اتحاد اروپا - آمریکا علیه روسیه و تئوری اروپای خوب - آمریکای بد
مجتبی باجلان
از زمان روی کار آمدن ترامپ و مواضع به ظاهر تند وی علیه اروپا که در چارچوب یکجانبهگرایی و سیاستهای ملیگرایانه او صورت میگیرد از یکسو و واکنشهای کلامی اروپا به این مواضع که در قالب تاکید و تلاش برای استقلال بیشتر از آمریکا بازتاب داشته است، موجب شده تا جریان غربگرا در داخل کشور ضمن تلاش برای پررنگ کردن و واقعی نشان دادن این اختلافات و تقویت تئوری اروپای خوب و آمریکای بد، برغم مشاهده عهدشکنیهای مکرر و سیاستهای خصمانه اروپایی علیه کشورمان، آنها را شرکایی قابل اعتماد جلوه دهند. اما آیا میتوان ادعا کرد که اروپا راهی جدا از آمریکا انتخاب کرده است؟
بعد از مذاکرات و نقض برجام توسط آمریکا، تمایل دولت به سمت اروپا کشیده شده است بطوری که دولت در حال حاضر میگوید خروج آمریکا از برجام ایرادی ندارد و مهم اتحادیه اروپاست این در حالی بود که تا پیش از کارشکنیهای آمریکا هدف تیم مذاکرهکننده بستن قرارداد با کدخدا یا همان آمریکا بود.
واقعیت این است که نوع رفتار کشورهای اروپایی به خصوص سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه نسبت به خواستههای ترامپ به گونهای بوده که باید آن را همراهی همهجانبه دانست. از روز اول طرح خواستههای ترامپ همچون محدود کردن فعالیتهای دفاع موشکی ایران، سه کشور اروپایی در مصاحبه و بیانیههای رسمی، موافقت خود را برای پیگیری این مسائل اعلام کردند. اروپاییها تنها به اظهارنظر نیز اکتفا نکردند و وارد جنبه عملیاتی شدند چنانکه پس از دیدار تیلرسون با بوریس جانسون رسانههای غربی خبر توافق انگلیس با آمریکا برای تشکیل کارگروه اصلاح برجام را منتشر کردند. تشکیل کارگروه اصلاح برجام نهتنها هیچگاه از طرف کشورهای اروپایی تکذیب نشد بلکه فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی این اتحادیه از پاسخ به سؤال خبرنگار وال استریت ژورنال در این باره طفره رفت و ترجیح داد واقعیت رخ داده را مسکوت باقی بگذارد. اما وزیر خارجه آمریکا تنها چند روز بعد و در نشست خبری با همتای لهستانی خود اعلام کرد این کارگروهها حتی اقدامات خود را برای رفع نواقص برجام نیز آغاز کردهاند.
یکی دیگر از مصادیق عملیاتی شدن همراهی اروپا با آمریکا گفتوگوی تلفنی وزرای خارجه آلمان و آمریکا است که طی آن زیگمار گابریل همتایای آمریکایی خود را از توافق صورت گرفته میان آلمان، فرانسه و انگلیس به همراه فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برای انجام «گفتوگوهایی فشرده و بسیار جدی» درباره برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران، آگاه میسازد. اشاره زیگمار گابریل به جلسه مشترک سه کشور اروپایی و فدریکا موگرینی با ظریف تنها یک روز قبل از اعلام نظر ترامپ درباره توافق هستهای است که به نظر میرسد از جمله عواملی که منجر به رغبت ترامپ برای مسکوت گذاشتن تحریمها برای 120 روز دیگر شد همین اقدام اروپا بود. نکته جالب توجه اینجا است که وزارت امور خارجه هیچگاه اظهارات وزیر خارجه آلمان را تکذیب نکرد و سفیر آلمان را نیز به خاطر این ادعاها فرا نخواند.
