نگاهی به سریال «رنج پنهان»
خاک ریختن بر گنج
آرش فهیم
سریال «رنج پنهان» تازهترین محصول سیما درباره تاریخ انقلاب اسلامی است که از شبکه اول سیما پخش شد. این سریال، بر مبنای الگوی محتوایی سالهای اخیر تلویزیون با موضوع سازمانهای چپ گرا در دهه 50 ساخته شده است. «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» سه سریالی بودند که در سالهای گذشته با همین موضوع ساخته شدند و روی آنتن رفتند. هدف اصلی این آثار، پرداخت همزمان به رژیم پهلوی و گروهکهای مارکسیستی و التقاطی بوده است تا از این مسیر، مخاطب به شناخت جامع تری از ماهیت و هویت انقلاب اسلامی برسد یا تجربهای متفاوت در این باره را درک کند.
ساختار کلی درام در «رنج پنهان» نیز شبیه به همان سریالهاست. در این سریال هم ، یک جوان آرمانگرا و جست وجو گر تحت تأثیر شعارهای به اصطلاح عدالت خواهانه یکی از آن سازمانها قرار میگیرد و برای مبارزه با طاغوت و امپریالیسم به آنها میپیوندد. اما رفته رفته بین آرمانهای خود و عمل سازمان، فاصله میبیند و متوجه میشود که سازمانی که به آن پیوسته فقط در شعار دارای جذابیت است و در عمل، بیرحم و وحشی است. این بار، یوسف نقش قهرمانی را بازی میکند که وارد یک سازمان چریکی و چپ گرا میشود. اما رزم او در دو جبهه شکل میگیرد؛ هم باید با ساواک و سلطنت بجنگد و هم با مرکزیت و رهبران سازمانی که خودش نیروی آنهاست. در نهایت نیز میتواند از گزند ساواک رهایی یابد، اما رفقایش تصمیم به تصفیه او میگیرند و قصد اعدام انقلابی وی را دارند که زخمی میشود و...
سریال «رنج پنهان» به کارگردانی بیژن میرباقری در نمایش گروهکها و سازمانهای مارکسیستی و التقاطی موفق است. این سریال بدون افتادن به دام اغراق یا شعارزدگی، همان چیزی که در متن و بطن این جریانها وجود داشت را نشان میدهد. حذف خونبار نیروهای خودی به خاطر کوچکترین تردید در تحرکات سازمان، اقدامات تروریستی و قربانی ساختن مردم عادی به بهانه ضربه زدن به رژیم، منش ضدمردمی و استبداد رأی نیروهای ارشد سازمانهای چپی و... بخشی از واقعیتهای تاریک و خوفناک چنین گروههایی است که در این سریال هم به نمایش درآمده.
اما مشکل «رنج پنهان» در ضلع دیگر این روایت است، یعنی نحوه نمایش رژیم پهلوی! ضدقهرمان یا آنتاگونیست در این درام، خسرو مهران با بازی بهنام تشکر یکی از مأموران عالی رتبه ساواک است. این سریال، تمام آنچه استبداد و خفقان رژیم شاهنشاهی خوانده میشود را به تصمیمات شخصی این مأمور ساواک تخفیف و تقلیل داده است. هیچ نشانهای از توحش سیستماتیک رژیم پهلوی در این سریال دیده نمیشود. خسرو مهران ، فردی کینه توز و دارای سرخوردگیهای روحی و روانی است. مرگ فرزند خوردسالش باعث خورد شدن روح و جان وی شده است. در طول سریال، خسرو دائم با صدای فرزند فوت شدهاش در کشمکش است و تصمیمهای بد خود را وقتی میگیرد که پژواک این صدا در مغزش میپیچد. در طول سریال بارها تأکید میشود که اقدامات خشونتآمیز وی بدون هماهنگی و اطلاع دستگاه سلطنت است. حتی به دفعات میبینیم که مقام مافوق او با کارهایی مثل بازداشت و شکنجه و قتل مخالفان سیاسی مخالف است. در