نقش جوانان در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی- بخش پایانی
حماسه انقلابی با شور جهادی جوانان
گروه گزارش
این جوانهای ما در خیابانها ریختند و غلبه کردهاند بر اینها، روی آن حس اسلامیتشان بود، والا اگر کلمۀ اسلام را ما برمیداشتیم کنار میگذاشتیم، مردم مگر بیعقلند که بروند جلوی توپ وتانک. مردم برای اسلام میروند. صدر اسلام سربازهای اسلامی برای اسلام جانشان را به خطر میانداختند یعنی خطر نمیدیدند، خطر برای خودشان نمیدیدند برای اینکه مردن را خطر نمیدانستند. جوانهای ما این طور شده بودند، و الآن هم هستند.
الآن هم بعضی وقتها، شاید هر چند روز یک دفعه، یکی می آید بیخ گوش من میگوید؛ دعا کنید من شهید بشوم.
اینها سخنان حکیمانه امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی است.
با وجود اینکه جوانان و آحاد مختلف مردم در دهه 40 حضور خوبی داشتند و حماسه 15 خرداد را رقم زدند، اما وقتی از امام (ره) میپرسند که شما با چه نفراتی میخواهید انقلاب را پیش ببرید؟ امام میفرمایند: «پیروان من در گهوارهاند.»
آن کسانی که سال 57 را درک کردهاند، دیدند که همان کسانی که در سال 42 در گهواره بودند، همانها 13 آبان را رقم زدند. و همان بچهها بودند که ارتش شاهنشاهی را به بازی گرفتند. اینها نشأت گرفته از همان روحیه آرمان گرایی و نشاط جوانی است. تا ابتدای انقلاب نزدیک به صد هزار نفر اعم از زن و مرد در راه پیروزی انقلاب شهید شدند که عمده آنها جوان بودند.
خانه جوانان هلال احمر
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی
22بهمن سال 1357ماندگارترین تاریخ در ایران اسلامی است که با شور واشتیاق وصفناپذیری آن را تجربه کردهایم. پیش از پیروزی انقلاب جوانان هلال احمر در راه فداکاری و عشق به مردم و انقلاب قدمهای بزرگی را برداشتهاند و در کمک به مجروحان و زخمیها خدمات شایان توجهی داشتند.
رضا محمدی یکی از پیشکسوتان هلال احمری و فعال در جریان پیروزی انقلاب در گفتوگو با گزارشگر کیهان پیرامون شکل خانه جوانان هلال احمر و فعالیت آنان در آن روزها میگوید: «خرمشهر اولین جایی بود که در آن خانه جوانان هلال احمر شکل گرفت و از آن پس خانههای جوانان در سراسر کشور فراگیر شد که در آنجا فعالیتهای داوطلبانه و یا آموزش هایی به جوانان در دوران فراغتشان در این خانهها انجام می شد. در این خانهها علاوهبر دورههای کمکهای اولیه برای اعضا، کلاسهای آموزشی در حیطه ورزش و هنر مثل موسیقی و یا تئاتر نیز برگزار میشد.»
وی در ادامه میگوید: «خانههای جوانان هلالاحمر هم از دیدگاه و افکار متفاوتی که در میان مردم نسبت به مسائل فرهنگی و هنری بود مصون نماند، طوری که آن را یک نهاد طاغوتی فرض میکردند. به همین دلیل خانههای جوانان همانند سینماهای شهر در معرض خطر قرار داشت.»
وی در ادامه نیز میافزاید: «از طرفی تنها سالن مجهز شهر در خانه جوانان هلال احمر بود و تمامی فعالیتهای مناسبتی قبل از انقلاب در این سالن برگزار میشد. بنابراین احتمال این داده میشد که ممکن است در معرض حمله از سوی عوامل رژیم پهلوی و ساواک قرار گیرد. از سوی دیگر خانه جوانان خرمشهر، خانه قشر متوسط و ضعیف جامعه بود که برای تفریح و گذراندن اوقات فراغت به آن مراجعه میکردند.»
این پیشکسوت هلال احمر در حالی که ممانعت شهید جهان آرا را موثرین عامل در جلوگیری از تعرض به خانههای جوانان هلال احمر میداند، میگوید: «او از قبل هم با برخی از بچههای خانه جوانان هلال احمر آشنا بود. خیلیها تلاش کردند که این مجموعه تعطیل شود و یا به طور کلی مجموعه را تصاحب کنند اما او با دوستان خود صحبت کرد و نگذاشت افکار آنها عملی شود و برای آنها توضیح داده بود که برخی از بچههای هلال احمر در کنار کارهای فرهنگی و هنری ورزشکار و برخی امدادگر هستند.»
