تروریسم صهیونیستی-2
گروههای مسلح تروریستی در «کـاخ»
جنبش كاخ
اين گروه در زمينههاى نژادپرستى، خشونت و فعاليتهاى تروريستى، از اغلب گروههاى تروريستى صهيونيستى، راستگراتر و متعصبتر است. اقدامات تروريستى اين گروه نه تنها عربها، بلكه يهوديان چپگرا را نيز در برمىگيرد.
بنيادگذار و نظريهپرداز اين جنبش، كه حق رأى منحصر به فردى در آن داشت، خاخام مائير كاهانا بود. او در سال 1969.م، دو سال پس از جنگ ژوئن 1967.م، از ايالات متحده آمريكا وارد سرزمين اشغالى (فلسطين) شد. وى زندگى تروريستى خويش را از هنگامى كه در آمريكا به سر مىبرد آغاز كرد، و در آنجا انجمن دفاع يهود را به وجود آورد، كه يك جنبش افراطى - تروريستى بود.
كاهانا به پدرخوانده خشونت و فعاليت تروريستى در فلسطين اشغالشده معروف شد. مواضع افراطى و نژادگرايانه وى برضد عربها مشهور بود. او در نخستين روزهاى اقامت خود در فلسطين اشغال شده، در رأس جنبشى قرار گرفت كه در ميان گروههاى سياسى، نوبنياد بود. وى نام آن را دوف، به معناى «سركوب خائنان» گذاشت. يكى از نشانهاى اين گروه، مشت گره كردهاى در درون سپر داوود بود. اين نشان، يكى از نشانهاى سازمان دفاع يهود به شمار مىرفت، كه كاهانا آن را چندين سال پيش، در ايالات متحده آمريكا ايجاد كرده بود.
مائير كاهانا در خلال مدت كوتاهى در عرصه سياست رژيم صهيونيستى به شخصيت مشهورى تبديل شد. او جنبش خود را به يك حزب تبديل ساخت، تا بتواند به كنيست (پارلمان) راه يابد، و مواضع افراطى خود را عرضه نمايد. وى بعدها به دست يك عرب مصرى به قتل رسيد.
از سال 1972.م و پس از بنيادگذارى كاخ، شبكه پيچيدهاى از گروههاى مسلح تروريستى در سطوح مختلف در درون آن رشد يافتند. اعضاى جنبش كاخ در حريم دانشگاه عبرى شهر قدس حضور مىيافتند، و به دانشجويان عرب حمله مىكردند.
بعدها عمليات خشونتآميز توسط اعضاى اين گروه گسترش يافت. آنان اغلب از فارغالتحصيلان انجمن دفاع از يهود بودند، كه به دنبال پيشواى خود از آمريكا به فلسطين اشغال شده مهاجرت كردند. عمليات تروريستى كاخ در سالهاى 1983 – 1982.م به اوج خود رسيد.
دان عومر، نويسندهى مقاله نئوفاشيسم در اسرائيل مىنويسد:
«تلاش براى چيرگى بر مسجدالاقصى؛ نقشه منفجر كردن گنبد صخره؛ تيراندازى در نزديكى گنبد صخره، كشتن اميل گرينتشفايك در يك راهپيمايى گروه صلح اكنون، به هنگام تجاوز رژيم صهيونيستى به لبنان؛ حمله به يك اتوبوس عرب در نزديكى كوه هرتزل در قدس؛ يك رشته انفجار در قدس عربى؛ و آتش زدن خودروهاى مردم عرب در حمله ابوالطور و نيز دهها عمليات تروريستى عليه فلسطينيان، از جمله اقدامات تروريستى اين گروه مىباشد.»
سلسله اقدامات تروريستى اين گروه، دليل بسندهاى بر ماهيت جنبش كاخ و سردمدار و اعضاى آن، و نيز بيانگر سرشت هدفها، ابعاد و برنامههاى جنبش است. آماج محورى اين جنبش، بيرون راندن عربها از زمينهايشان بود. جاد سروتمان، منشى خاخام كاهانا، در يك مصاحبه مطبوعاتى، آشكارا اين هدف را بر زبان رانده است:
«اين حق ماست كه عربهاى زيادى را در اين جا نگه نداريم.»
يكى از اعضاى بسيار تندرو جنبش كاخ نيز گفته است:
«لازم است براى بيرون راندن عربها از كشور، با بهرهجويى از شيوههاى فورى خشونتآميز فعاليت كرد.»