قسمت بیستم، خسرو مهران دستور داد که یک دانشجوی پزشکی به اتهام فراری دادن یک فعال سیاسی از بیمارستان محل کارش بازداشت شود. اما نیروی بالا دستی او در ساواک، مخالفت و تأکید میکند که سندی علیه فرد مدنظر موجود نیست. اما خسرو در نهایت به حکم شخصی خودش اقدام و جوان انقلابی را بازداشت و شکنجه میکند. در قسمت 21 نیز وقتی خسرو تماسهای تلفنی یکی از فرماندهان ارتش شاه که فرزندش به انقلابیها پیوسته را کنترل میکند، باز هم مافوقش با وی برخورد میکند و میگوید: «کی به تو اجازه داد خانه تیمسار ملک را شنود کنی؟»
قسمت آخر سریال، بدترین قسمت این سریال بود. در این قسمت میبینیم که برخلاف رفتار دولت وقت که در حال آزادسازی زندانیان سیاسی است باز هم این نیروهای میانی حاکمیت (خسرو مهران و نیروهایش) هستند که سر خود، تصمیم به ایجاد رعب و وحشت بین مردم میگیرند و به خیابان میآیند و انقلابیها را ترور میکنند. یعنی در این بخش از سریال هم دولت وقت و مسئولان عالی رتبه شاهنشاهی از جنایات روزهای نزدیک به انقلاب تطهیر میشوند و همه گناهان به افراد خودسر نسبت داده میشود! این درحالی است که منابع و اسناد متعددی در دسترس است که نشان میدهد حتی گاهی خود شخص محمدرضا پهلوی دستور کشتار و به رگبار بستن مردم در تجمعات را میداد و همه شکنجهها و کشتارها سیستماتیک و مطابق با نظر کل حکومت بود. اما جای سؤال است که چرا سازندگان سریال «رنج پنهان» این واقعیت مسلم تاریخی را برعکس نشان دادهاند؟
نکته دیگر «رنج پنهان» پنهان ماندن بیعدالتی و فقر در جامعه دوران طاغوت است. در بیان بزرگان انقلاب اسلامی بارها آمده که متن اصلی قیام علیه رژیم پهلوی را مستضعفان و مردم محروم تشکیل داده بودند. مثل این سخن امام خمینی(ره) که فرموده بودند: «گروههایى که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایى که مستضعف هستند و کاخنشینها آنها را استضعاف مىکنند...» (صحیفه امام، ج14، ص: 261) اما در سریال «رنج پنهان» هیچ اثری از این استضعاف دیده نمیشود. همه شخصیتهای مخالف شاه در این سریال دم از عدالت میزنند. اما هیچ وقت بیعدالتی در آن دیده نمیشود. قهرمان این سریال یوسف، فرزند یک پزشک نسبتا متمول است؛ دکتر فیاضی که یک روحانی مبارز است، دارای دفتر وکالت و وضع مالی خوبی است؛ دانشجوی پزشکی، دختر تیمسار و همه شخصیتهای مخالف شاه در این سریال وضع مالی خوبی دارند. در این شرایط جوانانی که آن دوران را ندیده و حالا با تماشای این سریال قرار است تا انقلاب را درک کنند مطابق متن سریال، به این نتیجه خواهند رسید که هیچ بیعدالتی و محرومیت و استضعافی در دوران شاه نبوده! بعد این سؤال برایشان پیش میآید که پس چرا شخصیتهای انقلابی سریال «رنج پنهان» جان خودشان را فدا میکنند تا حق مردم را از چنگال سلطنت و حاکمان وقت پس بگیرند؟ کدام حق؟ گویا سازندگان سریال «رنج پنهان» یادشان رفته بود که در حال تولید یک درام و اثر نمایشی بودند و نه یک بیانیه سیاسی. وقتی شخصیتهای مثبت سریال درباره حقطلبی و عدالت خواهی سخن میگویند، باید بیعدالتی و حقکشی که کار آنها را موجه نشان دهد هم به نمایش در بیاید.
