راهبردهای منطقهای کاخ سفید در دوران پسا تکفیری
سقوط داعش در عراق و سوریه و پایان خلافت خودخوانده این گروه تروریستی بزرگترین و راهبردیترین دستاورد جبهه مقاومت در تمام سالهای مبارزه با داعش و سایر گروههای تروریستی- تکفیری است؛ دستاوردی که نه تنها خطرناکترین گروه تروریستی جهان را با زوال مواجه ساخته بلکه تمام سناریوها، توطئهها و طرحهایی هم که با ابزار داعش در منطقه و در کشورهای اسلامی- عربی پیگیری میشد، را با شکست و ناکامی مواجه ساخت.
برندگان و بازندگان نابودی داعش
واقعیات موجود میدانی، سیاسی و دیپلماتیکی همواره حکایت از این مهم داشته است که داعش نه تنها یک گروه تروریستی خشونت طلب بلکه یک «معادله» پیچیده و چند وجهی در منطقه بوده است که به عنوان یک «ابزار» در خدمت منافع آمریکایی- صهیونیستی عمل میکرده است. داعش بخشی از یک راهبرد بود که توسط قدرتهای بزرگ بینالمللی و مشخصاً آمریکا تدوین و به اجرا گذاشته شد تا با ایفای نقش مخرب، ایجاد اختلاف و پراکندگی بین کشورهای منطقه، شکلدهی به رقابتهای ناسالم سیاسی و همدستی با قدرتهای فرامنطقهای به جای همکاریهای منطقهای برای ایجاد یک نظم سیستمیک درون منطقهای، ضمن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، قدرت و نفوذ آمریکا در غرب آسیا را که قلب جهان اسلام است تقویت نموده و به تضعیف محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران بینجامد. پایان داعش در مراکز اصلی حضور خود یعنی سوریه و عراق، در وهله نخست به معنای شکست این معادله و تمام سیاستها و طرحهای مربوط به معادله مذکور است.
در این راستا باید گفت، زوال داعش دارای برندگان و بازندگانی است. جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران که تلاشهای فراوانی و هزینههای بالایی برای سقوط داعش داد بزرگترین برنده و آمریکا که در سالهای اخیر نقش کلیدی در حیات و بقاء داعش داشت و از هرگونه تلاش برای زنده نگه داشتن داعش دریغ نورزید، بازنده بزرگ پایان داعش در عراق و سوریه است.
راهبردهای آمریکا
هنوز خیلی زود است که بتوان درخصوص اینکه آمریکا برای دوران پساداعش چه برنامههایی تدارک دیده و چه سیاستهایی اتخاذ کرده و چه راهبردهایی را به مرحله اجرا خواهد گذاشت، قضاوت کرد. چرا که پایان داعش همان اندازه که یک پیروزی بسیار بزرگ و راهبردی به شمار میرود، به همان اندازه نیز برای آمریکاییها یک شوک و شکست بزرگ تلقی میشود. ولی با اینهمه و با وجود تجارب متعدد در این باره میتوان تا حدود زیادی، راهبردهای آمریکا در منطقه را مشخصاً در پنج مورد مهم شناسایی کرد.
حضور دائمی
مقامات آمریکایی بر این باورند که خروج نظامیانشان از سوریه به منزله تضمین «پیروزی سیاسی» بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه و همچنین ایران خواهد بود. لذا کاخ سفید قصد دارد حضور نظامی خویش در سوریه را حتی در دوران پساداعش در این کشور حفظ کند و در مناطق شمالی سوریه، دولت جدیدی بهوجود آورده یا بر روندهای سیاسی دوران پساداعش در سوریه اثر بگذارد. آمریکا امیدوار است تا با این اقدام به حمایت خویش از نیروهای دموکراتیک سوریه ادامه دهد. به بیان دیگر واشنگتن قصد دارد تا مواضع خود در مناطق شمالی سوریه که مناطق کردنشین هستند، را تقویت کند. اقدامات واقعی پنتاگون هم گویای این واقعیت است که حضور نظامی آمریکا نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه افزایش پیدا خواهد کرد. چنانکه اکنون مقامهای این کشور نیز بر این نکته تأکید دارند که ادامه حضور آمریکا در خاک سوریه برای حفظ ثبات در این کشور تحت فرماندهی دولتهای محلی مفید است. رسانههای وابسته به نیروهای کرد سوریه گزارش دادهاند که حدود ۴۰۰۰ نظامی وابسته به نیروهای ائتلاف تحت امر آمریکا در شمال سوریه حضور دارند. این در حالی است که پنتاگون مدعی شد تعداد نیروهایش ۵۰۰ نفر است.
