تحقق آرمان امام(ره) در صدور انقلاب
وحشت بزرگی که گریبان صهیونیستها و آلسعودرا رها نمیکند!
بابک نیکپندار
سخنی منتصب به آنوره دو بالزاک را شنیدهام که گفته است: «سراسر زندگی آدمی شامل سه چیز است؛ تراشیدن؛ پرستیدن؛ شکستن». به دفعات در محافل سکولار استناد به این نظر را شاهد بودهام که آن را به نحوی تفسیر میکردند که توحید و یکتاپرستی الهی را تخطئه و بنیانزدایی نمایند. در تفکر سکولار، تعاریف با تعاریف توحیدی و بالاخص تفکر اسلامی و شیعی، تفاوت فاحش دارد. «تعریف آدمی»، «تعریف پرستش» و «تعریف شکست» در این دو تفکر از زمین تا به آسمان است. در تفکر سکولار آدمی یعنی ماشین استحصال لذت، پرستش یعنی میل درونی عمیق و مصدری به لذت و شکست یعنی ناکامی در رسیدن به لذتها. اما در تفکر اهل کتاب و به ویژه اسلام و ویژهتر، تشیع، آدمی یعنیاشرف مخلوقات خداوند سبحان، پرستش یعنی میلِ عملی به عمل به اراده خداوند سبحان و شکست یعنی ناکامی در عمل در راستای رضای خداوند سبحان. این تفاوت کلیدی، سکولاریسم را ناتوان از درک صحیح ماهیت و جهانبینی اسلام شیعه کرده است. اما مسلمان شیعه، سکولاریسم را قرنها پیش از آنکه به صورت یک نظریه اجتماعی و سیاسی تئوریزه شود، با استعانت از قرآن و نهجالبلاغه و احادیث حضرت امام صادق(ع) و دیگر معصومین، به خوبی میشناخته است.
سخن دیگری از متفکران غربی را نیز شنیدهام که گفته است: «آدمی آنچه را که نمیفهمد، یا پرستش میکند و یا از آن وحشت میکند». هرچند این گفته نیز در بطن و در تفسیر، سوی شمشیر را به سمت خداپرستی نشانه میرود و کنایهاش حاکی از پوچ بودن توحیدِ مورد نظر دین الهی است، اما در صورت تفسیر آن با در نظر گرفتن تعاریفی که غربیها خود از آدم و پرستش و شناخت و معرفت دارند، اتفاقاً سخن درستی به نظر میرسد.
امروز به خوبی پیدا است که سکولاریسم و صهیونیزم و انشعابات منطقهای آنها، بتهایی که تراشیده بودند و میپرستیدند را در حال شکسته شدن میبینند. عامل این شکسته شدن را نیز به هیچ عنوان درست فهم نمیکنند و از آنجا که شاکله امیدهای دنیوی آنها را متزلزل کرده است، به شدت از آن وحشت پیدا کردهاند. این وحشت تا حدی است که حتی تواناشاره مستقیم و واضح و صریح به آن را از ایشان گرفته است.
وحشت سکولاریسم و صهیونیزم و فرزند نامشروع آنها، آلسعود، از این است که در آینده بسیار نزدیک شاهد آن باشند که خبرهای رسانهها در سراسر دنیا را موارد زیر در بر گرفته باشد:
ـ نظام سلطنتی عربستان با انقلاب مردم رنج کشیده این کشور ساقط شد و جای آن را «جمهوری اسلامی عربستان» گرفت.
ـ رژیم منحوس اسرائیل در کمترین مدتی مضمحل شد و جای آن را «جمهوری اسلامی فلسطین» گرفت.
ـ دولت سکولار آذربایجان با پافشاری مردم مستضعف و غیور آن، سقوط کرد و جای آن را «جمهوری اسلامی آذربایجان» گرفت.
ـ «جمهوری اسلامی عراق» به ثبات و اقتدار کافی برای استقلال پایدار دست پیدا کرد.
ـ «جمهوری اسلامی ایران» بر نفاق و نفوذ داخلی غلبه کرد و عزتمند و سربلند، تکیهگاه امین و عزیز این «جمهوریهای اسلامی» شد و اتحاد قلبی و دینی و اقتصادی و سیاسی میان این جمهوریهای اسلامی پدید آمد و در قالب یک «اتحادیه بزرگ» از نهادینگیِ بینالمللی و مشروع و شناخته شده برخوردار گردیدند.
