kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۸۴۳۶
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۹
تاریخ تمدن اسلامی- 11- جرجی زیدان تشریح می‌کند:

هر جا اسلام حاکم بود، علم و ادب پیشرفت کرد

علم نجوم برای مسلمانان دارای مفهوم عمیق مذهبی است. حرکت حیرت انگیز ستارگان و آفتاب و ماه برای آنان نشانه آشکار قادر متعال و توانا و داناست. پیغمبر در وصفش می‌گوید «اوست که آسمان و زمین و تاریکی و روشنایی را آفرید و دانشش آسمان و زمین را دربر  می‌گیرد»
از این جهت است که «البتانی» یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی نجوم می‌گوید: « هر مسلمان پس از آموختن اصول دین و قوانین مذهبی باید از علم نجوم بهره‌مند گردد. چون بوسیله آن است که به وحدانیت و به عظمت جهان و عالیترین دانش و بزرگ‌ترین قدرت و کمال صنعتش پی می‌برد»
ب) اسلام ؛ مایه ترقیات علمی و پیشرفت‌های مسلمین
عبدالحسین زرین کوب در کتاب «کارنامه اسلام» با‌اشاره به پیشرفت‌های شگرف مسلمین در زمینه‌های مختلف علمی و هنری و فکری، نوشت:
«...آنچه این مایه ترقیات علمی و پیشرفت‌های مادی را برای مسلمین میسر ساخت، در حقیقت همان اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تسامح را جانشین تعصبات دنیای باستانی کرد و در مقابل رهبانیت کلیسا که ترک و انزوا را توصیه می‌کرد، با توصیه مسلمین به راه وسط، توسعه و تکامل صنعت و علم انسانی را تسهیل کرد...»
هرجا اسلام حاکم بود، علم و ادب پیشرفت کرد
جرجی زیدان مورخ مسیحی هم در کتاب «تاریخ تمدن اسلام «، اسلام را عامل اصلی و اساسی پیشرفت‌های ملل اسلامی و مسلمین دانسته و می‌نویسد:
«...دانش پروری و علم دوستی بزرگان اسلام، سبب شد که روز به روز مولف و کتاب در قلمرو اسلام فزونی یابد و دایره تحقیق وسعت پیدا کند. پادشاه و امیر و وزیر و دارا و ندار و عرب و ایرانی و رومی و هندی و ترک و یهود و مصری و مسیحی و دیلمی و سریانی ، در شام و مصر و عراق و فارس و خراسان و ماوراءالنهر و سند و آفریقا و اندلس و غیره در تمام شبانه روز به تالیف مشغول شدند و خلاصه هرجا اسلام حکومت می‌کرد، علم و ادب به سرعت پیشرفت می‌نمود. در این تالیفات گرانبها خلاصه‌ای از تحقیقت بنی نوع انسان از روزگار پیشین تا آن زمان دیده می‌شد و مباحث مهمی از علوم طبیعی، الهی، نقلی، ریاضی، ادبی و عقلی در کتب جمع شده بود و در نتیجه تحقیقات علمای اسلام، علوم مزبور دارای شعب متعدد گشت...»
ج) هدف از مطالعه طبیعت،درک آثار صنع الهی
اما آنچه اصل و اساس دعوت اسلام به علم آموزی و دانش اندوزی بود، آنچنانکه صریحا در قرآن هم آمده، تعقل و تدّبر در خلقت و آثار صنع الهی بود. از همین روی در واقع عالمان دین به دنبال شناخت عمیق‌تر و دقیق‌تر از وجود و هستی و ذات حق تعالی به سوی آموختن علوم دیگر روی می‌آوردند.دکترمهدی گلشنی (مدیر گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف) دراین باره ازابوریحان بیرونی مثال می‌آورد:
«... شما ببینید ابوریحان بیرونی در موضوعات مختلف کتاب نوشت. ولی همواره‌اشاره می‌کند که هدف ما از مطالعه طبیعت، فهمیدن آثار صنع الهی است و‌اشاره می‌کند به آیه قرآن و یتفکرون فی الخلق السماوات والارض، در آیات خدا برروی زمین فکر بکنند، ربنا ماخلقت هذا باطلا ، خدایا این را باطل نیافریدی. یعنی متوجه بودند چرا علم را فرا می‌گیرند، برای چه فرا می‌گیرند و یک هدف مقدس تلقی می‌کردند. یعنی مطالعه طبیعت را عبادت تلقی می‌کردند. روایت مستقیم هم از امیرالمومنین هم داریم که مطالعه آثار صنع الهی عبادت است، عبادت مخلصین است. همین‌ها بود که مسلمانان را وادار کرد که به دنبال علم بروند، علم روز به معنای عام آن...»
دانشمندانی که طبیعت را برای شناخت خدا می‌شناختند
از نظر برخی فیلسوفان علم، دلیل این پیوستگی علم و دین در تمدن اسلامی، وجود دو بعد عقلانی طولی و عرضی در این تمدن بوده و هست که به ماهیت دین اسلام بازمی گردد. حجت‌الاسلام والمسلمین خسرو پناه (محقق و پژوهشگر اسلامی معاصر) درباره ابعاد مختلف عقلانی تمدن اسلامی می‌گوید:
«... تمدن اسلامی در طول تاریخ خود، هم عقلانیت طولی داشت و هم عقلانیت عرضی. یعنی هم به طبیعت شناسی می‌پرداختند، هم به امور فن آوری و صنعت توجه داشتند و هم طبیعت را برای شناخت خدا می‌شناختند. لذا زکریای رازی هم «الحاوی» می‌نوشت و هم»الطب الروحانی»می نوشت. بوعلی سینا هم «طبیعیات شفاء» می‌نوشت و هم درباره عرفان و مناظر عرفانی و بهجت و سعادت در نمط‌های آخر‌اشارات و تنبیهات به معنویت می‌پرداخت...»