سازماندهی مجدد داعش
آمريكا هم اكنون در صدد است ضمن حمايت دوباره از بازماندگان داعش، بحران هاي امنيتي مزمن و دامنه داري را در منطقه غرب آسيا پديد آورد. به عبارت بهتر، واشنگتن همچنان يكي از استراتژيهاي كلان خود در منطقه را حفظ و گسترش بحرانهاي امنيتي با استفاده از ابزار گروههای تکفیری- تروریستی ميداند. برخی گزارشهای غیررسمی منتشره درخصوص عملیات آزادسازی بوکمال تأکید دارد که در واپسین ساعات شکست داعش در بوکمال، آمریکاییها طی یک عملیات پیچیده تعدادی از فرماندهان داعشی را که تحت محاصره نیروهای مقاومت و ارتش سوریه قرار گرفته بودند، از بوکمال فراری داده و آنها را در مکان نامعلومی پناه داده است. این مسئله نشان میدهد که آمریکا در صدد سازماندهی بقایای داعش و استفاده از این تیغ بُرنده و خطرناک در نقاط دیگر که عمدتاً مناطق و کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران را در بر میگیرد، است. در واقع یکی از استراتژی بلندمدت و قابل پیشبینی آمریکا پس از پایان نظامی داعش این است که آمریکاییها از این پس و در دورهای که داعش نظامی و تشکیلاتی از هم فروپاشیده است، تلاش خواهند نمود یک تشکیلات دیگر و باتجربه از داعشیها برای کارکردهای ضدامنیتی- تروریستی و بیثباتسازی کشورهای منطقه و خصوصاً ایران سازماندهی کنند. به نظر میرسد افغانستان، لیبی و برخی کشورهای آسیای مرکزی از بسترهای مناسبی برای اجرای این راهبرد برخوردار باشد.
تداوم تنشها
شرایط کنونی حاکم بر سوریه که در آن دیگر خبری از موجودیت سرزمینی به نام داعش نیست و در برچیدن این بساط خشونت انگیز ایران نقش اول و اصلی را دارد، اما از نقطه نظری دیگر، حاصل کنشها و واکنشهای بازیگران مختلف منطقهای و بینالمللی بوده است. ایران و روسیه در یک سو و آمریکا، ترکیه، عربستان و رژیم اسرائیل در سوی دیگر. این بازیگران در دوران پساداعش نیز هر کدام با اهداف و مطالبات خاصی که دارند، همچنان بازیگران و صحنهگردانان تحولات در سوریه خواهند بود. از این منظرگاه به نظر میرسد، در دوران پساداعش، همچنان اصطکاکها در سطح منطقه ادامه پیدا خواهد کرد. از نظر کارشناسان و ناظران مسائل منطقه، نشستهای آنتالیا و سوچی دقیقاً نقطه عزیمت جدیدی برای جهتگیری نوینی در این اصطکاکات است. لذا در یک سو اتحاد مسکو و تهران با تاکید بر حفظ جایگاه بشار اسد در قدرت با نشستهای آنتالیا و سوچی مانیفست پیروزی خود را سردادهاند و در آن سو نیز در موازات این امر یک پیروزی امنیتی شکل گرفته است. چرا که بازیگران به خصوص آمریکا امنیت منطقه و ایجاد فضای مناسب برای نمایش توسعه پایدار در سایه نظامهای دینی را با چالشی جدی روبهرو ساخته است. به گونهای که الگوی سنتی دینی عربستان اکنون مجبور شده محمد بن سلمان را بپذیرد تا اصلاحات دیکته شده را در عربستان اعمال کند، ضمن اینکه سوریه اکنون مجبور است تا برای مدتها به فکر بازسازی زیرساخت و در موازات آن اصلاحات سیاسی و اجتماعی نوین در سوریه باشد.