این در حالی است که در بیش از سه دهه گذشته از عمر انقلاب اسلامی، اتحادیه اروپا به دنبالهروی از آمریکا حقوق بشر اسلامی را حربهای برای اجرای تحریمهای گوناگون علیه جمهوری اسلامی قرار دادهاند. هر چند که مقامات عالیرتبه کشورمان بارها تحریمها را نقض آشکار حقوق بشر برشمردهاند و آن را مغایر با قوانین بینالمللی عنوان کردهاند؛ اما همچنان شاهدیم که این روند با خطدهی آمریکا از سوی اتحادیه اروپا ادامه دارد. به عبارت دیگر در طی سالهای اخیر اروپا ابزار اصلی و مکمل آمریکا در یکی کردن پازلهای سهگانه هستهای، منطقهای و حقوق بشر علیه ایران بوده است.
اما اگر نخواهیم موارد فوق را به عنوان دلایلی متقن درباره عمق اتحاد میان اروپا و آمریکا بپذیریم برای باور این مطلب که کشورهای اروپایی پشتیبانی از آمریکا را به هیچ بهانهای رها نخواهند کرد، کافی است به اتفاقات حساسی که اخیرا در عرصه بینالمللی به وقوع پیوسته نگاهی بیندازیم. اوایل اسفند ماه سال گذشته یک جاسوس سابق روسیه به همراه دخترش در انگلیس مسموم و کشته شد. از همان آغاز رسیدگی به پرونده مرگ این پدر و دختر، مقامات انگلیس انگشت اتهام خود را به سوی روسیه نشانه رفتند و ادعا کردند که مسکو در قتل این دو نقش داشته است.
اخراج دیپلماتهای روسیه از لندن مناقشه انگلیس با روسیه را شدت بخشید به گونهای که باعث شد تا برخی دیگر از کشورهای اروپایی اقدام به اخراج دیپلماتهای روسیه از خاک کشورشان کنند و حتی کارکنان خود را در سفارتخانههای مستقر در خاک روسیه کاهش دهند. در این میان آمریکا نیز با مقامات لندن همراهی کرد و دهها نفر از دیپلماتهای روسیه را از آمریکا اخراج کرد. اقدام واشنگتن در حمایت از لندن در ماجرای جاسوس سابق روسیه، باعث شد تا دیگر کشورهای اروپایی نیز وارد موضوع شده و در تبعیت از آمریکا به اخراج دیپلماتهای روسیه از خاک خود اقدام کنند.
بسیار سادهانگارانه است که رفتار مشترک آمریکا و اروپا، علیه روسیه را تنها به موضوع ترور جاسوس سابق این کشور مرتبط دانست، در واقع مرگ جاسوس روس در انگلیس بهانهای است برای گرفتن انتقام از مسکو بخاطر حضور و مشارکت در بحران غرب آسیا به ویژه سوریه، همه تحریمهای اقتصادی که علیه مسکو از سوی غرب اعمال شده برای تحت فشار قرار دادن روسیه است تا از مواضع خود عقبنشینی کند. در این میان عمق اتحاد آمریکا و اروپا نیز قابل توجه و دارای اهمیت است، چراکه نشان از همپیمانی آنها و رفتار مشترکی است که در زمان نیاز از خود بروز میدهند. چنین اتفاق نظر و اتحادی نشاندهنده روابط استراتژیک آنها است که در هر شرایطی در کنار یکدیگر قرار میگیرند و حتی اگر بر سر موضوعی، اختلافی هم داشته باشند، با کنار گذاشتن آن اختلافات همپیمانی و اتحاد خود را برای رسیدن به هدف مشترک حفظ میکنند. این عمق اتحاد و روابطی که میان آمریکا و اروپا وجود دارد در واقع پاسخی است به آنهایی که همچنان چشم امید به اروپا بستهاند و در انتظار مخالفت جدی او با آمریکا بر سر برجام نشستهاند.
به عبارت دیگر اروپایی که با تبعیت از آمریکا، دیپلماتهای روسیه را اخراج کرد و سطح روابط خود را با مسکو کاهش داد، در ماجرای برجام، جمهوری اسلامی ایران را به آمریکا ترجیح نخواهد داد.