کد خبر: ۱۲۱۸۱۷
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۷

میدان مسابقه فضیلت(خوان حکمت)



به ما گفتند قرائت قرآن راه تعالي درجات بهشت است. اين روايت را هم از وجود مبارك پيغمبر(ص) نقل كردند كه «فَإِذَا دَخَلَ صَاحِبُ الْقُرْآنِ الْجَنَّهًْ قِيلَ لَهُ ارْقَأْ وَ اقْرَأ»،(1) نه «اقْرَأْ وَ ارْقَ‏»! به مردان بهشتي مي‌گويند يك درجه بالا بيا و بخوان، چون پايين هستي توفيق قرائت قرآن به دست شما نمي‌آيد. نمي‌گويند قرآن بخوان تا بالا بيايي، مي‌فرمايند اول يك مقدار بالا بيا كه بايد بفهمي قرآن چيست، تلاوت قرآن يعني چه، كلام چه كسي را داري مي‌خواني، كتاب چه كسي را داري مي‌خواني، شرايط قرائت را پيدا بكن «ارْقَأْ» بالا بيا! «وَ اقْرَأ» بخوان!
ضرورت تطهیر دهان برای قرائت قرآن
اين بيان نوراني حضرت رسول(ص) است كه فرمود: «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ‏ فَإِنَّهَا طُرُقُ‏ الْقُرْآن‏».(2) شما اگر بخواهيد قرآن بخوانيد در نماز يا غير نماز و بگوييد (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ)، وضو گرفتن تنها كافي نيست، دهان را پاك كنيد، نه دندان را! آن پاك كردن دندان با مسواك است و ثواب خاصّ خودش را دارد، فرمود: دهان را پاك كنيد، مگر نمي‌خواهيد قرآن از اينجا عبور كند؟ از دهان آلوده اگر قرآن عبور كند مثل اينكه از لوله‌ای آلوده آب تميز عبور كند، به هر حال آلوده مي‌شود! فرمود دهان را پاك كنيد! حرف بد از اين دهان درنيايد! دروغ و فحش و خلاف و مسخره كردن از اين دهان درنيايد! غذاي ناپاك از اين دهان فرو نرود! اين غذا، غذاي طيّب و طاهر باشد تا قرآن تلاوت كنيد، با اين حال نماز و قرآن می‌خوانيم، دعاهايي كه مشتمل بر قرآن است را مي‌خوانيم، خود قرآن را هم مي‌خوانيم. فرمود اگر به انسان بهشتي گفتند بالا بيا و بخوان، نه بخوان و بالا بيا، از آن جهت است که خواندنِ قرآن يك مقدار مشروط به بالا آمدن است. اگر فرمود: (تَعالَوْا إِلي كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ)(3) يا (تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ)،(4) از همان اول به ما گفتند بالا بيا تا بتواني بخواني! يعني يك قدم بالا بياييد تا دستتان به اين حرف برسد! اين «تعال» يك تعبير رايج عرب‌زبانها بود.
چو سرو و سنبله بالاروش کن         * * *             بنفشه‌وار سوی پست منگر(5)
در بين اين گياهان مي‌گويند بنفشه هميشه سرش خم است؛ امّا سرو و سُنبله به طرف بالا نگاه مي‌كنند. مي‌گويند اگر مي‌خواهيد ترقّي كنيد يك مقدار بايد بالانگر باشي، بالا بيا تا ببيني و به بهشتي هم مي‌گويند بالا بيا و بخوان! «ارْقَأْ وَ اقْرَأ»؛ منتها توان بالا آمدن را بايد در دنيا تهيه كند، آنجا راهي براي كسب عمل صالح نيست؛ هر كسي هر درجه‌اي كه در دنيا فراهم كرده است، مهمان همان درجه است.