توطئه علیه ایران
این یک واقعیت است که ایران نقش اول و اصلی را در شکست داعش در سوریه و عراق و پایان موجودیت سرزمینی آن در منطقه غرب آسیا را دارد. بدون حضور و وجود ایران، غلبه بر داعش که از هر سو تحت حمایت و پشتیبانی با امکانات متنوع مادی و غیرمادی بود، رویایی بیش نبود. در حقیقت ایران مهمترین و مؤثرترین نقش را در نابودی داعش در سوریه و عراق داشته است. این نقش هم اینک و در دوران پسا داعش مطمئناً موجب تشدید کینهتوزی آمریکاییها نسبت به ایران و متعاقباً طراحی راهبردهای جدید برای مقابله با جمهوریاسلامی ایران که مغز متفکر محور مقاومت در منطقه است خواهد شد. نباید فراموش کرد که داعش اصالتاً یک نیروی آمریکایی در منطقه بود که در سالهای گذشته آمریکاییها برای حفظ و بزرگ شدن آن هزینههای زیادی در ابعاد مالی و غیرمالی و نظامی و غیرنظامی پرداخته بودند. این نیرو هم اینک از بین رفته است. لذا طبیعی است که از این پس آمریکاییها نوک تیز پیکان حملات خود را به سمت ایران که نقش مهمی در سرنگونی داعش داشت بگیرند.
پیگیری طرحهای تجزیهطلبانه
آمریکا در دوران پساداعش همچنان طرحهای تجزيه کشورهای منطقه به خصوص عراق و سوریه را با وسواس و جدیت خاصی پیگیری خواهد نمود. باید توجه داشت که گسترش جنگ و درگیری با استفاده از ابزار داعش و تجزیه کشورهای اسلامی دو مؤلفه مهم و مؤثر در پیشبرد و تحقق منافع آمریکا در منطقه به شمار میرود. هم اکنون و در نتیجه تلاشهای جبهه مقاومت یکی از دو ستون مذکور در حال نابودی و از دست دادن موجودیت سرزمینی خود است. لذا آمریکا برای تحقق منافع خود از این پس بیشتر از گذشته به سیاستهای تجزیه کشورهای منطقه به عنوان انگیزاننده آشوب و درگیری روی خواهد آورد. به رغم شکست طرح تجزیه کردستان عراق، اما هم اکنون و باز هم آمريكا طرح تجزيه عراق (طرحي كه بايد از مدتها قبل آن را مطرح كرده است) را با دقت پيگيري مي كند. هدف از اين طرح، تجزيه عراق به سه بخش سنينشين، شيعهنشين و كردنشين است. لذا، واشنگتن به همراه تل آويو و متحدان غربي و عربي خود، همچنان سياستهاي تجزيه طلبانه و خطرناك خود را در منطقه پيگيري خواهد کرد.
جمعبندی
نابودی داعش و از بین رفتن موجودیت سرزمینی آن بزرگترین شکستی است که در سالهای اخیر توسط جبهه مقاومت و نیروهای مردمی در منطقه تحت مدیریت نیروی قدس ایران به نظام سلطه که عامل اصلی در پیدایش داعش و راهاندازی جنگ نیابتی است تحمیل شد. هم اکنون آمریکا بزرگترین بازنده زوال داعش در غرب آسیاست. چرا که داعش به منزله تیغی بُرنده و ابزاری خشن در جهت منافع آمریکا عمل میکرد. فرض مسلم و مبرهن این است که از این پس که غرب آسیا در حال ورود به دوران پساداعش است، کماکان در تیررس توطئههای آمریکایی چه بسا خطرناکتر از داعش قرار خواهند گرفت. از اين رو لازم است کشورهای منطقه به ویژه عراق و سوریه مراقب تحركات واشنگتن در دوران پساداعش باشند. نبايد اين حقيقت را فراموش كرد كه اگرچه كمر آمريكا از نابودي داعش در منطقه غرب آسيا شكسته است، اما همچنان توطئه هاي واشنگتن عليه امنيت منطقه و جهان اسلام ادامه خواهد داشت. توطئههايي كه اگر مسلمانان هوشيار و آگاه باشند، آنها نيز در آينده اي نزديك خنثي خواهند شد.
منبع طنین