روز ارتش کدام توطئه را خنثی کرد؟
سید روحالله امینآبادی
در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی گروهکهای چپ و راست که بعدها وابستگی آنها به سرویسهای جاسوسی خارجی و همچنین سازمان ساواک مشخص شد یک صدا از لزوم «انحلال ارتش» سخن میگفتند، ظاهر سخن آنان نیز عوام فریب و موجه مینمود، گروهکها و برخی افراد که هنوز چهرههای آنان برای مردم شناخته شده نبود میگفتند ارتش طاغوتی و باقی مانده از رژیم سرنگون شده پهلوی است و باید منحل و یک ارتش جدید تاسیس شود ، در چنین شرایطی حضرت روح الله با انتشار اطلاعیهای 29 فروردین را روز ارتش نامیده و تصریح کردند: «روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام میشود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهای بزرگ با سازوبرگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.»
در این اطلاعیه که 26 فروردین 1358 صادر شد آمده بود: «ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماًبشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدین خاتمه دهیم.»(1)
گروهکهای چپ گرا که امام خمینی(ره) به درستی در یکی از بیانات خود آنان را نیز آمریکایی خوانده بودند(2) از روزهای نخست پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن فریادشان بلند بود که ارتش طاغوتی است و نشان از رژیم پلید شاه دارد و بایستی منحل شود و طبیعی است که سران و کادر این ارتش را نیز گروهکهایی باید تشکیل میدادند که خواستار انحلال ارتش رسمی کشور
بودند!
عوامل ساواک و سیا به دنبال انحلال ارتش
اگر به افراد و گروههایی که خواستار انحلال ارتش بودند نگاهی گذرا بیندازیم اهداف آنان به خوبی عیان خواهد شد.
هدايتالله متين دفتري [فرزند احمد متين دفتري نخست وزير رضاشاه ] که عضو ساواك و عامل سازمان جاسوسی سیا بود یکی از این افراد است، متين دفتري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با پنهان كردن هويت خود و در پوشش نوه مصدق- بدوناشاره به اينكه فرزند نخست وزير رضاشاه است- گروهي تحت نام «جبهه دموكراتيك ملي» را تشكيل و از آن پس با شعارهاي غليظ ضدامپرياليستي به فعاليت خود ادامه داد. وی در نخستين نطق خود در روز ۱۴اسفند 1357 سر مزار مصدق گفت: «خلق هاي ايران مرحله اول پيكار خود را عليه استبداد داخلي و حاميان امپرياليست خارجي آن پشت سر گذاشتهاند و اكنون بايد مرحله بعدي را كه انحلال ارتش، رفع ستم از دهقانان، افشاي ساواكيها و... را دنبال كنند.» (3)
جالب آنکه متین دفتری به عنوان یکی از عوامل ساواک و سیا منافقانه خواستار افشای اسامی ساواکیها و...شده و از سوی دیگر نیز بر انحلال ارتش تاکید میکرد.
نگاهی به اسناد لانه جاسوسی نشان میدهد که چنین خواستهها و فریادهایی در کجا ریشه داشت، در يكي از اسناد لانه جاسوسي درباره هدايتالله متيندفتري میخوانیم: «آقاي متين دفتري با ادعاي ضدآمريكايي بودن در ميان جوانان ايراني نفوذ ميكند و آخرين اخبار تحركات آنها را به سفارت گزارش ميكند»،(4) در سند شماره ۹۸ از جلد دوم اسناد لانه جاسوسي -كتاب احزاب در ايران- نیز آمده است «متين دفتري منبع قابل اطميناني براي كسب اطلاعات درباره فعاليت سياسي مخالفين است، وي بي تكلف صحبت ميكند و درباره هر زمينهاي از فعاليت مخالفان (مخالفان آمريكا) به راحتي اطلاعات ميدهد.» (5)
البته تنها افرادی چون متین دفتری خواستار انحلال ارتش نبودند، در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب گروهکهایی چون «مجاهدین خلق»، «چریکهای فدایی»، «پیکار» و...با پسوندها و پیشوندهای متعدد این خواسته را همه روزه مطرح میکردند.
