kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۸۲۸
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۲:۵۵
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

بازیگران؛ رأی جمع‌کن‌های محبوب دیروز لمپن‌های بی‌سواد امروز!


سرویس سیاسی-
روزنامه‌های زنجیره‌ای که در ایام تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری به بازتاب گسترده اظهارات هنرمندان در میتینگ‌های انتخاباتی روحانی می‌پرداختند، این روزها که جمع کثیری از آنها در اثر سوءمدیریت و کم‌کاری‌های دولت دوازدهم به طوری جدی پشیمان شده‌اند، آنها را با تعابیر زشتی همچون لمپن، بی‌سواد، فاقد شعور سیاسی و... می‌نوازند.
روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران روز گذشته در مطلبی با عنوان «بازیگران و ابتذالِ نخواندن» نوشت: «اینکه جریانی از سلبریتی‌ها برای موج‌سواری با توده‌ها مدام در حال نظر عوض کردن و مانیفست نوشتن هستند حکایت دارد از ضعف مفرط جایگاه ‌اشخاص در ایران امروز، هر فردی در مقام شهروند می‌تواند نگاه سیاسی‌اش را ابراز کند و از آن دفاع اما اصول ابتذال چنین منشأیی دارد؛ اینکه مسائل مختلف را تبدیل به اموری پیش پا افتاده و منفی و مثبت کنیم و بعد به سرعت از آن بگذریم.»
این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت: «تحير از حجم بی‌دانشی‌ای ا‌ست که در این گروه سلبریتی‌ها وجود دارد. این بی‌دانشی و تن دادن به مد روزگار است که هویت کاذبی برایشان ساخته و گاه آنها را تبدیل می‌کند به سخنگوهای زمانه، نظرات تند شلاقی که هیچ تحلیلی پس آن نیست و استعانت به کلمه «مردم» که واژه‌ای‌ است کلی، انتزاعی و خطرناک باعث شده تا روایت ناکامی‌ها یا کامیابی‌ها اغراق‌آمیز و بدون در نظر گرفتن تاثیرشان بر زبان بیاید. لمپنیسم دقیقاً از همین باورمندی نسبت به دانستن همه چیز آغاز می‌شود. اینکه کسانی باید بیایند و همه مشکلات را یک شبه حل کنند.»

سلبریتی‌های پشیمان شده فاقد شعور سیاسی‌اند!
از سوی دیگر روزنامه اصلاح‌طلب جهان صنعت هم در گزارشی با عنوان «سیاست‌ورزی به روش سلبریتی‌ها» نوشته بود: « این روزها به یک‌سالگی دولت دوم حسن روحانی نزدیک می‌شویم و انتقادها از او و دولتش بالا گرفته است؛ اما در این میان شاید تندترین موضع از طرف هنرمندانی باشد که او را در انتخابات پیشین حمایت کردند. عکس‌العمل‌های احساسی هنرمندان و اظهارنظرهایشان چه تاثیری بر آرامش کشور دارد؟»
این روزنامه همچنین نوشته بود: «همراهی با جریان‌های سیاسی باید همراه با شعور سیاسی باشد وگرنه بعد از مدتی یا به تندروی دچار می‌شود یا از راه بازمی‌ماند. همراهی هنرمندان با کمپین‌های انتخاباتی نیز باید با توجه به مشخصات سیاسیون و توانایی‌هایشان باشد. قرار نیست هنرمندی که در جامعه محبوب است روزی از سیاستمداری حمایت کند و یک روز دیگر از بنیان منکر حمایت شود. آنچه امروز در جامعه اتفاق افتاده سیاست‌ورزی کسانی است که با موج‌های دیگر همراه می‌شوند و عده‌ای را نیز با خود می‌برند».