در کمال اختصار باید گفت ترس آنها از به حقیقت پیوستن آرمان امام راحل (ره) است که «انقلاب باید به همه مردم مستضعف صادر شود». آنها از این میترسند و تمامی شواهد حاکی از آن است که ترس ایشان در زمانی بسیار نزدیکتر از آنچه که میپندارند، به حقیقت خواهد پیوست. در این میان، تنها نقطه امید ایشان راهبرد تفرقه است. چنین راهبردی را اجداد ایشان نیز درخصوص یاران معصومین علیهمالسلام و شخص پیامبر گرامی اسلام (ص) به کار گرفتهاند و موفق هم شدند. امروز نیز تنها نقطه امید ایشان ایجاد تفرقه است در میان امتهایی که بنا به فرمایش حضرت امام خامنهای حفظهم ا... تعالی، بسیار بصیرتر و مشتاقتر و خالصتر از امت صدر اسلام میباشند. امت صدر اسلام قرآن ناطق را در پیش چشمان خود داشت و با این وجود دچار تفرقه شد و یاس و ترس بر ایشان مستولی گشت و امام معصوم را تنها گذاردند. اما امت اسلام امروز قدر نایب امام زمان (عج) را چنان میدانند که امت صدر اسلام با وجود معصوم در بین ایشان، این چنین که مردمان امروز قدردان و بصیر هستند، از خود بصیرت نشان ندادند.
اتکال به چنین راهبرد کثیفی از سوی نظام سلطه، نه از سر درایت که از سر استیصال است. چرا که برگ دیگری برای بازی در بازی مشمئزکنندهای که آغاز کردهاند برایشان باقی نمانده است. اما این واقعیت نباید ما را غافل از این واقعیت عمیق کند که وعدههای نصرت الهی هیچ کدام بیقید و شرط نیستند. اگر ما امروز در میان امت اسلام چنین بصیرت و اعتلایی را شاهد هستیم، نصرتالهی مشروط به حفظ این بصیرت و اعتلا است که از سوی خداوند تبارک و تعالی تضمین میشود. در این میان، نهایت تاسف و ترحم را متوجه کسانی میدانیم که در سِمتهای بالای اجرایی و تصمیمگذاری در کشورهای اسلامی هستند و شاهد چنین نیروی متراکم و عظیمی که به سرعت میتواند به پیروزی بیانجامد میباشند، اما بر دلها و چشمها و گوشهای ایشان پردهای کشیده شده و به قول حضرت آیتا... جوادی آملی(حفظها...) باز روی گزینه نظامی آمریکای در حال از هم پاشیدن، حساب باز میکنند.
ملت ایران اما در طول تاریخ بارها بصیرت ذاتی و حب فطری نسبت به صراط مستقیم را در خود اثبات کرده است. بیشترین امید نظام سلطه به پوسیده کردن و فرسوده کردن نظام جمهوری اسلامی ایران ازدرون است که به منزله ستون خیمه بصیرت و بیداری امت اسلام میباشد. در شرایطی این چنینی، دشمن به هر بهانهای برای تفرقه دست میآویزد. خواه این بهانه ورشکستگی عمدی بانکهای کشور باشد، خواه مسکن مهر، خواه بازی با طرح تحول نظام سلامت و خواه واردات شرمآور کالاهایی که ایران خود در تولید آنها خودکفا است و خواه اتفاق افتادن زلزله در کرمانشاه عزیز و خواه حتی لغو یک کنسرت.
در یک کلام، آنها از ایجاد تفرقه به دنبال ایجاد نارضایتی اجتماعی هستند تا بعدها این نارضایتی اجتماعی به حساب نظام جمهوری اسلامی نوشته شود و سپس در کف خیابانها پتانسیل حاصل از آن را نقد کرده و به مقاصد خود برسند. غافل از اینکه همانطور که داعشیهایی که از سوریه و عراق دست از پا درازتر به کشورهایشان در اروپا بازمیگردند و با خود تخم نحس خشونت و ترور را سوغات میبرند، فرزندان رشید ایران و افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه و یمن و بحرین و لبنان عزیز، پس از فیصله دادن به تهدید نظامی داعش و پس از آن همه اخلاص و دلیری و جوانمردی که درمیدان جنگ از خود نشان دادند، بذر حق طلبی و ایستادگی و رشادت را با خود به کشورهای خود به ارمغان میآورند. چه زیبا خواهد بود آن روزِ نزدیک که این بذر مبارک کَید دشمنان را به خودشان باز گردانیده و به جای حضور چند فرد خود باخته و مایوس و متمایل به غرب و منفعل در کف خیابانها، شاهد حضور لشکر مخلص خدا باشیم که در میدان نظر و عمل، کشوری به عظمت ایران را تحت هدایت رهبریِ عظیمالشان نظام، از لوث وجود منافقان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی پاک میکنند. انشاءا... متعال.