تا قبل از شروع جنگ با عراق، در خرمشهر جنگهای داخلی صورت میگرفت که اعضای خانه جوانان بسیار فعال شدند طوری که خودشان به صورت خودجوش اتاقی در خانه جوانان که وسایل درمان در آن بود را به صورت درمانگاه سرپایی درست کردند و هر کسی که مصدوم میشد به درمانگاه میآوردند؛ برای مثال جلوگیری از خونریزی که جزء اولین کارها است انجام می شد و در صورت نیاز، مصدوم را به بیمارستان منتقل میکردند. از ماشینهای هلال احمر به عنوان آمبولانس استفاده می کردند و گاهی جان خودشان را به خطر میانداختند و میان درگیریها میرفتند و مصدومها را نجات میدادند. در واقع این نزاعها یک جنگ کور بود؛ خیلی مشخص نبود که کی به کی تیراندازی می کند. برخی اوقات می شد که بعضی از افراد روستانشین میترسیدند که فرد مصدوم را به بیمارستان بیاورند و آن را در خانه خود نگه میداشتند. کدخدای این روستاها بچههای هلال احمر را به دلیل رفت و آمد به روستاها میشناختند و وقتی تیمهای امدادی به روستاها میرفتند این عزیزان را از خانههای آنها بیرون میآوردند و به بیمارستان میبردند.
شور و هیجان جوانی همگام با شعور انقلابی
امام خمینی(ره) وقتی نهضت اسلامی را شروع کردند، افراد میانسال و پیرحوزه خیلی با امام همراهی نکردند. البته برای خودشان دلایلی داشتند. مهمترین دلیلش این بود که ارزیابی درستی از جامعه نداشتند و میترسیدند اگر با رژیم پهلوی رو در رو شوند، کمونیستها حکومت را در دست بگیرند. اما امام این ترس را از دل بقیه بیرون برد و اطمینان داد اگر تغییری صورت بگیرد به این معنی نیست که کشور دست کمونیستها بیفتد. آن کسانی که در میدان ماندند و در عصر پهلوی به مبارزه ادامه دادند، جوانان حوزوی بودند که جان خود را نیز برای امام میدادند.
در ماجرای حمله کماندوهای پهلوی به مدرسه فیضیه در سال 42 این جوانان قم و مدرسه فیضیه بودند که آن حماسه را آفریدند. امروزه یکی از مهمترین جوامعی که قشر جوان در آن حضور دارند و بسیاری از آرمان هایشان تحت تاثیر حضور در آن است دانشگاهها هستند.
پای گفتوگو با معصومه اکبری، کارشناس فرهنگی دانشگاه آل طه مینشینیم. اکبری در آغاز پیرامون نقش جوانان در پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی میگوید: «پیروزی و پیشبرد اهداف انقلاب از همان ابتدا بر عهده جوانان بوده و اکنون نیز هست، چرا که شور و هیجان بالای جوانی به همراه شعور انقلابی که در اذهان جوانان نسل اول انقلاب شکل گرفته بود، در پیشبرد انقلاب نقش بسزایی داشت.»
برای تداوم و تقویت انقلاب اسلامی باید میان نسلی که در راه پیروزی انقلاب جان نثاریهای بسیار کردهاند و قشر جوان امروزی پیوندی محکم برقرار کرد و برای نسل کنونی تشریح کرد که مردم انقلابی ایران اسلامی در راه آرمانهای بلند انقلاب چه جانفشانیهایی کردند.
معصومه اکبری از دانشجویان امور فرهنگی درخصوص ایجاد این پیوند میان دو نسل میگوید:« طبیعی است که برای پیوند قوی، پیش از هر چیز باید سعی کنیم نسل حاضر را بهتر بشناسیم و درک کنیم. این نسل قطعا با نسل اول و دوم انقلاب تفاوت رفتاری دارند، اما این به این معنا نیست که موضعی مخالف نسل اول داشته باشند.»
وی در ادامه میافزاید: «نسل حاضر هویتی مستقلتر از نسل قبل دارد و به همین علت ترجیح میدهد همان طور که هست دیده شود و بسیار واقع بین و حقطلب است؛ و برنامههای فردی و اجتماعیش را بیشتر از منظر اینکه اجرایی شود، بررسی میکند.»
اکبری در حالی که برخی از نسل جوان امروز را از سیاستزدگی و وابستگی به احزاب و جریانات سیاسیگریزان میداند، میگوید: «با همه این توصیفات لازم است که نسل حاضر را خوب بشناسیم و درک کنیم تا الگویی مناسب حال این دوران قرار دهیم و با جوان امروز به زبان خودش ارتباط بگیریم.»