گفتنی است در سال‌های اخیر جریان غربگرا در داخل کشور با کمک ابزار رسانه‌های زنجیره‌ای خود الگوهایی برای جامعه معرفی کرده‌اند که تنها خاصیت آنها معروفیت بوده است. این الگوها که غالباً از میان فوتبالیست‌ها، سینماگران و خواننده‌های پاپ بودند به واسطه غول رسانه‌ای این طبقه رشد کرده و در میان مردم شناخته شدند. این الگوها که امروز همه آنها را تحت عنوان سلبریتی‌ها می‌شناسیم، به عنوان بلندگوهای طبقه متوسط غرب‌زده کشور عمل می‌کنند و چون حیات خود را در اظهارنظر مطابق میل این طبقه می‌بینند، در مورد هر موضوعی صرف نظر از تخصص خود، مطابق با میل این طبقه عمل می‌کنند.
ایجاد دغدغه‌های کاذب در سطح جامعه، کشاندن جریان سیاسی کشور به سمت و سویی خاص، کوچک کردن یا بزرگ کردن بسیاری از اخبار در بین مردم و البته هزینه‌تراشی برای برخی اقدامات دستگاه‌های اجرایی و نظارتی از جمله اقدامات این سلبریتی‌ها است که امروز با توجه به رشد شبکه‌های اجتماعی و استفاده عموم مردم از این شبکه‌ها بیش از پیش در جامعه دیده می‌شود.
اما نکته جالب توجه در این زمینه، برخوردی است که لیبرال‌های داخلی با رسانه‌های زنجیره‌ای‌شان با این سلبریتی‌ها می‌کنند؛ سلبریتی‌ها تا زمانی که مطابق با نظرات جماعت لیبرال داخلی عمل کنند مورد توجه تمام رسانه‌های این قشر هستند و آنها را تا بالاترین حد ممکن بالا می‌برند؛ اما اگر در زمینه‌ای کوچک اظهار نظری علیه مطالب باب میل این جماعت لیبرال کنند نه با طرد و یا بایکوت بلکه با فحش و توهین از جامعه آنها را طرد می‌کنند.
به همین دلیل است که، شاهد این هستیم که در انتخابات مختلف این افراد مشهور و به اصطلاح الگوهای معرفی شده به جامعه در حکم پیاده‌نظام جریان لیبرال عمل کرده و در مورد نامزد مورد نظر این جریان در حد یک کارشناس سیاسی نظر می‌دهند اما زمانی که هزینه ماندن در کنار رئیس‌جمهوری که خود او را بر سر کار آورده‌اند را زیاد ببینند، به‌ دنبال جدایی از رئیس‌جمهور باشند طبیعی است که از سوی همین جریان با تعابیر زشتی همچون لمپن، بی‌سواد، فاقد شعور سیاسی و... نواخته شوند.

کارنامه دولت قابل دفاع نیست، جهانگیری باید استعفا دهد
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت:«حوزه عمل محدود جهانگیری در کابینه دوم روحانی و عقب‌نشینی آشکار رئیس‌جمهور از بسیاری شعارهای انتخاباتی به نفع آینده سیاسی‌اش در کنار وضعیت مه‌آلود اقتصادی هم این سؤال را پیش می‌آورد که جهانگیری اگر به سطح یک مقام مشورتی تنزل یافته و امکان مانور ندارد، چرا با ماندن خود برای جبهه سیاسی مطبوعش هزینه‌تراشی می‌کند. بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب معتقدند که جهانگیری باید استعفا دهد... البته در مقابل اقلیتی نیز هستند که بر ماندن جهانگیری اصرار دارند، طیفی از کارگزاران معتقد‌ند که ماندن او به صلاح‌تر است».
عطش دستیابی به قدرت و نگاه قبیله‌ای و بی‌توجهی به مشکلات و دغدغه‌های مردم در مدعیان اصلاحات به حدی گسترش یافته است که این جماعت با بی‌مسئولیتی به دنبال تبرئه خود از ناکامی‌ها و فاصله‌گذاری با دولت دوازدهم است تا بتواند با این ترفند سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ نیز قوه مجریه را به دست بگیرد.
نگاه منفعت‌طلبانه جریان اصلاح‌طلب به دولت دوازدهم، واقعیتی انکار‌ناپذیر است، همچنان‌که «ابراهیم اصغرزاده»- اسفند ۹۲ - صراحتاً اعلام کرد: «دولت روحانی، رحم اجاره‌ای ماست» و پس از او «عبدالله ناصری» از اعضای حزب منحله مشارکت گفت: «اگر رحم اجاره‌ای دولت، جنین را خوب محافظت کند، حتماً اصلاح‌طلبان آن را دوباره اجاره خواهند کرد».
