نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
فرافکنی و دستهای پشتپرده؛ راه فرار اصلاحطلبان از پاسخگویی
سرویس سیاسی-
از سال 92 که دولت تدبیر و امید زمام امور را در قوه مجریه به دست گرفت تاکنون دو شیوه مطرح مدعیان اصلاحطلبان برای فرار از پاسخگویی عبارت بودهاند از فرافکنی به قبل و عنوان کردن این موضوع که دستهای نامرئی!! در پشت پرده سبب عدم کارایی بوده است.
روزنامه اعتماد در شماره دیروز ضمن گفتوگویی کوتاه با یکی از وابستگان طیف موسوم به اصلاحطلب به موضوع انتخاب شهردار تهران پرداخته است. نوع فرار به جلوی اصلاحطلبان در این موضوع قابل تامل است:
پس از استعفای نجفی، شهردار تهران موضوع انتخاب شهردار جدید در شورای شهر مطرح است. مصاحبه شونده در پاسخ سؤال اعتماد و در بیان ویژگیها برای انتخاب شهردار گفته: «مسئله مبارزه با فساد شهرداري به صورت غيرجنجالي و از طريق تقويت شفافيت نهادي... از مسائلي است كه شوراي شهر پنجم در انتخاب شهردار آن را در نظر خواهد داشت.»
شیوههای اصلاحطلبان برای فریب جامعه!
در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: «ليست شوراي پنجم در نتيجه يك «كار حزبي» بسته نشده است بلكه در نتيجه «ائتلاف احزاب اصلاحطلب» در جبهه اصلاحات بوده است. تابه حال هم شوراي شهر پنجم اهداف جبهه اصلاحات را كه يكي از آنها مبارزه با فساد ساختاري است به خوبي تامين كرده است...كارنامه شوراي پنجم در هشتماه گذشته قابل دفاع است... اكثريت اعضاي شوراي پنجم هم به بعد ائتلافي و هم به بعد اهداف اصلاحات توجه دارند.»
در پایان این گفتوگو آمده: «بايد ويژگيهايي مشابه جناب آقاي نجفي را داشته باشد. يعني با تجربه، كاردان، غير جنجالي و طرفدار شفافيت نهادي باشد... آقاي محمد علي نجفي هم عمدتا با فشار از بيرون و با بيمحبتي بعضي روبه رو بوده است و تا به آخر شوراي شهر حامي آقاي نجفي بود.»
نخست اینکه از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مسایلی مانند فرافکنی یا عنوان کردن فشارهای صورت گرفته بهانههای پر کاربرد این طیف در توجیه عدم کارآیی شان بوده است. مشخص نیست ملت تا چه زمانی باید این مسایل را بشنوند و فرار از پاسخگویی را از اصلاحطلبان بشنوند؟!
دوم اینکه اصلاحطلبان در موضوع شهردار تهران دست پیش را گرفتند و بلافاصله پس از استعفای او دو موضوع را برای تحت پوشش قرار دادن انتخاب نه چندان دقیق شورای شهر برای پست مهم و بسیار پر زحمت شهرداری تهران توامان مطرح کردند: یکی اینکه به صورت گسترده تلاش شد تا در کارنامه او که خالی بود موضوع فسادستیزی را بگنجانند. موضوعی که به صورت عینی برای شهروندان قابل احصا و صحت سنجی نیست و هم اینکه دهان پر کن است و نکته دیگر پیوسته وانمود کردند که نجفی نه به خواست خویش بلکه با فشار برخی استعفا داده است. موضوعی که با توجه به سابقه نجفی و استعفاهای بسیار او برای مردم قابل درک و هضم نیست.
سوم اینکه مصاحبه شونده ادعا کرده که درخصوصیات شهردار بعدی (که اصلاحطلبان باید انتخاب کنند) فسادستیزی غیرجنجالی عنوان شده است! حال آنکه آقایان اصلاحطلب قبل و پس از تصدی شورای شهر تهران با غوغاسالاری و در نهایت بیاخلاقی هجمهای بزرگ را علیه شهردار سابق تهران آغاز کردند. این گزاره یعنی «نهایت بیاخلاقی» برای فریب مردم را با یک مثال در نظر داشته باشید: حتما لیستی که توسط اصلاحطلبان با عنوان املاک نجومی منتشر شد را به خاطر دارید، حال مدعیان مبارزه با فساد پس از استعفای نجفی یکی از افرادی را که در آن لیست نامش آمده بود را به عنوان سرپرست موقت شهرداری تهران انتخاب کردند! این موضوع یعنی: مدعیان اصلاحطلبی برای فریب اذهان مردم یا در آن زمان خبر کذبی را منتشر کردند یا اینکه از عبارت «مبارزه با فساد» به صورت ابزاری استفاده میکنند و اخلاق و حقیقتگویی چندان اهمیتی برایشان ندارد.