پيدايش جنبش گوشآمونيم در نخستين سالهاى پس از جنگ رمضان 1973.م، به تدريج خاخام كاهانا را به حاشيه عرصه راستگرايان كشاند. همچنين چيرگى جنبش گوشآمونيم بر رسانههاى گروهى، اعضاى جنبش كاخ را واداشت تا در محدوده اين جنبش، كه در ابتداى كار خود چندين هزار تن را در برمىگرفت، فعاليت كند. كاخ اين عمل را به نيت بهرهبردارى از شهرت عمومى جنبش گوشآمونيم؛ و استفاده از نيروى انسانى اين جنبش بهعنوان ذخيرهى جنبش، به عنوان كاخ انجام داد.
در مقابل، عوامل كاخ تلاش كردند تا شهرك يهودىنشين كريات اربع را به يكى از مراكز عمده فعاليت خويش تبديل كنند. در اين مرحله، اعضاى جنبش كاخ، اغلب از اعضاى پيشين سازمان دفاع يهود بودند كه پس از حاخام خود مائير كاهانا، از ايالات متحده آمريكا به فلسطين اشغال شده كوچ كردند.
تلاش جنبش كاخ براى چيرگى بر شهرك يهودىنشين كريات اربع به يك رشته رويارويى ميان اين جنبش، و خاخام موشه ليفنگر و عوامل وى انجاميد.
نبرد مردمى، كه توسط شاخهاى از جنبش گوشآمونيم به نام كميته متوقف كردن عقبنشينى از سينا، عليه قرارداد صلح با مصر، و عقبنشينى از شبهجزيره سينا انجام گرفت؛ بر تندروى خاخام كاهانا و دار و دسته وى كه در دو انتخابات شكست خورده بودند، افزود.
كاهانا سعى كرد جنبش كاخ را به عنوان يك حزب سياسى، و به منظور موفقيت در انتخابات كنيست سازماندهى كند، تا در آن جا مواضع تندرو خويش را ارائه دهد. وى حتى ليست كانديداهاى كاخ را به كميسيون انتخابات كنيست عرضه داشت. اما دكتر موشى عتسيونى، قاضى پيشين ديوان عالى به سبب نژادپرستى بسيار افراطىاش، از پذيرفتن فهرست نامزدها خوددارى ورزيد. اين امر باعث رنجش ساير دوستان دكتر عتسيونى نماينده (اعضاى فراكسيونهاى ليكود و كارگر) در كميسيون شد.
وجه مشخص كاخ نسبت به ساير گروههاى تروريستى در فلسطين اشغالى، آن است كه شمار فراوانى از اعضايش در سن پايينتر از بيست سال قرار دارند. شايد دليل اين امر آن باشد كه عضويت در اين گروه، نياز به پرداختن حق عضويت نياز ندارد.
در اين جا لازم است به منابع مالى اين جنبش، كه مطبوعات صهيونيستى ادعا دارند سرى است، اشاره كنيم. منابع درآمد كاخ بسيار محرمانه است. حاخام كاهانا ادعا مىكرد كه جنبش وى متكى بر كمكهايى است كه از هوادارانش در ايالات متحده آمريكا مىرسد. اما از نام بردن افراد و مؤسسههايى كه كمكهاى مالى مىكردند، خوددارى مىورزيد.
برخى بر اين باورند كه به سبب همكارى كاهانا با سازمان سيا، بخشى از كمكهاى مالى به صندوق جنبش را، اين سازمان تأمين مىكند. برخى اعتقاد دارند كه يك ميليونر يهودى ساكن بيتالمقدس، سهم بزرگى را در كمك مالى به جنبش كاخ ايفا مىكند.
در زمينه پيوند كاخ با رژيم صهيونيستى، در ظاهر هم پيوندى آشكارى ميان دو طرف - چنان كه در مورد گوشآمونيم وجود دارد - موجود نيست. اما مسأله آن هم پيوندى غيرمستقيم را نمىتوان ناديده گرفت. كارى كه در زمينه شيوههاى پيگرد و محاكمه انجامدهندگان عمليات تروريستى كاخ، و ديگر سازمانهاى تروريستى ديده مىشود. آنان با سهلانگارى فراوان مقامهاى رژيم صهيونيستى روبهرو مىشوند.