از آن سو، دیالوگ قابل تأملی در قسمت آخر بین خسرو مهران و مافوق او در ساواک رخ میدهد. وقتی صحبت از فرار و پنهان شدن به خاطر پیروزی انقلاب است، مسئول مافوق مهران که یک ساواکی است بیان میکند که جیبش خالی است و آنقدر پول ندارد که بتواند به جایی برود!
در همین قسمت، شخصیت محوری و قهرمان سریال در حالی که از مشی مارکسیستی خود پشیمان شده و در حال مطالعه کتابهای مذهبی است، خطاب به یکی از رفقای سابق خود تصریح میکند که «بزرگتریناشتباه ما این بود که قصد تغییر رژیم را داشتیم، این درحالی است که باید همه سعی خود بر اجرای قانون میگذاشتیم»(!) چرا باید شخصیت مثبت و محوری یک سریال انقلابی، تلاش برای براندازی یک رژیم دست نشانده و ضدملی و مردم فروش را کاراشتباهی معرفی کند؟
در قسمت آخر سریال «رنج پنهان» که به پیروزی انقلاب اختصاص یافته، فضایی غم بار و افسرده حاکم است. روزهایی که جزو درخشانترین دورانهای تاریخ ایران محسوب میشود در این سریال، ایامی تلخ و تیره به نمایش درآمده است. در تصاویر و فیلمهای به جا مانده از روزهای پیروزی انقلاب در بهمن سال 57 همه مردم در سرور و خنده هستند. کمتر کسی در این تصاویر با چهره در هم گرفته و ناراحت دیده میشود. اما در این سریال، در روزهایی که انقلاب پیروز شده همه مردمگریان و عصبی و اندوهناک دیده میشوند!
معاون محترم سیما اخیرا اعلام کرده که در سال آینده 17 سریال درباره ریشههای تاریخی انقلاب اسلامی از تلویزیون پخش خواهد شد. امید است که در آن سریالها دقت لازم اعمال شود تا تحریفها واشتباهات «رنج پنهان» تکرار نشود. انقلاب اسلامی برای ساخت آثار دراماتیک و هنری یک گنج پنهان و مغفول مانده است که باید در فضای فرهنگی ما کشف گردد نه اینکه روی آن خاک ریخته شود.
سریال «رنج پنهان» تازهترین محصول سیما درباره تاریخ انقلاب اسلامی است که از شبکه اول سیما پخش شد. این سریال، بر مبنای الگوی محتوایی سالهای اخیر تلویزیون با موضوع سازمانهای چپ گرا در دهه 50 ساخته شده است. «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» سه سریالی بودند که در سالهای گذشته با همین موضوع ساخته شدند و روی آنتن رفتند. هدف اصلی این آثار، پرداخت همزمان به رژیم پهلوی و گروهکهای مارکسیستی و التقاطی بوده است تا از این مسیر، مخاطب به شناخت جامع تری از ماهیت و هویت انقلاب اسلامی برسد یا تجربهای متفاوت در این باره را درک کند.
ساختار کلی درام در «رنج پنهان» نیز شبیه به همان سریالهاست. در این سریال هم ، یک جوان آرمانگرا و جست وجو گر تحت تأثیر شعارهای به اصطلاح عدالت خواهانه یکی از آن سازمانها قرار میگیرد و برای مبارزه با طاغوت و امپریالیسم به آنها میپیوندد. اما رفته رفته بین آرمانهای خود و عمل سازمان، فاصله میبیند و متوجه میشود که سازمانی که به آن پیوسته فقط در شعار دارای جذابیت است و در عمل، بیرحم و وحشی است. این بار، یوسف نقش قهرمانی را بازی میکند که وارد یک سازمان چریکی و چپ گرا میشود. اما رزم او در دو جبهه شکل میگیرد؛ هم باید با ساواک و سلطنت بجنگد و هم با مرکزیت و رهبران سازمانی که خودش نیروی آنهاست. در نهایت نیز میتواند از گزند ساواک رهایی یابد، اما رفقایش تصمیم به تصفیه او میگیرند و قصد اعدام انقلابی وی را دارند که زخمی میشود و...