نوع رفتار اصلاح‌طلبان با دولت دوازدهم، ادامه راهی است که اصلاح‌طلبان در دولت یازدهم دنبال کردند و نتیجه آن، ناکارآمدی اقتصادی، بر زمین ماندن بسیاری از وعده‌ها، تحمیل تحریم‌های بیشتر به جای لغو تحریم‌ها و حاشیه‌سازی‌های مصنوعی بود که اتلاف نیروی دولت و هزینه شدن امکانات و ظرفیت‌ها در جاده‌های فرعی را به دنبال داشت.

ماهی‌گیری از آب گِل‌آلود؟!
روزنامه اعتماد در شماره دیروز نیمه صفحه نخست خود را به عکس معاون اول اختصاص داد و با تیتر «بازگشت اسحاق» تلاش کرده تا وانمود کند که در نبود! وی نابسامانی‌های ارزی رخ داده است. در این گزارش آمده است: «جهانگيري به متن دولت برگشت و به نظر مي‌رسد كه ماندني هم باشد. اعلام سياست‌هاي اقتصادي دولت از زبان او طي روزهاي گذشته نمايشي از روشن بودن موتورش و پايان بخشيدن به همه اتفاقاتي بود كه او را به حاشيه راند.»
این روزنامه طیف موسوم به اصلاح‌طلب در مطالب دیروزش تلاش کرده تا به مخاطب این گونه القا کند که جهانگیری از مجموعه دولت کنار گذاشته شده بود و اکنون دوباره بازگشته است!!
آنچه در این سطرها مورد توجه است فرم بیان این مطلب است که در نهایت این معنا در ذهن مخاطب ته‌نشین شود که نابسامانی‌ها به دلیل به حاشیه رفتن «اسحاق جهانگیری» بوده است. موضوعی که هیچ دلیل یا سندی هم برای اثبات آن وجود ندارد. نه جهانگیری و نه مجموعه دولت چنین سخنی را تایید نکرده‌اند.
این تنها ادعای یک روزنامه زنجیره‌ای است که هدف آنها نه فقط ساختن یک ناجی برای نابسامانی‌های اقتصادی بلکه فراتر از این است و ایشان چشم به انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 دوخته‌اند. به عبارتی برای این جماعت مردم و مشکلاتشان کمترین میزان اهمیت را دارد و آنچه مهم می‌نماید دغدغه‌های حزبی و قبیله‌ای است. چنانچه در اوج نابسامانی ارزی کشور (چند روز قبل) موضوع چند یادداشت و نوشته در همین روزنامه اعتماد به این اختصاص یافته بود که طیف موسوم به اصلاح‌طلب (و نه ملت) چگونه رئیس‌جمهوری را برای دور بعد نمی‌پسندد!
سپس گزارش مذکور می‌افزاید: «جهانگيري در شرايطي پرچمدار اقتدار دولت و ساماندهي بازار ارز شد كه برخي تحليلگران سياسي منتظر خروج او از دولت بودند. آنچه جهانگيري دوشنبه شب اعلام كرد صرفا نرخ دلار نبود و روحاني با سپردن اين مسئوليت به معاون اول خود تكليف خيلي‌ مسائل را روشن كرد.»
ناجی نشان دادن یک فرد آن هم شخصی که معاون اول دولت است برای هر کسی که ساختار قوه مجریه را می‌شناسد حیرت آور است. معاون اول مسئولیت هماهنگی میان وزیران را به عهده ‌دارد. او مسئول پیگیری سیاست‌های دولت و سیاست‌های کلی و بلندمدت مصوب است. به همین سبب رهبر انقلاب نیز فرماندهی ستاد اقتصاد مقاومتی را به او سپرد. این یعنی اگر ارز به این بحران رسیده مجموعه وزیرانی که در ارتباط مستقیم با اقتصاد هستند و شخص معاون اول محترم دولت باید پاسخگو باشند. ضمن آنکه برخلاف ادعای این روزنامه در یک ماه گذشته نیز جهانگیری بارها به عنوان معاون اول دولت سخنرانی کرده و بعضا سیاست‌های دولت را تشریح کرده است. در نهایت باید گفت اقدام این روزنامه را باید به صورت خلاصه چنین تشریح کرد: مجموعه عوامل اقتصادی در دولت و مجلس راه چاره‌ای را برای نابسامانی ارزی (ارز تک نرخی) اعلام کرده‌اند و در حالیکه هنوز این اقدام اجرایی نشده، اعتماد می‌خواهد همه آن را به نام یک نفر و به منظور بهره‌برداری انتخاباتی ثبت و ضبط کند.

