نقش عنصر اعتماد به نفس در تحقق اصل حمایت از کالای ایرانی
داود موذنیان
صفات، ویژگیها و خصیصهها آن هنگام که ما به ازای آنها عرصه اجتماع و بُعد ملی باشد قابلیت طرح و بحث در مقوله فرهنگ مییابند و میتوان بدانها به عنوان جزئی از اجزاء فرهنگ به مثابه روح حاکم بر جامعه و هویت آن نگریست. شناخت این صفات و خصیصهها در مطالعه و تعریف فرهنگ حاکم موثر بلکه متوقف است، به این معنا که مطالعه بر روی فرهنگ حاکم به مثابه یک کل متوقف بر شناخت ماهیت اجزاء تشکیل دهنده آن است کما اینکه اصلاح و تغییر در ساختارهای خرد و کلان آن نیز ملزوم شناختی صحیح از آن ساختارهاست. خود باوری یا اعتماد به نفس یکی از همین خصیصههاست که اگر بعد ملی پیدا کرد جزئی از فرهنگ و بخشی از هویت و روح حاکم بر کالبد جامعه میشود و سبب جوشش و باروری استعدادها ونیز تکیه بر داراییهای خود است.1 حال این داراییها چه از سنخ اندیشه و فکر، یا از صنف صنعت و تولید باشند نزد جامعهای که عنصر اعتماد به نفس بخشی از هویت و روحش شده ارزش محسوب میشوند، از این رو برای حفظ و رشد آن داراییها تلاش و حتی از خود گذشتگی به خرج میدهد. عنصر اعتماد به نفس گرچه داخل در منطوق عنوان سال (حمایت از کالای ایرانی) نیست اما رکن اصیلی از ماهیت این عنوان به حساب میآید به گونهای که عنوان حمایت از کالای ایرانی با صرف نظر از عنصر اعتماد به نفس قابلیت تحقق ندارد.
حمایت از کالای ایرانی سکهای دو رو است که در یک سوی آن نگرش و عملکرد جامعه نخبگانی، مسئولین و سیاستگذاریهای آنان قرار دارد و در سوی دیگر آن نگرش و کنش عموم جامعه نسبت به تواناییها و داراییهای خویش است و اعتماد به نفس، عنصر قوامبخش به هر دو روی این سکه است. عدم پیوست این عنصر با فرهنگ حاکم بر جامعه و مبدل نشدن آن به یک خصیصه ملی سبب میشود تا در بعد نخبگانی، همواره نگاهها به غیر خود و در حالت انتظار و دستگیری بیگانه از وی باشد.2 در واقع پدید آمدن طبقه کدخدا محور و غربگرا در جامعه نخبگانی و مسئولین، محصول عدم اعتماد به نفس و نبود خود باوری در این لایه اجتماعی است که سبب میشود تا همواره مبنای سیاستگذاریها و کنشهای آنان نه بر اساس درونزایی و درونگرایی و تکیه بر پتانسیلهای داخلی که بر مبنای غربگرایی و بروننگری تنظیم شود. نتیجه این نوع نگرش و کنش، اقتصادی سست، به شدت شکننده، ناپایدار و متزلزل، تعطیلی خطوط تولید و بالا رفتن واردات به صورت غیر منطقی و نامعقول است.
همانگونه که ذکر شد، سکه «حمایت از کالای ایرانی» روی دیگری هم دارد که عبارت است از؛ نگرش و کنش عموم جامعه نسبت به تواناییها و داراییهای خویش. مادامی که خصیصه اعتماد به نفس به یک صفت ملی مبدل نشود، با روح جمعی پیوند نخورد و جزئی از فرهنگ حاکم نشود اصل استراتژیک حمایت از کالای ایرانی ابتر خواهد ماند. اعتماد به نفس آن هنگام که بعد ملی یابد سبب میشود تا مردم به تولیدات داخلی با دیده سرمایه و دارایی خویش نگاه بیاندازند، همچنین کار ایرانی را به عنوان یک ارزش و توانایی خویش محسوب کنند، از این رو به کار و تولید داخلی به عنوان توانایی و دارایی خود نظر کرده، اطمینان و اعتماد دارند هر چند در مقایسه با برخی برندها ضعیفتر باشند، اما این باعث نمیشود که توانایی و دارایی خویش را نادیده گرفته و حتی با روی گرداندن از آن به نابودیشان کمک کنند، بلکه سعی میکنند تا با حمایت از آن توانایی و داراییها به رفع نقایص آنها کمک کنند. در واقع هنگامی که خودباوری از یک خصیصه شخصی به یک ویژگی جمعی ارتقاء مییابد سبب میشود تا ثمرات شخصی آن نیز به بعد اجتماعی تسری یابد. بر این اساس رسانهها، مطبوعات، تریبونها، نخبگان و صاحبان قلم و بیان پیش از هر چیزی باید برای تحقق این شعار استراتژیک، به ایجاد و تقویت روحیه خودباوری و اعتماد به نفس ملی اهتمام ورزند و آسیبها و موانع آن را شناسایی و بررسی کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مقام معظم رهبری؛ «اگر ما اعتماد به نفس ملی پیدا کردیم، این استعدادها خواهد جوشید...» 13/10/1386
2 - مقام معظم رهبری؛ «اعتماد به نفس ملی باید در نخبگان کشور بروز کند، مهمترین تاثیرش این است که حالت انتظار کمک و دستگیری را از انسان میگیرد» 13/10/1386