«هفته نامه جوان» یکی از نشریاتی که در روزها و ماههای منتهی به انقلاب و پس از آن تا پایان انتشار به دنبال ایجاد تفرقه در کشور و انحراف انقلاب از خطوط اصلی آن بود در شماره 12 بهمن 1357 خود طی گزارشی درباره گردهمایی چریکهای فدایی خلق نوشته بود: «در اين گردهمايي حزب كمونيست كارگران و دهقانان ايران اعلاميهاي با اين متن انتشار داد: ...ارتش و دستگاههاي عريض و طويل ادارياش بايد منحل شده و ارتش خلقي ايجاد شود...ارتش خلق بايد با شركت همه كساني كه فعالانه در انقلاب شركت داشتند تشكيل شود...در پايان قطعنامه سازمان چريكهاي فدايي خلق اعلام شده كه «ماهيت ارتش ضدخلقي رژيم سابق را نمي توان با تعويض فرماندهان و تغيير نام دگرگون كرد...»(6)
گروهک نفاق نیز در روز دوم اسفند 1357 در بیانیهای خطاب به «سربازان و افسران انقلابی» بر لزوم انحلال ارتش تاکید و اعلام کرده بود: «اینک استبداد رخت بر بسته است، اما تا انحلال ارتش ضد خلقی و برپائی ارتشی مردمی، این پیروزی از خطر شکست محفوظ نیست؛ زیرا چنانکه برادران ارتشی به خوبی میدانند سیستم حاکم بر این ارتش، سیستمی ضد خلقی و در جهت حفظ منافع امپریالیسم است.»(7)
هدف منافقین
از درخواست انحلال ارتش چه بود؟!
منافقین در روز 26 بهمن ماه همین سال هدف خود از درخواست انحلال ارتش را نیز در یک بیانیه دیگر مشخص ساخته بودند، در این بیانیه آمده بود: «کسانی که ترفیعات عالی خود را در زمان سلطه جبارانه رژیم شاه کسب کردهاند، به هیچ وجه صلاحیت تجدید سازمان و فرماندهی ارتش ملی ایران را ندارند و این صلاحیت از آن کسانی است که در مبارزه با رژیم وابسته به امپریالیسم، آبدیده شده و در جریان واژگونسازی آن، دلیرانه پیشقدم و پیشتاز بودهاند.»(8)
از ظاهر ضد امپریالیستی و انقلابی بیانیه فوق اگر بگذریم هدف اصلی را در مییابیم و آن اینکه ارتش و فرماندهی آن بایستی در اختیار ما باشد، ما که پیش از پیروزی انقلاب سلاح برداشته و با پهلوی جنگیدیم و باعث سقوط این رژیم شدیم!
طبیعی است که مبتدا و خبر بیانیه گروهک نفاق از اصالت و صحت برخوردار نبوده است نه آنان باعث سقوط رژیم پهلوی شده و نقشی در پیروزی انقلاب داشتند و نه ارتش به جز تنی چند از سران آن ضد مردمی و نیاز به پاکسازی تمام عیار و به خواسته گروهکها انحلال!
خواست «انحلال ارتش» در حالی از سوی عوامل ساواک، سیا، کارمندان حزب رستاخیز و گروهکهای چپ تکرار و فریاد زده میشد که رژیم بعث عراق خود را برای حملهای برق آسا و فتح سه روزه ایران اسلامی آماده میکرد، کافی است نگاهی به اسناد بیندازیم تا مشخص شود جنگ در مرزهای کشور از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن و با مشخص شدن سقوط قطعی پهلوی آغاز شده بود.