دولت می‌توانست جلوی نوسانات اخیر نرخ دلار را بگیرد
روزنامه ایران دیروز در گفت‌وگویی درباره نابسامانی‌های بازار دلار نوشت: «...الان می‌بینیم که دارند ابراز خوشحالی می‌کنند. این طور بیان می‌کنند که دیدید دولت روحانی به گل نشست و شعارهای انتخاباتی‌اش نقش بر آب شد.»
گفتنی است، روند صعودی قیمت دلار و تأثیر منفی آن بر معیشت مردم که از بی‌تدبیری دولت حکایت داشت، حامیانش را به تکاپو انداخته تا با پیش کشیدن مسائل نامربوط، اذهان عمومی را از ماهیت ماجرا منحرف کنند.
واقعیت آن است که همین مدعیان اصلاحات بودند که ادعا می‌کردند اگر رئیسی یا قالیباف رئیس‌جمهور شود، قیمت ارز به 5000 تومان یا بالاتر از آن می‌رسد. آقای جهانگیری هم در مناظرات انتخاباتی به ملت ایران عوض شدن لحظه‌ای قیمت ارز در دولت دهم را یادآوری می‌کرد اما اکنون بازار ارز در همین دولت دچار التهابات و نوسانات لحظه‌ای شده است. در چنین شرایطی مدعیان اصلاحات برای تکریم دولت که مقصر اصلی در این زمینه محسوب می‌شود، با دستمایه قرار دادن اینکه برخی از این موضوع خوشحالند، بر منتقدان می‌تازند.
جالب اینکه در بخشی از این گفت‌‎وگو به تقصیر دولت و توانایی آن برای پیشگیری از این وضعیت هم‌اشاره می‌شود؛ «هر نوع زمینه و پشت پرده‌ای که برای این تحولات منفی اقتصادی در نظر بگیریم باز هم در نهایت اگر یک مرجع پاسخگویی داشته باشد آن مرجع دولت است و باید توضیح و پاسخ بدهد که چرا این اتفاق افتاده است. من واقعاً دوست داشتم آقای کرباسیان که این حرف را زده‌، یک آدرس هم می‌داد که ما الان بتوانیم مستندتر درباره اظهار نظر ایشان صحبت کنیم... من معتقدم دولت نباید می‌گذاشت کار به اینجا بکشد و می‌توانست جلوی آن را بگیرد.»
ارگان دولت طی یادداشتی در همین زمینه نوشت: «جهش قیمت ارز و قیمت‌های فعلی به نفع صادرکننده و حتی تولید‌کننده‌ای که خواهان واقعی شدن قیمت ارز بودند، نیست.این امر در نهایت منجر به بی‌ثباتی اقتصاد و فرار سرمایه خواهد شد.»
ایران در مطلب دیگری نوشت: «واقعی شدن قیمت ارز موضوع خوبی است و کشور باید به آن سمت حرکت می‌کرد اما هیچ کارشناسی شرایط فعلی را قابل قبول نمی‌داند و اکنون بالا رفتن قیمت ارز به ضرر تولید‌کننده هم شده است چرا که نمی‌تواند مواد اولیه مورد نیاز خود را خریداری کند.آنها با قیمت‌های گذشته محصولات خود را فروختند و اکنون با قیمت‌های بسیار بالاتری باید مواد اولیه مورد نیاز خود را خریداری کنند، بدین جهت فضای موجود باعث آسیب جدی آنها می‌شود.»