kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۱۲۵
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۲

تفاوت تکلیف و مسئولیت



  یکی از اصطلاحات قرآنی، تکلیف است. تکلیف به معنای دیگری را به رنج و مشقت انداختن و به کار گیری کسی در کاری که مشقت و رنج به همراه دارد. خداوند می‌فرماید: لَا یُکَلِّفُ الله نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ خداوند هیچ کس را جز به‌قدر توانایى‏‌اش تکلیف نمى‌‏کند. (بقره، آیه 286) در ادامه آیه بیان شده که در صورت خطا و نسیان نیز بازخواستی نسبت به تکلیف انجام نشده نخواهد شد؛ در حقیقت توان شخص و نیز علم و عمد در انجام تکلیف، شرط عقلی و نقلی است؛ بر همین اساس علم و قدرت دو شرط اساسی در تکلیف شرعی است؛ و عدم بازخواست نیز نسبت به تکلیف شرعی، زمانی است که شخص، نادان و ناتوان باشد و یا به خطا، کار دیگری انجام دهد یا فراموش کند و تکلیف را به جا نیاورد. همچنین اگر شخص طاقت عملی نداشته نسبت به آن بازخواست نخواهد شد؛ زیرا طاقت یعنی توان تحمل نیز شرط انجام عمل تکلیفی است. بر همین اساس تکلیف ما لایطاق نمی‌شود.
بر اساس آیات و روایات، هر انسانی مکلف است تا افعال خود را در چارچوب شرعی انجام دهد و احکام پنج‌گانه‌ای به عنوان تکالیف شرعی مطرح شده است. پس اصل تکلیف یکی از مهم‌ترین قواعد ارتباطی میان انسان و خدا به عنوان عبد و معبود است. خداوند به عنوان مالک و معبود، تکالیفی را وضع کرده که بنده باید انجام دهد؛ البته محتوای این تکالیف می‌تواند درباره خود و خدا و یا دیگران باشد و این‌گونه نیست که متعلقات تکلیف تنها درباره خدا باشد.
واژه تکلیف از «کلف» گرفته شده که به معنای علو وجه و تغییر رنگ چهره است. به نظر می‌رسد وقتی فشار کار سنگین باشد، چهره برافروخته و قرمز می‌شود و به سیاهی می‌گراید. شاید از همین رو تکلیف را تکلیف گفته‌اند؛ زیرا به سبب فشار سنگین و طاقت‌فرسا، رنگ چهره مکلف دگرگون شده و به قرمزی متمایل به سیاهی گرایش می‌یابد. بر همین اساس «کلفه» به معنای نوعی رنگ قرمز متمایل به سیاه آمده است.(نگاه کنید: لسان العرب، ذیل واژه کلف) البته باید دانست در اسلام از تکلف و خود را به رنج افکندن نهی شده است، چنانکه پیامبر(ص) می‌فرماید: و ما انا من المتکلفین(ص /86)؛ و من از متکلفین نیستم، یعنی سخنانم مقرون به دلیل و منطق است و هیچ‌گونه تکلفی در آن وجود ندارد، عباراتم روشن و سخنانم خالی از هرگونه ابهام و پیچیدگی است.
از دیگر اصطلاحات قرآنی مسئولیت است. در زبان عربی واژه‌های سائل و مسئول و مسئول عنه به‌کار می‌رود. سائل همان پرسشگر و مسئول همان کسی است که از او سؤال می‌شود؛ مسئول عنه چیزی است که درباره آن سؤال می‌شود. خدا می‌فرماید: وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ؛ و بازداشتشان کنید که آنها مسئول هستند.(صافات، آیه 24)
نیز می‌فرماید: وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا؛ به عهد وفا کنید؛ زیرا عهد مسئول است.(اسراء، آیه 34؛ نیز احزاب، آیه 15)
درجای دیگر می‌فرماید: وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن؛ زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد.(اسراء، آیه 36)
از انسان نسبت به چیزی که دارد سؤال می‌شود و نسبت به داشته‌هایش مسئول است. پس مسئولیت انسان نسبت به داشته‌ها و تعهداتش است؛ چنانکه خداوند نیز خود را نسبت به وعده‌هایی که داده مسئول دانسته و می‌فرماید: لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ خَالِدِینَ کَانَ عَلَى رَبِّکَ وَعْدًا مَسْئُولًا؛ جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند، پروردگار تو مسئول این وعده است.(فرقان، آیه 16)