در این زمینه «رادیو فردا» ارگان رسانهای «سازمان سیا» طی گزارشی مینویسد: «درگیریهای مرزی ایران و عراق تقریباً از اسفند ۱۳۵۷ شروع میشود. البته در اواخر عمر رژیم شاه نیز درگیریهای پراکندهای در مرزهای غربی کشور وجود داشت.» (9)
از سوی دیگر تحرکات تجزیهطلبانه و قومیتی در بخشهایی از کشور از کردستان گرفته تا خوزستان، ترکمن صحرا و آذربایجان نیز در این روزها آغاز شده و روز به روز نیز تشدید میشد.
همه این موارد لزوم حفظ و تقویت ارتشی که بتواند در برابر متجاوزین خارجی و تجزیهطلبان داخلی بایستد و تمامیت ارضی کشور را حفظ کند نشان میداد و اگر نبود قاطعیت امام خمینی(ره) و حضور بزرگانی چون حضرت آیتالله العظمی خامنهای و شهید چمران به عنوان نمایندگان امام در ارتش گروهکها به اهداف شوم خود در این زمینه رسیده بودند.
امام خمینی(ره) نیز درباره مقابله با توطئه «انحلال ارتش» تصریح کردند: «شما دیدید که از اولی که این انقلاب به پیروزی رسید، اول قدم این بود که ارتش لازم نیست دیگر، اول حرف آنهایی که تابع سیاستهای خارجی هستند این بود که این ارتش طاغوتی است، این ارتش طاغوتی باید از بین برود. این کلمه را هم رویش گذاشتند که مردم را اغفال کنند! خوب، ما هم میدانستیم که مسئله چیست و اینها میخواهند چه بکنند. از این جهت، ما هم از روز اول این مطلب را محکوم کردیم و گفتیم که ارتش باید باشد... آنها میخواستند که این قدرت را از ایران بگیرند و ارتش را نابود کنند و ارتش برود سراغ کار خودش و ایران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده، آقای صدام بیایند هرجا دلشان میخواهد!... باید توجه داشته باشید که اسلام برای ارتش ارج قائل است... و ملت ایران هم که مسلمان هستند و ما هم که بهعنوان یک مسلمان هستیم، ارتش را با کمال قدرت حفظ میکنیم.»(10)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است
در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی گروهکهای چپ و راست که بعدها وابستگی آنها به سرویسهای جاسوسی خارجی و همچنین سازمان ساواک مشخص شد یک صدا از لزوم «انحلال ارتش» سخن میگفتند، ظاهر سخن آنان نیز عوام فریب و موجه مینمود، گروهکها و برخی افراد که هنوز چهرههای آنان برای مردم شناخته شده نبود میگفتند ارتش طاغوتی و باقی مانده از رژیم سرنگون شده پهلوی است و باید منحل و یک ارتش جدید تاسیس شود ، در چنین شرایطی حضرت روح الله با انتشار اطلاعیهای 29 فروردین را روز ارتش نامیده و تصریح کردند: «روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام میشود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهای بزرگ با سازوبرگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.»
در این اطلاعیه که 26 فروردین 1358 صادر شد آمده بود: «ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماًبشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدین خاتمه دهیم.»(1)
گروهکهای چپ گرا که امام خمینی(ره) به درستی در یکی از بیانات خود آنان را نیز آمریکایی خوانده بودند(2) از روزهای نخست پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن فریادشان بلند بود که ارتش طاغوتی است و نشان از رژیم پلید شاه دارد و بایستی منحل شود و طبیعی است که سران و کادر این ارتش را نیز گروهکهایی باید تشکیل میدادند که خواستار انحلال ارتش رسمی کشور
بودند!
عوامل ساواک و سیا به دنبال انحلال ارتش
اگر به افراد و گروههایی که خواستار انحلال ارتش بودند نگاهی گذرا بیندازیم اهداف آنان به خوبی عیان خواهد شد.