علم و دانشی که به خلقت شناسی می‌انجامد
در واقع در نزد دانشمندان مسلمان و در تمدن اسلامی، غایت هر دانشی به خدا و قادر متعال هستی و آثار صنع او می‌رسید. این همان اصلی است که حجت‌الاسلام خسرو پناه به عنوان ارتباط عقلانیت عرضی با عقلانیت طولی تفسیر کرده و آن را پایه و اساس تمدن سازی می‌داند:
«... ما برای تمدن سازی دو نوع عقلانیت لازم داریم. یکی عقلانیت عرضی است که رابطه بین پدیده‌های طبیعی را می‌شناسد. مثلا کلر با سدیم رابطه دارد یا سدیم با کلر میل ترکیبی دارد یا آرگون و نئون میل ترکیبی با کلر ندارند. یا رابطه بین حرکت و جرم، بین زمان و جسم چه رابطه‌ای وجود دارد. E=mc2 و یا قانون اول نیوتن و قوانین حرکت و قانون گرانش و.... اینها همه رابطه عرضی بین پدیده هاست که به عقلانیت عرضی از آن یاد می‌کنیم که اگر نباشد ما قطعا به تمدن نمی‌رسیم. یعنی برای تمدن سازی لازم است. اما یک عقلانیت طولی هم لازم داریم و آن این است که ما رابطه بین این پدیده‌ها را با خدا بشناسیم. بنا به تعبیر استاد بزرگوارمان، حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی، طبیعت شناسی به خلقت شناسی تبدیل شود.
قرآن فرمود «افلا ینظرون الی الاِبِل کیف خلقت» یعنی اِبِل شناسی بکنید اما اِبِل شناسی به خلقت شناسی بیانجامد. این را به عقلانیت طولی تعبیر می‌کنیم...»
علم نجوم؛ وسیله اثبات توحید
«البتانی» دانشمند بزرگ علم نجوم در تاریخ تمدن اسلامی که تئوری هایش بسیار مورد استفاده دانشمندان اروپایی نجوم جدید مانند کپر نیک قرار گرفت،در مقدمه «زیج» خود می‌نویسد:
«... به وسیله علم به کرات سماوی است که انسان به اثبات توحید و به شناسایی عظمت و بزرگی جهان و بالاترین دانش و بزرگترین قدرت و کمال دست می‌یابد...»
د) در جهان اسلام، عالِم دین و عالِم دنیا یکی بود
اینچنین بود که برخلاف تاریخ و دنیای غرب، در تمدن اسلامی، علم دینی و الهی در کنار علوم تجربی قرار گرفته و در واقع آن علوم تجربی، مصادیق و نمونه‌های مادی علوم الهیه شدند، آنچنانکه در قرآن نیز برای تفهیم هرچه بیشتر مباحث دینی، مثال‌های دنیوی آورده می‌شود و حتی قرآن متذکر می‌گردد که خداوند ابایی ندارد که برای بیان کلامش حتی از یک پشه مثال بیاورد. استاد رحیم پور ازغدی (عضو شورای انقلاب فرهنگی) دراین باره متذکر می‌شود:
«...در جهان اسلام ، دانشمندان بزرگ در شیمی و فیزیک و جراحی و پزشکی و ستاره شناسی در عین حال خودشان مفسر قرآن بودند، فقیه بودند، محدث و عارف و اهل سلوک بودند. یعنی در جهان اسلام عالِم دین و عالِم دنیا یکی بود. اما در کشورهای غرب، دین و دنیا در برابر هم ایستاد. تاریخ غرب، تاریخ دعوای علم و دین است. تاریخ نزاع عقل و دین است. این در تاریخ اروپا اتفاق افتاده است. اما تاریخ اسلام، تاریخ علم دینی است نه دعوای علم و دین. تاریخ عقل دینی است. تاریخ عرفان الهی و قرآنی است...»
در این باره آیت‌الله العظمی جوادی آملی هم در کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» می‌نویسد:
«... علم اگر علم است نمی‌تواند غیر اسلامی باشد زیرا علم صائب تفسیر خلقت و فعل الهی و و تبیین کار خدا، حتما اسلامی است گرچه فهمنده این حقیقت را درنیابد و خلقت خدا را طبیعت بپندارد. اینان بخشی از حقیقت را می‌گیرند و بخشی از آن (ارتباط طبیعت با خداوند و مبدأ تعالی) را انکار می‌کنند. کنار گذاشتن بخشی از حقیقت، مانع از آن نیست که بخش مثمر و مثبت آنکه علم صائب و مطابق با واقع است، مطرود شود. آنچه علم صحیح و ثمربخش است، قطعاً اسلامی و حجت شرعی است و آن دسته از محتوای علوم که وهم است و خیال در واقع جهل مرکب است و علم نیست تا سخن از اسلامی بودن و غیر اسلامی بودن علوم، شامل حال آن شود...»