سریال «رنج پنهان» به کارگردانی بیژن میرباقری در نمایش گروهکها و سازمانهای مارکسیستی و التقاطی موفق است. این سریال بدون افتادن به دام اغراق یا شعارزدگی، همان چیزی که در متن و بطن این جریانها وجود داشت را نشان میدهد. حذف خونبار نیروهای خودی به خاطر کوچکترین تردید در تحرکات سازمان، اقدامات تروریستی و قربانی ساختن مردم عادی به بهانه ضربه زدن به رژیم، منش ضدمردمی و استبداد رأی نیروهای ارشد سازمانهای چپی و... بخشی از واقعیتهای تاریک و خوفناک چنین گروههایی است که در این سریال هم به نمایش درآمده.
اما مشکل «رنج پنهان» در ضلع دیگر این روایت است، یعنی نحوه نمایش رژیم پهلوی! ضدقهرمان یا آنتاگونیست در این درام، خسرو مهران با بازی بهنام تشکر یکی از مأموران عالی رتبه ساواک است. این سریال، تمام آنچه استبداد و خفقان رژیم شاهنشاهی خوانده میشود را به تصمیمات شخصی این مأمور ساواک تخفیف و تقلیل داده است. هیچ نشانهای از توحش سیستماتیک رژیم پهلوی در این سریال دیده نمیشود. خسرو مهران ، فردی کینه توز و دارای سرخوردگیهای روحی و روانی است. مرگ فرزند خوردسالش باعث خورد شدن روح و جان وی شده است. در طول سریال، خسرو دائم با صدای فرزند فوت شدهاش در کشمکش است و تصمیمهای بد خود را وقتی میگیرد که پژواک این صدا در مغزش میپیچد. در طول سریال بارها تأکید میشود که اقدامات خشونتآمیز وی بدون هماهنگی و اطلاع دستگاه سلطنت است. حتی به دفعات میبینیم که مقام مافوق او با کارهایی مثل بازداشت و شکنجه و قتل مخالفان سیاسی مخالف است. در قسمت بیستم، خسرو مهران دستور داد که یک دانشجوی پزشکی به اتهام فراری دادن یک فعال سیاسی از بیمارستان محل کارش بازداشت شود. اما نیروی بالا دستی او در ساواک، مخالفت و تأکید میکند که سندی علیه فرد مدنظر موجود نیست. اما خسرو در نهایت به حکم شخصی خودش اقدام و جوان انقلابی را بازداشت و شکنجه میکند. در قسمت 21 نیز وقتی خسرو تماسهای تلفنی یکی از فرماندهان ارتش شاه که فرزندش به انقلابیها پیوسته را کنترل میکند، باز هم مافوقش با وی برخورد میکند و میگوید: «کی به تو اجازه داد خانه تیمسار ملک را شنود کنی؟»
قسمت آخر سریال، بدترین قسمت این سریال بود. در این قسمت میبینیم که برخلاف رفتار دولت وقت که در حال آزادسازی زندانیان سیاسی است باز هم این نیروهای میانی حاکمیت (خسرو مهران و نیروهایش) هستند که سر خود، تصمیم به ایجاد رعب و وحشت بین مردم میگیرند و به خیابان میآیند و انقلابیها را ترور میکنند. یعنی در این بخش از سریال هم دولت وقت و مسئولان عالی رتبه شاهنشاهی از جنایات روزهای نزدیک به انقلاب تطهیر میشوند و همه گناهان به افراد خودسر نسبت داده میشود! این درحالی است که منابع و اسناد متعددی در دسترس است که نشان میدهد حتی گاهی خود شخص محمدرضا پهلوی دستور کشتار و به رگبار بستن مردم در تجمعات را میداد و همه شکنجهها و کشتارها سیستماتیک و مطابق با نظر کل حکومت بود. اما جای سؤال است که چرا سازندگان سریال «رنج پنهان» این واقعیت مسلم تاریخی را برعکس نشان دادهاند؟