هدايتالله متين دفتري [فرزند احمد متين دفتري نخست وزير رضاشاه ] که عضو ساواك و عامل سازمان جاسوسی سیا بود یکی از این افراد است، متين دفتري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با پنهان كردن هويت خود و در پوشش نوه مصدق- بدوناشاره به اينكه فرزند نخست وزير رضاشاه است- گروهي تحت نام «جبهه دموكراتيك ملي» را تشكيل و از آن پس با شعارهاي غليظ ضدامپرياليستي به فعاليت خود ادامه داد. وی در نخستين نطق خود در روز ۱۴اسفند 1357 سر مزار مصدق گفت: «خلق هاي ايران مرحله اول پيكار خود را عليه استبداد داخلي و حاميان امپرياليست خارجي آن پشت سر گذاشتهاند و اكنون بايد مرحله بعدي را كه انحلال ارتش، رفع ستم از دهقانان، افشاي ساواكيها و... را دنبال كنند.» (3)
جالب آنکه متین دفتری به عنوان یکی از عوامل ساواک و سیا منافقانه خواستار افشای اسامی ساواکیها و...شده و از سوی دیگر نیز بر انحلال ارتش تاکید میکرد.
نگاهی به اسناد لانه جاسوسی نشان میدهد که چنین خواستهها و فریادهایی در کجا ریشه داشت، در يكي از اسناد لانه جاسوسي درباره هدايتالله متيندفتري میخوانیم: «آقاي متين دفتري با ادعاي ضدآمريكايي بودن در ميان جوانان ايراني نفوذ ميكند و آخرين اخبار تحركات آنها را به سفارت گزارش ميكند»،(4) در سند شماره ۹۸ از جلد دوم اسناد لانه جاسوسي -كتاب احزاب در ايران- نیز آمده است «متين دفتري منبع قابل اطميناني براي كسب اطلاعات درباره فعاليت سياسي مخالفين است، وي بي تكلف صحبت ميكند و درباره هر زمينهاي از فعاليت مخالفان (مخالفان آمريكا) به راحتي اطلاعات ميدهد.» (5)
البته تنها افرادی چون متین دفتری خواستار انحلال ارتش نبودند، در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب گروهکهایی چون «مجاهدین خلق»، «چریکهای فدایی»، «پیکار» و...با پسوندها و پیشوندهای متعدد این خواسته را همه روزه مطرح میکردند.
«هفته نامه جوان» یکی از نشریاتی که در روزها و ماههای منتهی به انقلاب و پس از آن تا پایان انتشار به دنبال ایجاد تفرقه در کشور و انحراف انقلاب از خطوط اصلی آن بود در شماره 12 بهمن 1357 خود طی گزارشی درباره گردهمایی چریکهای فدایی خلق نوشته بود: «در اين گردهمايي حزب كمونيست كارگران و دهقانان ايران اعلاميهاي با اين متن انتشار داد: ...ارتش و دستگاههاي عريض و طويل ادارياش بايد منحل شده و ارتش خلقي ايجاد شود...ارتش خلق بايد با شركت همه كساني كه فعالانه در انقلاب شركت داشتند تشكيل شود...در پايان قطعنامه سازمان چريكهاي فدايي خلق اعلام شده كه «ماهيت ارتش ضدخلقي رژيم سابق را نمي توان با تعويض فرماندهان و تغيير نام دگرگون كرد...»(6)
گروهک نفاق نیز در روز دوم اسفند 1357 در بیانیهای خطاب به «سربازان و افسران انقلابی» بر لزوم انحلال ارتش تاکید و اعلام کرده بود: «اینک استبداد رخت بر بسته است، اما تا انحلال ارتش ضد خلقی و برپائی ارتشی مردمی، این پیروزی از خطر شکست محفوظ نیست؛ زیرا چنانکه برادران ارتشی به خوبی میدانند سیستم حاکم بر این ارتش، سیستمی ضد خلقی و در جهت حفظ منافع امپریالیسم است.»(7)
هدف منافقین
از درخواست انحلال ارتش چه بود؟!
