو کردن، بیاهمیت جلوه دادن آنچه که در کمال اهمیت و نهایت اهمیت است؛ از این کارها میکنند. نقطۀ مقابل آنها بایستی کار بشود؛ مسئولین، صاحبان فکر و دلسوزان، بایستی تصویر درستی را از این حرکت بزرگ و عمومی ارائه بدهند و گفتمانسازی بشود تا مردم بدانند و معتقد باشند و بخواهند؛ در این صورت، کارْ عملی خواهد شد.
* گفتمانسازی در خصوص اقتصاد مقاومتی و تبدیل آن به یك گفتمان عمومی، بسیاری از مشكلات را بر طرف و كارها را تسهیل خواهد كرد.
* [اولویّت] سوّم مصونسازی فرهنگی است. من حالا در مورد مصونسازی فرهنگی یک توضیحی عرض میکنم، بعد بیشتر توضیح خواهم داد؛ صحبت ما یکقدری هم طولانی میشود لکن تحمّل بفرمایید. ما از لحاظ فرهنگی باید کشور را، ملّت را و جوانان را مصونسازی کنیم؛ این برنامهریزی میخواهد. این هدف را اوّل باید قبول کنیم و به آن اعتقاد پیدا کنیم، بعد که اعتقاد پیدا کردیم برویم برنامهریزی کنیم برای این کار. این کاری نیست که همینجوری به ما دست بدهد؛ با چند سخنرانی و نوشتن کتاب هم حاصل نمیشود؛ این مصونسازی فرهنگی کار لازم دارد، برنامه لازم دارد.
وظیفۀ صدا وسیما
در اقتصاد مقاومتی
* یک مسئله هم در اقتصاد مقاومتی، مدیریت مصرف است. مصرف هم باید مدیریت شود. این قضیۀ اسراف و زیادهروی، قضیۀ مهمی در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوی اسراف را گرفت؟ فرهنگسازی هم لازم است، اقدام عملی هم لازم است. فرهنگسازیاش بیشتر به عهدۀ رسانههاست. واقعاً در این زمینه، هم صدا و سیما در درجۀ اول و بیش از همه مسئولیت دارد، هم دستگاههای دیگر مسئولیت دارند. باید فرهنگسازی کنید. ما یک ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهیم اسلامی هستیم، اینقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگیمان اهل اسرافیم! بخش عملیاتیاش هم به نظر من از خود دولت باید آغاز شود..
فصل هفت: نقش بخش خصوصی و صاحبان سرمایه
صاحبان سرمایه فعالیت تولیدی را ترجیح بدهند
* صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفادۀ بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهرهوری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینۀ تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود.
صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارهاست؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند
* خب، یک بخش دیگر، نگاه به کارفرماست. بنده بارها، از سالها پیش تکرار کردهام، کارفرما و کارگر مکمّل یکدیگرند، نه معارض یکدیگر. اساس تفکّر مارکسیستى و دیالکتیک مارکسیستى بر تضاد و تعارض بود، اساس تفکّر اسلامى و دیالکتیک اسلامى بر همراهى و همگامى و همکارى و مزدوج شدن و همراه شدن است. کارفرما و کارگر دو عضوى هستند که میتوانند به هم کمک کنند؛ دو معارض و دو دشمن نیستند؛ دو همکارند و هرکدام هم حقّى دارند. بالاخره کارفرما کسى است که میتوانست این سرمایه را ببرد بگذارد مثلاً در فلان بانک و بدون دغدغه از سود آن استفاده کند؛ شاید بیشتر از درآمد کار هم براى او سود داشت؛ [امّا] نکرده، وارد میدان کار شده؛ این چیز بسیار خوبى است. اگر نیّت خدایى در این کار باشد، خداى متعال بهشت خواهد داد بهخاطر این کار؛ من مىشناختم کسى را، مرد مؤمنى را که زندگىاش زندگى سادهاى بود، پولدار بود لکن زندگى سادهاى داشت، به من گفت که بارها به من میگویند تو مگر دیوانه شدى که آمدى پولت را گذاشتى در این دستگاههاى تولیدى با این خطر – بهقول خودشان- و با این ریسکى که دارد؛ برو در بانک بگذار و سودش را بگیر، استفاده کن! من گفتم نه، من باید از این پول استفاده کنم براى پیشرفت کشور و تولید. خیلى خب، این چیز بسیار با ارزشى است. یکى از حقوقى که اینجا وجود دارد، همکارى صمیمانۀ کارگر با کارفرماست؛ باید با هم همکارى صمیمانه بکنید.