مثل زینب(س) (به جای گفت و شنود)
در آستانه رحلت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
و همراه با شیفتگان حضرتش در سوگ آن بانوی بزرگوار،
این ستون را به سرودهای از شاعر متعهد و انقلابی کشورمان
آقای وحید قاسمی اختصاص میدهیم.
در سردسیر شهر دل، روح بهاری
در شورهزار سینه من چشمهساری
میخواهی امشب بر کویر دیدگانم
با روضههایت باغی از شبنم بکاری
سهم تو از ارث پدر، خون جگر بود
از کودکی در ماتم او سوگواری
منزل به منزل در پی دلدار رفتی
در دشتهای عاشقی محمل سواری
داغ عزیزانت بلای جانتان شد
تو زخمی تیغ جفای روزگاری
تا مقصدت مشهد، دگر راهی نمانده
ای کاش میشد اندکی طاقت بیاری
میسوختی از آتش تب، بین بستر
دلخسته، راضی به رضای کردگاری
باید بیاید دلبرت، باید بیاید
در آخرین ساعات هم امیدواری
چشمان اشکآلودهات را تا دم مرگ
یک لحظه هم از درب حجره برنداری
نام رضا از روی لبهایت نیفتد
با اینکه رو به قبله و در احتضاری
تو یادگار دلبرت را مثل زینب
با گریه روی سینه خود میفشاری
دیگر مخور غم، چون سرت را ای کریمه
بر دامن زهرای اطهر میگذاری