پرکردن خلأ فکری مردم، مهم‌تر از سیر کردن شکم آنان
انسان مي‌تواند در زمان خودش اثر بگذارد، در زمين خودش اثر بگذارد و جامعه و شهر خودش را نوراني كند. اين در امكانات انسان هست، چرا ما از اين فرصت بهره نبريم؟! دستِ بگير را خدا دوست ندارد: «الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ الْيَدِ السُّفْلَی‏»،(6) آدم اگر بتواند در شهري زندگي كند كه ديگران در سايه نور او به سر مي‌برند، چرا ما او نباشيم؟ در زماني زندگي كند كه ديگران از نور او بهره ببرند، چرا ما آن شخص نباشيم؟ براي همه ممكن است كه طوري زندگي كنند كه ديگران در كنار سفره او باشند. حاتم طايي شدن خيلي مهم نيست، شكمِ مردم را پُر كردن بخشي از فضيلت را دارد؛ ولي جان مردم، عقل مردم، روح مردم، فكر مردم را پُر كردن «وَ اجْعَلْ... قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّما»(7)يا «امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ»(8) آن مهم است که آدم بتواند اين خلأ فكري جامعه را برطرف كند، جامعه‌اي كه گرفتار خلأ فكري نيست، نه راه کسي را مي‌بندد، نه بيراهه مي‌رود، نه از تحريم مي‌هراسد و نه از تهديد، بلکه مستقل خواهد بود، نظام اسلامي هم بايد همين‌طور باشد، راه باز است. از خانه شروع كردن و به محلّه و كوي و برزن رسيدن و به كشور رسيدن، اين راه‌ها ممكن است. فرمود: شما مي‌توانيد اين‌چنين باشيد و بدانيد كه حرمت مسجد به وسيله شماست، اين كم مقامي نيست! در آیه (في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ)(9)، مصداق بارز اين (بُيُوتٍ) مسجد است و حرم است و امثال آنها؛ اين جمله بعد، جواب سؤال مقدّر است كه چرا اين بيوت مقدس‌ هستند؟ چرا اين بيوت (أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ)؟ چرا خداي سبحان اين خانه را رفيع مي‌كند؟ چون (يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال* رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَهًْ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ)(10)، اين جواب آن سؤال مقدّر است؛ يعني اگر يك سلسله خانه‌ها اين‌طور است و در مقابل يك سلسله عصرها و زمان‌ها اين‌طور است، براي اينكه مردان الهي در آن زمان و زمين زندگي مي‌كنند، انسان هم مي‌تواند اين چنين باشد و اين راه هم باز است!
عدم وجود تزاحم در میدان مسابقه فضایل
فرمود: مسابقه بدهيد به بهشتی كه (عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالْأَرْضُ)؛ يعني ميدان مسابقه اين است؛ حالا اگر كسي خواست متواضع باشد، باتقوا باشد يا ده ميليون نفر در يك شهر جمع شدند و همه‌شان مي‌خواهند متواضع و عادل باشند، هيچ زحمتي نيست! امّا دو نفر اگر خواستند صدرنشين باشند، اولِ دعواست! فرمود در فضيلت هيچ تزاحمي در آن نيست، ميدان مسابقه فضيلت ،(عرضها السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ) است! بهشت اين‌چنين است که هيچ تزاحمي نيست. در جهنم، اولِ تزاحم است، چون جهنمي‌ها را در جاي بسته و تنگ عذاب مي‌كنند (مُقَرَّنينَ فِي‌الْأَصْفادِ؛ و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر می‌بینی! (که دست‌ها و گردن‌هایشان را به هم بسته است)(11) اين‌طور نيست كه به اينها جاي باز و گسترده بدهند و بگويند اينجا باش و بسوز، بلکه اینجا مكان بسته و محدود است؛ پس اين فشار برزخي و فشار جهنمي هم دامنگير اينهاست. بنابراين انساني كه شرح صدر دارد مي‌تواند در بهشت زندگي كند و فضاي زندگي خود را بهشتي كند، عصر خود را بهشتي كند و ديگران را در اين فضاي نوراني جا دهد؛ اين مقام، مقام انسانيّت است كه وجود مبارك پيغمبر(ص) آن حديث نوراني را فرمود كه خانه‌هايتان را آرامگاه قرار ندهيد! فرق است بين آرامگاه كه چند مُرده در آن هستند با خانه‌هاي شخصي «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَهًِْ الْقُرْآنِ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُورا»(12)، چند نفر هستند كه در يك آرامگاه زندگي مي‌كنند، براي اينكه خبري از قرآن و نماز در آن خانه نيست؛ فرمود اين قبرستان است! اينجا آرامگاه خانوادگي است! شما مي‌توانيد خانه‌هايتان را مثل مسجد و حرم نوراني كنيد!
  بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي(دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب ، قم؛ 7/3/94
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج89 ، ص22.   2. إرشاد القلوب ديلمي، ج‏1، ص184.   3. آل عمران، 64.   4. انعام ، 151.   5. ديوان شمس، غزل1044.   6. الكافي(ط ـ الإسلاميه)، ج4، ص11.   7. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850.   8. الكافي(ط ـ الإسلاميه)، ج2، ص586.   9.نور ، 36   10. نور 37   11.الكافي(ط ـ الإسلاميه)، ج2، ص610.   12. ابراهيم، 49، ص، 38.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.