نکته دیگر «رنج پنهان» پنهان ماندن بیعدالتی و فقر در جامعه دوران طاغوت است. در بیان بزرگان انقلاب اسلامی بارها آمده که متن اصلی قیام علیه رژیم پهلوی را مستضعفان و مردم محروم تشکیل داده بودند. مثل این سخن امام خمینی(ره) که فرموده بودند: «گروههایى که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایى که مستضعف هستند و کاخنشینها آنها را استضعاف مىکنند...» (صحیفه امام، ج14، ص: 261) اما در سریال «رنج پنهان» هیچ اثری از این استضعاف دیده نمیشود. همه شخصیتهای مخالف شاه در این سریال دم از عدالت میزنند. اما هیچ وقت بیعدالتی در آن دیده نمیشود. قهرمان این سریال یوسف، فرزند یک پزشک نسبتا متمول است؛ دکتر فیاضی که یک روحانی مبارز است، دارای دفتر وکالت و وضع مالی خوبی است؛ دانشجوی پزشکی، دختر تیمسار و همه شخصیتهای مخالف شاه در این سریال وضع مالی خوبی دارند. در این شرایط جوانانی که آن دوران را ندیده و حالا با تماشای این سریال قرار است تا انقلاب را درک کنند مطابق متن سریال، به این نتیجه خواهند رسید که هیچ بیعدالتی و محرومیت و استضعافی در دوران شاه نبوده! بعد این سؤال برایشان پیش میآید که پس چرا شخصیتهای انقلابی سریال «رنج پنهان» جان خودشان را فدا میکنند تا حق مردم را از چنگال سلطنت و حاکمان وقت پس بگیرند؟ کدام حق؟ گویا سازندگان سریال «رنج پنهان» یادشان رفته بود که در حال تولید یک درام و اثر نمایشی بودند و نه یک بیانیه سیاسی. وقتی شخصیتهای مثبت سریال درباره حقطلبی و عدالت خواهی سخن میگویند، باید بیعدالتی و حقکشی که کار آنها را موجه نشان دهد هم به نمایش در بیاید.
از آن سو، دیالوگ قابل تأملی در قسمت آخر بین خسرو مهران و مافوق او در ساواک رخ میدهد. وقتی صحبت از فرار و پنهان شدن به خاطر پیروزی انقلاب است، مسئول مافوق مهران که یک ساواکی است بیان میکند که جیبش خالی است و آنقدر پول ندارد که بتواند به جایی برود!
در همین قسمت، شخصیت محوری و قهرمان سریال در حالی که از مشی مارکسیستی خود پشیمان شده و در حال مطالعه کتابهای مذهبی است، خطاب به یکی از رفقای سابق خود تصریح میکند که «بزرگتریناشتباه ما این بود که قصد تغییر رژیم را داشتیم، این درحالی است که باید همه سعی خود بر اجرای قانون میگذاشتیم»(!) چرا باید شخصیت مثبت و محوری یک سریال انقلابی، تلاش برای براندازی یک رژیم دست نشانده و ضدملی و مردم فروش را کاراشتباهی معرفی کند؟
در قسمت آخر سریال «رنج پنهان» که به پیروزی انقلاب اختصاص یافته، فضایی غم بار و افسرده حاکم است. روزهایی که جزو درخشانترین دورانهای تاریخ ایران محسوب میشود در این سریال، ایامی تلخ و تیره به نمایش درآمده است. در تصاویر و فیلمهای به جا مانده از روزهای پیروزی انقلاب در بهمن سال 57 همه مردم در سرور و خنده هستند. کمتر کسی در این تصاویر با چهره در هم گرفته و ناراحت دیده میشود. اما در این سریال، در روزهایی که انقلاب پیروز شده همه مردمگریان و عصبی و اندوهناک دیده میشوند!
معاون محترم سیما اخیرا اعلام کرده که در سال آینده 17 سریال درباره ریشههای تاریخی انقلاب اسلامی از تلویزیون پخش خواهد شد. امید است که در آن سریالها دقت لازم اعمال شود تا تحریفها واشتباهات «رنج پنهان» تکرار نشود. انقلاب اسلامی برای ساخت آثار دراماتیک و هنری یک گنج پنهان و مغفول مانده است که باید در فضای فرهنگی ما کشف گردد نه اینکه روی آن خاک ریخته شود.