شهردار تهران،سیاسی باشد یا نباشد؟!
روزنامه آرمان در یادداشتی نوشت:«شهردار تهران نباید صرفا مهندس یا مدیر تکنوکرات اجرایی باشد بلکه باید حتما در مسائل سیاسی دستی داشته باشد و درک و تجربه سیاسی بالایی داشته باشد...خوشبختانه افرادی هستند که هر دوجنبه سیاسی بودن و تخصصی بودن را دارند.»
این روزنامه در همین شماره در یادداشت دیگری نوشت:« اگر هدف اعضای شورای شهر تهران این است که رفتار اصلاحطلبانه را در شورای شهر نهادینه کنند، شهرداری و شورای شهر باید به امور عمرانی شهر پرداخته و از هرگونه سیاسیکاری دوری کنند.»
این روزنامه زنجیرهای در رویکردی متناقض از یکسو تاکید میکند که شهردار باید حتما سیاسی باشد و از سوی دیگر تاکید دارد که شهردار نباید سیاسی باشد. البته این تناقض گویی از سوی مدعیان اصلاحات اصلا عجیب و غریب نیست. جماعتی که به رفتار قبیلهای و بیتوجهی به مطالبات مردم شهره هستند.
در حال حاضر بیبرنامگی و بر زمینماندن و توقف امور شهری، مهمترین دستاورد شهردار و شورای شهر پنجم است. این در حالی است که این شورا مدعی تغییر و تحول اساسی در شهر تهران بود.رویکرد شورا و شهرداری عملاً منجر به بیثباتی مدیریت شهری و چنگ انداختن به سیاستزدگی شده است.
تورم 96 بيشتر از ١٣٩١
عدم به کارگیری به موقع یک سیاست کارآمد ارزی توسط دولت در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی تمام عیار از یکسو و فرصتطلبی و سوءاستفاده سودجویان و بدخواهان از سوی دیگر التهابات و نوسانات اخیر در قیمت دلار را رقم زد.
روزنامه شهروند دیروز در سرمقاله خود به ضرورت تعدیل سالانه نرخ ارز اشاره کرد و نوشت: «بايد ارزش واقعي پول ملي كم شود. ولي ارزش آن به صورت صوري در برابر ارز خارجي افزايش پيدا كند و به ضرر مردم شود؟ در يك كلام چنين سياستي نابخردانه به معناي تمام است. اگر ارز متناسب با تورم و هر ساله تعديل ميشد، در اين فاصله نهتنها هيچگاه شوكهاي ارزي نداشتيم، بلكه وضع اشتغال و توليد و رفاه مردم هم بارها و بارها بهتر بود و از همه مهمتر اينكه تورم نيز تا اين حد افسارگسيخته نبود و حكومت هم در منابع ريالي و ارزي با كمبود مواجه نميشد.»
شهروند ادامه داد: «هرچند دولت جديد در تعديل نرخ ارز بهتر از دولتهاي قبلي عمل كرده، با اين حال شاخص تورم در سال ١٣٩٦، حدود صددرصد بيشتر از پايان سال ١٣٩١ است و اگر دلار آن زمان ٢٦٠٠ تومان بود، الان با لحاظ تورم جهاني، بايد تا حدود ٥٠٠٠ تومان تعديل ميشد و اين ماده قانوني برنامه است. متأسفانه نظام تصميمگيري در ايران در روي كاغذ مشكلي ندارد، ولي در عمل همه دچار خطاي خودخواسته و آگاهانه ميشوند.»
عقدهگشایی پس از دستگیری سعید مرتضوی!
روزنامه زنجیرهای شرق در شماره دیروز خود طی گزارشهای مبسوطی به موضوع دستگیری سعید مرتضوی پرداخته و به نقل از برخی محکومین فتنه دست به عقده گشایی علیه نظام و دستگاه قضا زد!
در گزارشهای متعدد دیگر نیز به دادگاه روزنامههای زنجیرهای پرداخته شده و بااشاره به اینکه سعید مرتضوی قاضی این دادگاهها بوده است دست به عقده گشایی علیه نظام اسلامی و قوه قضائیه زده شده است.