منافقین در روز 26 بهمن ماه همین سال هدف خود از درخواست انحلال ارتش را نیز در یک بیانیه دیگر مشخص ساخته بودند، در این بیانیه آمده بود: «کسانی که ترفیعات عالی خود را در زمان سلطه جبارانه رژیم شاه کسب کردهاند، به هیچ وجه صلاحیت تجدید سازمان و فرماندهی ارتش ملی ایران را ندارند و این صلاحیت از آن کسانی است که در مبارزه با رژیم وابسته به امپریالیسم، آبدیده شده و در جریان واژگونسازی آن، دلیرانه پیشقدم و پیشتاز بودهاند.»(8)
از ظاهر ضد امپریالیستی و انقلابی بیانیه فوق اگر بگذریم هدف اصلی را در مییابیم و آن اینکه ارتش و فرماندهی آن بایستی در اختیار ما باشد، ما که پیش از پیروزی انقلاب سلاح برداشته و با پهلوی جنگیدیم و باعث سقوط این رژیم شدیم!
طبیعی است که مبتدا و خبر بیانیه گروهک نفاق از اصالت و صحت برخوردار نبوده است نه آنان باعث سقوط رژیم پهلوی شده و نقشی در پیروزی انقلاب داشتند و نه ارتش به جز تنی چند از سران آن ضد مردمی و نیاز به پاکسازی تمام عیار و به خواسته گروهکها انحلال!
خواست «انحلال ارتش» در حالی از سوی عوامل ساواک، سیا، کارمندان حزب رستاخیز و گروهکهای چپ تکرار و فریاد زده میشد که رژیم بعث عراق خود را برای حملهای برق آسا و فتح سه روزه ایران اسلامی آماده میکرد، کافی است نگاهی به اسناد بیندازیم تا مشخص شود جنگ در مرزهای کشور از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن و با مشخص شدن سقوط قطعی پهلوی آغاز شده بود.
در این زمینه «رادیو فردا» ارگان رسانهای «سازمان سیا» طی گزارشی مینویسد: «درگیریهای مرزی ایران و عراق تقریباً از اسفند ۱۳۵۷ شروع میشود. البته در اواخر عمر رژیم شاه نیز درگیریهای پراکندهای در مرزهای غربی کشور وجود داشت.» (9)
از سوی دیگر تحرکات تجزیهطلبانه و قومیتی در بخشهایی از کشور از کردستان گرفته تا خوزستان، ترکمن صحرا و آذربایجان نیز در این روزها آغاز شده و روز به روز نیز تشدید میشد.
همه این موارد لزوم حفظ و تقویت ارتشی که بتواند در برابر متجاوزین خارجی و تجزیهطلبان داخلی بایستد و تمامیت ارضی کشور را حفظ کند نشان میداد و اگر نبود قاطعیت امام خمینی(ره) و حضور بزرگانی چون حضرت آیتالله العظمی خامنهای و شهید چمران به عنوان نمایندگان امام در ارتش گروهکها به اهداف شوم خود در این زمینه رسیده بودند.
امام خمینی(ره) نیز درباره مقابله با توطئه «انحلال ارتش» تصریح کردند: «شما دیدید که از اولی که این انقلاب به پیروزی رسید، اول قدم این بود که ارتش لازم نیست دیگر، اول حرف آنهایی که تابع سیاستهای خارجی هستند این بود که این ارتش طاغوتی است، این ارتش طاغوتی باید از بین برود. این کلمه را هم رویش گذاشتند که مردم را اغفال کنند! خوب، ما هم میدانستیم که مسئله چیست و اینها میخواهند چه بکنند. از این جهت، ما هم از روز اول این مطلب را محکوم کردیم و گفتیم که ارتش باید باشد... آنها میخواستند که این قدرت را از ایران بگیرند و ارتش را نابود کنند و ارتش برود سراغ کار خودش و ایران بماند بدون ارتش و همچو راحت و آسوده، آقای صدام بیایند هرجا دلشان میخواهد!... باید توجه داشته باشید که اسلام برای ارتش ارج قائل است... و ملت ایران هم که مسلمان هستند و ما هم که بهعنوان یک مسلمان هستیم، ارتش را با کمال قدرت حفظ میکنیم.»(10)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است