انتقال سینه به سینه
آرمانهای انقلاب به جوانان امروز
اکبری، فعال دانشجویی در گفتوگو با گزارشگر کیهان پیرامون نحوه بصیرت افزایی انقلابی جوان امروزی میگوید: «بهترین راه آن است که صادق باشیم و واقعبینانه و به دوراز مصلحت سنجیهای حزبی طرح موضوع کنیم و موانع، تهدیدها و فرصتها را برای جوان امروزی تبییننماییم.»
وی در حالی که نسل امروز را بسیار هوشمند و آرمانخواه میداند، میگوید: «این نسل که به شدت پیگیر مطالبات قانونی و شهروندی و انقلابی خودش است، باید پاسخ مناسب با نیازهایش را دریافت کند و جدا از هر تهدید و خدعهای از بیرون از مرزهای کشورمان و یا حتی نفوذیهای داخلی لازم است که پیوند بین جوان امروز با آرمانهای اصیل امام و انقلاب محکمتر از قبل برقرار شود که این جز با اصلاح عملکرد و رفع ضعف مسئولین در بازخوانی و بازخواهی آرمانهای انقلاب میسر نیست.»
وی در ادامه ضمن اشاره به نمود روحیه جهادی و انقلابی در جوان امروز میگوید: «شاید امروز روحیه ی جهادی و انقلابی به شکل دیگری در جوانان نمود داشته باشد اما نمیتوان وجود این روحیه را در بین جوانان انکار کرد. ما بسیاری از این جوانان را در جریان دفاع از حریم اهل بیت علیهمالسلام و در قالب مدافعین حرم دیدیم و این خود نشان گویایی از روحیه جهادی در نسل نواندیش امروزی دارد.»
اکبری همچنین میافزاید: «این روحیه جهادی بسیار درونی در نهاد جوانان ما وجود دارد که هر از گاهی خود را نشان میدهد، حال چه در مناسبتهای ملی و چه در کمکرسانیهای اخیر به زلزله زدگان و بلایای طبیعی آن را احساس میکنیم. بر همین اساس این روحیه جهادی و ایثار و فداکاری به خوبی در جوان امروزی وجود دارد و به اقتضای زمان نمود آن را شاهد هستیم.»
این نکته را هم نباید از خاطر برد که ارتباط جوانان با مرجعیت دینی نباید قطع شود. چرا که اگر قطع شود راه نفوذ دشمن هموار میگردد. خط سالم و خطی که در جهت اجرای مبانی دینی در کشور ماست، خط مرجعیت و پیروی از ولایت فقیه است و جوانان باید ویژگیها و ظرفیت خود را صرف این خط و جریان کنند.
خودباوری و خوداتکایی
جوانان انقلابی
یکی از تحولاتی که در نسل انقلاب اسلامی ایجاد شد، خودباوری و خوداتکایی بود. این فکر بود که ما میتوانیم مسائل و مشکلات خودمان را خودمان حل کنیم و تا زمانی که این باورهست، پیوند جوانان و انقلاب گسستنی نخواهد بود.
در این رابطه این عبارت و کلام امام را شاهد میآوریم که فرمودند: «عمده این است که ما ذهن این جوانها و حتی پیرها و روشنفکرنماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم و حتی اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم.»
در میان جوانانی که آن روزها دل به دریا زدند و انقلاب را بر فراز آسمان ایران اسلامی تا امروز برافراشتهاند هنوزهم بسیاری در حال خدمت به اسلام و انقلاب هستند.
همیشه میان اهالی محله مردی که در راه رفتن با مشکلاتی مواجه است و انگشتان دستانش را با باند پیچیده است توجهم را به خودش جلب میکرد. هیچ گاه از زبان خودش حتی اندکی درباره آنچه که از جانش برای این خاک مایه گذاشته نشنیدم، اما مادرش برایم از آن سالها تعریف میکند که در جریان انقلاب پسرش جوانی کم سن و سال بوده است و وقتی که تنها هفده سال داشته، منافقین به درخانه شان آمده بودند. با ذکر نام کوچکش سراغ پسرش را گرفتهاند و او در حالی که گمان میکرده دوستانش هستند، آدرس پسرش را میدهد، اما در یک جریان ترور مجروحیت فراوانی در تمام بدنش به جا میگذارند که هنوز هم آثارش به خوبی قابل دیدن است. جوان آن روزها و مرد میان سال این روزها هنوزهم در جریان دفاع از حرم اهل بیت علیهمالسلام و جنگهای نیابتی با دشمن تکفیری در راه اسلام و آرمانهای انقلاب به عنوان یک مدافع حرم در میدان کارزار حضوری جدی و فعال دارد.