در روزهای گذشته مدعیان اصلاحات همسو با رسانههای بیگانه از جمله بنگاه خبرپراکنی روباه پیر بیبیسی به بهانه حکم سعید مرتضوی که در مرحله اجرا بود و وی نیز دستگیر شد به عقده گشایی علیه نظام اسلامی و دستگاه قضا پرداختهاند، مدعیان اصلاحات کاری به یک متهم و حکم او ندارند آنها به دنبال تطهیر پیشینه خود در دولت اصلاحات هستند که در روزنامههای زنجیرهای با شارلاتانیسم مطبوعاتی اسلام و نظام اسلامی را مورد تخریب قرار داده و از سوی دستگاه قضا و دیگر نهادهای حاکمیتی مسئول با آنان برخورد شده بود.
همان سیستم قضایی که با سعید مرتضوی به عنوان یک متهم برخورد کرده است در گذشته و بخصوص در دوره اصلاحات نیز با روزنامههای زنجیرهای مهاجم به اصول اسلام و ارزشهای دینی برخورد کرده بود و هیچ استثنایی در این میان وجود ندارد، مدعیان اصلاحات به دنبال برخورد با یک متهم که سابقه فعالیتهای متعددی دارد گذشته خود را تطهیر میکنند.
زنجیرهایها کجا را نگاه میکنند؟!
روزنامه زنجیرهای شرق در شماره دیروز خود ضمن انتقاد از سیاست خارجی دولت پرسید چرا ایران یک دوست منطقهای نیز ندارد؟!
در بخشی از یادداشت روزنامه شرق آمده است: «آقاي روحاني و دستگاه ديپلماسي کشور بايد بهطور شفاف و با شکستن روزه سکوت به مردم بگويند چگونه فرصتهاي طلايي دوره اوباما پس از امضاي برجام براي تثبيت آن تا جايي که خلف او قدرت مانور کمتري در برخورد با ايران داشته باشد، از دست رفت؟ چرا از همان روزهاي اول دولت جديد که شرايط سياسي ايران با تحول شگرفي روبهرو شده و از سوي کشورهاي تأثيرگذار جهان با استقبال مواجه بود، رويکرد «تعامل» در سياست خارجي و استراتژي «برد- برد» در مذاکره با شش قدرت بزرگ جهان، به منطقه و کشورهاي همسايه تسري نيافت و با آتشزدن سفارت عربستان و متعاقب آن جنگ داخلي يمن، روابط ايران و عربستان را از حد رقابت (حتی بسيار شديد) در عراق، لبنان و سوريه به سرحد رويارويي نظامي کشاند.»
در باره این نوشتار نکاتی قابل ذکر است که به اختصار به آنها میپردازیم ، نخست آنکه دولت یازدهم و دوازدهم باید پاسخ دهد که چرا با شعار تنش زدایی بر سر کار آمده و امروز روابط ایران با کشورهای منطقه به شدت در حالت ناپایدار قرار دارد، البته دولت اصلاحات نیز با چنین شعاری پیروز شده و در ادامه ایران از سوی رئیسجمهور وقت آمریکا محور شرارت خوانده شده بود و این همه نشان میدهد که تساهل و تسامح در سیاست خارجی و همچنین ندیدن دشمنیها و برخورد نرم با تهدیدها چنین نتایج تاسف باری را میتواند به دنبال داشته باشد. هر چقدر شما عقبنشینی کنید دشمن به جلو خواهد آمد و این امری بدیهی است.
نکته دوم اینکه نویسنده منتقد آن است که چرا دولت از فرصتی که در زمان اوباما بود استفاده نکرد و سؤال اینجا است که مگر در دولت اوباما داعش به وجود نیامد و سوریه درگیر جنگی تمام عیار و منطقهای نشد؟ آیا در دولت اوباما نبود که علیرغم امضای برجام هر روز به میزان تحریمها و تهدیدها علیه ایران افزوده و این تحریمها و تهدیدها در دولت جدید شکل دیگری یافت و عیانتر شد؟!
ارتباط دادن حمله عربستان به یمن با حمله به سفارت سعودی در تهران که در این یادداشت ذکر شده از عجایب روزگار است که تنها از مدعیان اصلاحات بر میآید! آیا عربستان جنگ چند ساله علیه یمن را تنها به دلیل حمله به سفارت سعودی در تهران تدارک دیده و رهبری میکند؟!
اما نکته آخر اینکه متاسفانه معلوم نیست زنجیره ایها کجا را نگاه میکنند که هیچ دوست یا متحدی در منطقه برای ایران نمییابند؟ ضمن آنکه مقامهای متعددی در آمریکا و سرزمین هایاشغالی بارها به گسترش دامنه نفوذ و محبوبیت ایران در منطقه خاورمیانه و آفریقا اشاره کرده و از آن با عنوان امپراتوری یاد کردهاند. البته در حوزه برخی دولتهای منطقهاین خصومت وجود دارد اما مگر برای جماعت مدعی اصلاحطلبی آنچه اهمیت دارد مردم نیست؟!